سامانه جستجو قوانین




قرارداد ساز آرش علیزاده نیری وکیل پایه یک دادگستری آژانس هواپیمایی عصر پرواز مجری ویزای شینگن ویزای ایتالیا ویزای چین ویزای دبی
راي شماره 211-20/2/49

راي اصراري هيئت عمومي ديوان عالي كشور
(برحكم فرجامخواسته ازاين جهت اشكال موثروارداست كه بااينكه دادگاه جنائي باتوجه به دلائل ومحتويات پرونده ايرادضرب ازناحيه هرسه متهم رابه "ع "مجني عليه محرزدانسته وبنابه حكايت همان دلائل مجني عليه پس ايرادضربات به اودچاراستفراغ شده زبانش بندآمده وبه فاصله كمي مرده است معذالك به استدلال اينكه نظرپزشكان جزاحتمال چيزديگري نيست فوت اورا نتيجه مستقيم ضربات وارده ازناحيه متهمين ندانسته وحكم برائت مشاراليهم ازاين اتهام صادركرده است وحال آنكه نظريه پزشكان مبني بر اينكه مجني عليه دچاربيماري قلبي بوده وايرادضرب وناراحتي هاي عصبي از قبيل ترس ووحشت كه براي مضروب ايجادمي شودسبب تشديدنارسائي قلبي بوده ومنجربه مرگ مي شودصريح است وتعبيربه آن به احتمال موجه نيست بناءعليه حكم فرجامخواسته كه مخالف دلائل وشواهدمذكورمي باشدمخدوش است وباتوجه به ماده 463آئين دادرسي كيفري به اكثريت آراءنقض ورسيدگي مجددبه شعبه ديگردادگاه جنائي مركزارجاع مي شود)

