رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

تاريخ رسيدگي : 22/1/72  شماره دادنامه : 18/3/
مرجع رسيدگي : شعبه سوم ديوان عالي كشور
خلاصه جريان پرونده :
در تاريخ 3/11/71 بانو طيبه … دادخواستي به طرفيت اداره ثبت احوال قوچان تقديم و توضيح داده است بعد از فوت خواهرم دارنده شناسنامه شماره 7 ـ 9/10/41 من در تاريخ 29/10/48 متولد شده ام ولي ابوين شناسنامه متوفيه را به اينجانب تخصيص داده اند فلذا ابطال شناسنامه مذكور و اصدار شناسنامه با تاريخ تولد 29/10/48 مورد تقاضاست. دادگاه طرفين را دعوت و پس از استماع شهادت نماينده قضائي خوانده اظهارات دو نفر از گواهان را كه در تاريخ ولادت صغير بوده اند غيرمسموع و دعوي را تكذيب نموده مرجع رسيدگي پس از كسب نظر پزشك از جهت ميزان سن دعوي را وارد و حكم به نفع خواهان صادر نموده كه از اين حكم مورد تجديدنظر خواهي واقع و عنوان شده است اظهارات گواهان مفيد قطع نيست و خلاف مندرجات سند رسمي مي باشد و اقتضاء داشت كارنامه تحصيلي خواهان شود چون تحصيل طفل يك ساله خلاف موازين قانوني است. آقاي رئيس دادگاه ضمن رد اعتراض پرونده را به ديوان عالي كشور ارسال داشته كه به اسن شعبه ارجاع و به هنگام مشاوره اعتراضات قرائت خواها شد.
هيئت شعبه در تاريخ بالا تشكيل گرديد پس از قرائت گزارش آقاي … عضو مميز و اوارق پرونده مشاوره نموده چنين رأي مي دهد.
رأي
اعتراض اداره تجديدنظر خواه نسبت به دادنامه شماره 548 ـ 7/9/72 صادره از شعبه 38 دادگاه حقوقي يك تهران وارد است زيرا اولاً خواهان مدعي است دقيقاً در تاريخ 29/10/1348 متولد گرديده و بر اثبات ادعا به شهادت شهود استناد نموده النهايه هيچ يك از گواهان صحت ادعاي خواهان را در اين زمينه تاييد نكرده اند و در باب تاريخ ولادت خواهان اظهار بي اطلاعي نموده اند مضافاً شهادت آنان منجز و قاطع نيست و مبتني بر مسموعات است كه با لحاظ مواد 1315و 1316 قانون مدني ارزش اثباتي ندارد ثانياً عليرغم ادعاي خواهان مبتني بر تعلق شناسنامه شماره 7 ـ 15/11/1341 به خواهر متوفيه اش به دلالت مندرجات فتوكپي مصدق شناسنامه مزبور خواهان اخيراً به منظور تعويض شناسنامه اش به اداره ثبت احوال محل مراجعه با تنظيم و تسليم درخواست نامه و شناسنامه قديمي و عكس ضمن اقرار به اينكه صاحب شناسنامه است تعويض شناسنامه را تقاضا كرده و اداره ثبت احوال هم در اجراي مواد 43 و 46  اصلاحي قانون ثبت احوال مصوب 18/10/63 با احراز صحت تقاضا ، شناسنامه خواهان را تعويض و شناسنامه نوع جديد به نام خواهان و ملصق به عكس مشاراليها صادر و به وي تسليم نموده است كه وفق قسمت اخير ماده 46 قانون ثبت احوال همين شناسنامه سند رسمي هويت و تابعيت خواهان مي باشد كه از جمله عناصر هويت يكي هم سن و تاريخ ولادت است بنا به مراتب دادنامه تجديدنظر خواسته خلاف موازين قانوني مذكور در مواد 1315 و 1316 و 1277و1287 و 1290 قانون مدني و ماده 46 قانون ثبت احوال صادر گرديده به استناد ماده 6 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها نقض مي شود و رسيدگي مجدد ديگر دادگاه حقوقي يك تهران ارجاع مي گردد.

مرجع : كتاب قانون مدني در آئينه آراء ديوان عالي كشور - ادله اثبات دعوي – به اهتمام يداله بازگير – چاپ اول – چاپ گيتي – 1380 – انتشارات فردوسي