رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

تاريخ صدور دادنامه : 21/9/75  دادنامه : 1793 ـ 29/9/75
مرجع رسيدگي : شعبه 76 دادگاه عمومي تهران
راي
درخصوص خانم سكينه… و به طرفيت اداره ثبت احوال تهران مبني بر ابطال شناسنامه 562 ـ 1337 بخش 16 تهران صدور شناسنامه جديد تاريخ تولد 19/12/1342 با حفظ ساير مشخصات شناسنامه مورد دعوي نظر به توضيحات خواهان در دادخواست به اينكه شناسنامه مورد تقاضاي ابطال متعلق به خواهر متوفي بوده كه والدينش پس از فوت خواهرش ابطال نموده اند و آن را به وي كه پنج سال بعد از فوت خواهرش متولد گرديده اختصاص داده اند و نظر به اينكه شهود جملگي اظهارات خواهان را تاييد نموده اند و اظهارات شهود مفاداً واحد و يقين آور مي باشد و نظر به اينكه دفاعيات خوانده مبني براينكه استفاده طولاني خواهان از شناسنامه دلالت بر تعلق واقعي شناسنامه به وي مي نمايد مستدل نيست و نظر به اينكه پزشك كارشناس مورد انتخاب دادگاه نيز در تاييد صحت ادعاي خواهان در مورد سن واقعي وي مي باشد دعوي مطروحه محمول بر صحت تلقي و مستنداً به ماده 2 قانون آيين دادرسي مدني و ماده 4 قانون ثبت احوال حكم بر ابطال شناسنامه شماره 562 صادره از حوزه 16 تهران به نام سكينه … و صدور شناسنامه مجدد به تاريخ تولد 19/12/1342 با حفظ ساير مشخصات شناسنامه باطله صادر و اعلام مي گردد راي صادر حضوري و ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل تجديد نظر خواهي مي باشد .
راي شعبه 7 دادگاه تجديد نظر استان تهران در تجديد نظر خواهي از راي فوق الذكر :
شماره دادنامه : 1920 مورخ 28/12/75
ماحصل جريان پرونده اين است كه خانم سكينه … دارنده شناسنامه شماره 562 بخش 16تهران او سال 1342 است كه والدين او شناسنامه مذكور را به لحاظ علاقه وافري كه به فرزند متوفاي خود داشته اند ابطال نكرده و آن را به مشاراليها اختصاص داده اند و در جهت اثبات ادعاي خود به شهادت شهود به نامهاي آقايان نوروز … ماسوله 43 ساله و همچنين نظريه پزشكي قانوني استناد كرده است . شهادت شهود با توجه به اينكه در سال 1337 طفل غير ميز 5 ساله و 7 ساله بوده اند از نظر دادگاه حجيت ندارد و نمي تواند قابل قبول باشد اگر ادعاي تجديد نظر خوانده را بر فرض محال محمول بر صحت تلقي كنيم مغايرت و مخالفت كامل با اوضاع و احوال مسلم قضيه دارد زيرا نامبرده كه در سن 7 سالگي به مدرسه رفته و شروع به تحصيل كرده مسلماً از همين شناسنامه استفاده كرده و در زماني كه شناسنامه مورد نظر را به دبستان ارائه داده ظاهراً مي بايستي دو ساله بوده باشد نه طفل 7 ساله كه چنين چيزي عملاً غير ممكن است همچنين نامبرده پس از سالها استفاده كردن از همين شناسنامه در سال 136 كه طرح تصويري شناسنامه هاي قديمي الزامي بود همين شناسنامه متعلق به خود دانسته و با دادن عكس به اداره ثبت احوال متقاضي تعويض شناسنامه اش شده و عكس وي بر روي شناسنامه جديد الصاق و به وي تحويل شده و مدت ده سال ديگر با زهم از همين شناسنامه استفاد كرده و هيچگاه منكر تعلق شناسنامه به خودش نشده اما اكنون بنابه دلايلي كه مبني بر فوت خواهرش باشد در جهت اثبات ادعايش ارائه نداده و به نحوه فوت و محل دفن خواهر ادعايي هم اشاره نكرده است لذا با دلايل مقتضي كه وجود دارد نظريه پزشكي قانوني فاقد اعتبار تشخيص ميگردد و اين نظريه از نظر دادگاه با اوضاع و احوال موجود همخواني و تطابق ندارد بنا به مراتب فوق ازنظر دادگاه تعلق شناسنامه شماره 561 حوزه 16 تهران به تجديد نظر خوانده محرز و مسلم است و سند مذكور به … و قانون ثبت احوال و ماده 1287 قانون مدني در زمرة اسناد رسمي است كه با هر دستاويز و انگيزه هاي شخصي نبايد خدشه دار شود بنا به مراتب ياد شده تجديد نظر خواهي اداره ثبت احوال تهران نسبت به دادنامه تجديد نظر خواسته به شماره 1793 ـ 29/9/75 صادره از شعبه 76 دادگاه عمومي تهران وارد است لذا به تجويز بند 2 ماده 22 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب ضمن نقص دادنامه تجديد نظر خواسته به رد درخواست خانم سكينه … اظهار نظر مي گردد راي صادره قطعي است .

مرجع : كتاب قانون مدني در آئينه آراء ديوان عالي كشور - ادله اثبات دعوي – به اهتمام يداله بازگير – چاپ اول – چاپ گيتي – 1380 – انتشارات فردوسي