* سابقه *
راي اصراري شماره 211-20/2/49هيئت عمومي ديوان عالي كشور

دونفربه اتهام شركت درمنازعه وضرب منتهي به فوت يكي ديگربه اتهام شركت درمنازعه تحت تعقيب دادسراي شهرستان اراك واقع شده اندوديوان جنائي مركزپس ازرسيدگي حكم برائت دونفراول راصادرنموده ونفرسوم را براي شركت درمنازعه به دوماه ونيم حبس تاديبي محكوم كرده است .
براثرفرجامخواستن دادسراي استان مركزشعبه 12ديوان عالي كشورپس ازرسيدگي بشرح زيرراي داده است :
(اعتراض ماهوي نماينده جناب دادستان كل برحكم فرجامخواسته بنابه اظهارات اشعاري درلايحه فرجامي دادسراي استان وگزارش داديارمرجوع اليه قضيه درديوان عالي كشوربه خلاصه آنكه دلايل وشواهدوقرائن موجوددرپرونده مخالف اصول وكيفياتي است كه دادگاه مستنداستنباط خودبربرائت متهمين قرارداده واردبنظرمي رسدلذاحكم فرجام خواسته به اجازه ماده 430مكرر آئين دادرسي كيفري نقض ورسيدگي مجددباتوجه به ماده 8قانون مربوط به محاكمات جنائي به شعبه ديگردادگاه جنائي استان مركزارجاع مي گردد)
شعبه اول ديوان جنائي مركزپس ازرسيدگي دومتهم اول راازاتهام ضرب منتهي به فوت ومنازعه ازلحاظ فقددليل تبرئه نموده ومتهم سوم رابراي شركت درمنازعه به استنادماده 175وماده 45قانون مجازات عمومي به دوماه ونيم حبس تاديبي محكوم نموده است .
درنتيجه فرجام خواستن دادسراي استان مركزهيئت عمومي ديوان عالي كشورروز8/3/49به رياست جناب آقاژ عمادالدين ميرمطهري رياست كل ديوان عالي كشورباحضورجناب آقائپ عبدالحسين علي آبادي دادستان كل كشوروجنابان آقايان روساومستشاران شعب ديوان مزبورتشكيل گرديدوپس از كسب نظريه جناب آقاي دادستان كل بشرح زير:
"جريان پرونده بنابه حكايت مندرجات اوراق پرونده به اين قرار است :"
گزارش ژاندارمري حكايت ازمنازعه منتهي به وقوع ضرب وجرح داردو نيزصورت مجلس شده است كه حين تحقيقات از"الف "متهم وارددفترگروهان شده ومبلغ 2500ريال وجه كه بين مامورين تقسيم شودپانصدريال هم بعداخواهد دادكه كمكي به اوبنمايدپس ازارجاع قضيه به بازپرس وتحقيقات واخذتامين ازمتهمين درتاريخ 30/10/39بنابرآنچه ذيل صورت مجلس تحقيقاتي نوشته شده دادستان ازبازپرس درخواست تشديدتامين مي نمايدوتذكرمي دهدكه الان رئيس ژاندارمري تلفني اطلاع دادبيم حوادثي ميرودوظاهرادرهمين حال گزارش شماره 17191-30/11/39به دادسرامي رسدحاكي ازاينكه ساعت 18روز 29/11/39شايع شدكه "ع "توسطبرادرانش به بروجرداعزام ودربين راه مشرف به موت است ودرساعت 21همانروزفوت نموده است .بازپرس قرارتحقيقات محلي صادرنموده وبه اتفاق پزشك به محل عزيمت درتاريخ 2/12/39جسدرامورد معاينه قرارمي دهددرظاهربدن آثارضرب وجرحي ملاحظه نمي گرددوفقط مختقصري كف خون آلودازبيني جاري بوده چندتاول كوچك بين دوكتف به چشم خورده درهمانجاكالبدشكافي شده وقلب كاملابزرگ وحدوددوبرابرقلب طبيعي بودوعضلات قلب كاملاشل ودرلمس نرم وبي مقاومت بوده ريه ها سياهرنگ وشل بوده علت مرگ بطورحتم بيماري قلبي ذكرگرديده ازاينكه مرگ طبيعي بوده ياغيرطبيعي ذكري به ميان نيامده وكانه پزشك امساك كرده كه اين قسمت راصريحادرصورت مجلس قيدنمايد.برگ 74
جسددفن مي گرددوتحقيقات شروع مي شود"ه"برادر"ع "گفته شب قبل از نزاع درتواندشت با"ع "برادرم ودوبرادرديگرم شام خورديم "ع "عيال و مادرش دراتاق ديگرخوابيدنديك وقت صبح شنيديم دعواشده من ودوبرادرم ازخواب بيدارشديم سراغ "ع "راگرفتيم گفتندوقتي سروصداشد"ع "رفت بيرون ماهم رفتيم بيرون ديديم "ع "مي رودخانه ولي باماحرف نزدوصحبتي نكردكه بفهميم توي جنگودعوابوده يانه ومارفتيم پاسگاه ديديم "الف "آنجابود بعدآمديم منزل ديديم مادرمان گريه مي كند"ع "برادرم استفراغ مي كردجوياي حال اوشديم حال نداشت كه جواب بدهدازمادرپرسيديم گفت صبح كه برگشته دستش روي شكمش بودوگفت "الف "وبچه هاي اميربنام "ح "و"ل "مرازدندچون شب بوددوراوبوديم تاروزبعداورابرديم بطرف بروجردبين راه بي حال شد فرستاديم بياتون تابوت آوردنداوراگذاشتيم توي تابوت آورديم اينجا ساعت 7 شب اينجاكه رسيديم يك نفرژاندارم آمددرپاسگاه ازماسه برادر بازجوئي كرد.
مادر"ع "گفته است وقتي پسرم آمدديدم دستش روي شكمش بودگفتم چه شده گفت "ح "و"ل "و"الف "زده اندتوي شكم من واستفراغ مي كرد.برگ 79
"ص "عيال "ع "موضوع راهمانطورشرح داده .
پس ازانجام تحقيقات واخذتامين برحسب تكليف ددسراازآقاي دكتر توفيقي پزشكي كه قبلاجسدرامعاينه نموده بودتوضيحاتي اخذشده ونوع بيماري قلبي رانارسائي قلب ذكركرده كميسيون پزشكي طبق برگ 175تشكيل وازآنان سئوال شده است :
1- كف خون آلودكه ازبيني متوفي مشاهده شده چه بوده .
2- تاولي كه بين دوكتف بوده نتيجه چيست ؟
3-آياضربه هائي به روي شكم ممكن است ايجادخونريزي مغزي نمايدوآثار خونريزي مغزي چيست وباوضع "ع "تطبيق مي كرده است يانه ؟
4-آياايرادضرب ممكن است مرگ شخصي راكه به بيماري قلبي مبتلاست جلوبياندازدوباعث شود؟
پزشكان متفقااينطورگفته اندكف خون آلودكه ازبيني جاري بوده ودر نتيجه نارسائي قلب ممكن است ايجادشده باشدوتاولهاوكبودي ناحيه پشت و ضربه هاي شكم بروي مغزتاثيري نداردولي ضربات ناحيه سرسبب خونريزي مغزي مي شودوباتوجه به كليه اوضاع واحوال وكالبدشكافي شكم وقفسه صدري بيماري قلبي مجني عليه مسلم است وترس وهيجانات ايرادضرب ناراحتي هاي عصبي براي مصدوم ايجادمي كندوسبب تشديدنارسائي بيماري قلب ومنجربه مرگ مي گردد.برگ 175
بعدازانجام تحقيقات بموجب كيفرخواست برگ 237عمل "الف "و"ح " و"ل "ازجهت شركت درمنازعه منجربه ضرب وجرخ وشكستگي استخوان مشمول ماده 175وازنظرايرادضرب منتهي به فوت "ع "مشمول ماده 175مكررقانون كيفر عمومي شناخته شده موضوع درشعبه 5 دادگاه جنائي مركزرسيدگي ودادگاه دلائل مذكوردركيفرخواست راكافي ندانسته وبربرائت متهمين دراين قسمت و شركت درمنازعه نسبت به دونفرومحكوميت "ح "درموردشركت درمنازعه حكم داده است دادسراي استان تقاضاي فرجام نموده اعتراضات عبارت ازتكرار اعتراضات مذكوره دركيفرخواست دادسراي شهرستان ومستفادازنظريه كميسيون پزشكي است .
پرونده به دادسراي ديوان عالي كشورارسال گرديده ودرشعبه 12ديوان عالي كشورمطرح ومنتهي به نقض حكم شده است .
نظرنماينده دادسراي ديوان كشوربه اين شرح است :
بنظراين جانب تشخيص ددگاه مبني براينكه "ع "بطورطبيعي وبه مرض قلبي فوت كرده بادلائل وشواهدپرونده منطبق نيست زيراعده اي شهادت داده اندكه درحين منازعه متوفي شديداازطرف متهمين مضروب شده وچگونگي ايرادضرب رانيزگفته اندوآن راديده اندودليلي برعدم اعتبارگفته آنان نيست كسالت قلبي متوفي برفرض وجوددليل بربيگناهي متهمين نمي تواند باشدوممكن است شخصي سالهاباكسالت قلبي زنده زندگي كندخاصه كه درپرونده نه تنهادليلي نيست كه درايام قبل ازمرگ متوفي كسالت وياحمله قلبي داشته باشدبلكه دليل خلاف آن استشهادمحلي است درپرونده دايربراينكه متوفي قبل ازواقعه حال عادي داشته وكارمي كرده همچنين نظردكترتوفيقي برتائيد بيماري قلبي متوفي به اين توضيح كه ايرادضرب وايجادترس ووحشت سبب تشديدونارسائي بيماري قلبي ومرگ مي شود.استشهادبرگ 147"
پس ازنقض حكم درديوان عالي كشورموضوع درشعبه اول دادگاه جنائي مركزموردرسيدگي قرارگرفته دادخواست ضرروزيان به قيموميت ازدونفراز صغيران مقتول كه خارج ازموعدقانوني داده شده قابل طرح نگشته ودادگاه دراين دفعه پس ازرسيدگي بنابه شكايت شكات واظهارات مطلعين كه اغلب شهادت عيني داده اندبه اينكه "ح "و"ل "باچوب "ع "رابه دستور"الف "مي زدندشخص اخيرهم بالگدبه سينه وشكم اوزده است وگفته هاي كسان "ع "ومستفاداز گزارش كلانتري واوضاع واحوال امرايرادضرب ازناحيه سه نفرمزبوررابه "ع " محرزومسلم دانسته وموضوع رامشمول قسمت اخيرماده 173قانون كيفرعمومي تشخيص داده ولي متذكرگرديده كه "ع "شخصانه فقط شكايت نكرده بلكه طبق اظهارات ژاندارم مهدي رمزياري "ع "گفته است شكايتي ندارم واين قسمت در نظردادگاه قابل تعقيب نيست ودرموردمنازعه "الف "و"ح "راتبرئه نموده و"ل "رابه دوماه ونيم محكم كرده ودرموردايرادضرب منتهي به فوت ،فوت را معلول ضرب ندانسته است .
ازملاحظه جريان فوق ومطالب زيراستخراج مي گردد:
الف - طبق دوفقره استشهادمحلي مسلم است كه "ع "مجني عليه سالم و حتي قبل ازنزاع حالش خوب بوده ودرعروسي برادرش كه چندروزقبل ازحادثه انجام شده خدمت مي كرده وشخصابه زراعت اشتغال داشته است ودرموقع نزاع "ح "و"ل "به دستور"الف "باچوب اورامي زده و"الف "هم شخصاباواردكردن لگدبه شكم وسينه اورامضروب مي كرده است .
ب -ازاظهارنظركميسيون پزشكي مسلم مي گرددكه :
1-ازكبودي ناحيه پشت وتاولهاكه درجسدمجني عليه ديده شده ايراد ضرب حتمي است واين اعلام مكذب اظهارپزشك قبلي است كه گفته ضرب وجرحي ملاحظه نگرديد.
2- كف خون آلودكه ازبيني مجني عليه جاري بوده دراثرضرباتي است كه به سراوواردشده ومثبت خونريزي مغزي اواست .
3- ضربات وارده به سينه وشكم مجني عليه موجب شده كه استفراغ خون كندوقلب اودوبرابرقلب طبيعي شودوعضلات آن كاملاشل وودرلمس نرم باشد وريه هاسياهرنگ وشل گردد.
4- ترس وهيجانات ايرادضرب وناراحتي عصبي براي مصدوم ايجادكرده وسبب تشديدنارسائي بيماري قلبي وبالنتيجه مرگ اوشده است .
ج -دادگاه جنائي درحكم خودمضروب شدن "ع "راازطرف "ح "و"ل "و"الف " بشرح زيرتائيدكرده است :
"بنابه شكايت شكات واظهارات مطلعين كه اغلب شهادت عيني داده اندبه اينكه "ح "و"ل "باچوب "ع "رابه دستور"الف "مي زدندشخص اخير نيزبالگدبه سينه وشكم اوزده است وگفته هاي كسان "ع "ومستفادازگزارش كلانتري واوضاع واحوال امرايرادضرب ازناحيه سه نفرمزبوربه "ع "محرزو مسلم بوده ."
باوجودمراتب فوق معلوم نيست دادگاه چرامتهمين رامسبب مرگ مجني عليه ندانسته است اگرنارسائي بيماري قلبي مجني عليه رامسلم فرض كنيم (اين مسلميت مشكوك است زيرادكترتاج پزشك بهداري بروجردكه طبيب معالج مقتول معرفي شده گفته درنظرندارد"ع "براي معالجه مرض قلب به او مراجعه كرده باشد)تنهاايرادضربات كه درنظردادگاه مسلم الوقوع است مسئوليت متهمين رادرقتل مجني عليه طبق ماده 175مكررقانون مجازات عمومي ايجاب مي كندزيرااگرعللي باهم جمع شودوآن علل جمعاموجب تحقق جرم گردد مباشريكي ازاسبابهامسئول مي باشد.
علماي حقوق پايه مسئولين چنين مباشررابرقاعده عليت تامه (يا كافيه )استواركرده اندوطبق اين قاعده درصورتي خطاي عامل يكي ازاسبابي باشدكه باتجمع سايراسبابهاجرم تحقق يابدعامل بااينكه مسب يكي از اسبابهااست مسئول جرم واقع شده مي باشد.
رويه قضائي آلمان مرتكب ضرب وجرحي راكه دراثرآن مجني عليه ديوانه شده بودبااينكه درشخص اخيرنقص ارثي هم بوده است به مجازات شديد پيش بيني شده درآلمان محكوم نموده است .
درقانون ايتالياهم همين وجه حل پيش بيني شده به اين معني كه اگرهم علل قبلي وجودداشته باشدعامل مسئول عمل وياترك عمل خويش مي باشددراين پرونده اگرهم فرض شودكه مجني عليه كسالت قبلي داشته چون ضرب وجرح وارده موجب تشديدنارسائي قلبي اووبالنتيجه منتهي به مرگ اوشده است عاملين ضرب وجرح مسئول مرگ اومي باشند.
.....seL
بنابه مراتب بالاتقاضاي نقض حكم دادگاه تالي رامي نمايم .
دادستان كل كشور- عبدالحسين علي آبادي
مرجع :
مجموعه موازين قضائي ، جلددوم
ازانتشارات حسينه ارشاد ، چاپ اول ، تابستان 1363
صفحه 66 تا 73

5

بررسي ماده در رويه قضايي


هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده