راي شماره 183-21/8/48 راي اصراري هيئت عمومي ديوان عالي كشور اعتراض وكيل فرجامخواه به خلاصه اينكه حكم صادر درمقام رددفاع موكل موجه ومدلل نيست و به مشاراليه مقتولين مسلحانه حمله نموده اندونامبرده طبق ماده 184 قانون مجازات عمومي معاف ازمجازات مي باشدواردنيست زيرا: اولا:درموردقتل (م ) پس ازاينكه متهم اسلحه راگرفته ديگرخطري از ناحيه وي متصورنبوده است ودرموضوع قتل (ن )طبق مستفادازگواهي پزشك و محتويات پرونده به نامبرده درحال فرارگلوله اصابت كرده واسلحه هم همراه نداشته است . ثانيا:اساسا در ابتداي قضيه فرضامتهم خطري ازناحيه مقتولين نسبت بخودتصورنموده رهائي ازخطربطرق ديگرباتوجه به كيفيت واقعه ميسربوده است . ازاين رو قضيه مشمول ماده مزبورومعافيت ازمجازات نمي باشدوچون دادگاه با عنايت به مراتب موجهادفاع متهم راردكرده وبااحرازبزهكاري اونسبت به جرائم انتسابي تعيين كيفرنموده وبررسيدگي ودادنامه فرجام خواسته اشكالي بنظرنمي رسدلذاراي مزبوربه اكثريت آراءابرام مي شود". * سابقه * راي اصراري شماره 183-21/8/48هيئت عمومي ديوان عالي كشور كلاسه پرونده 13/6663 فرجامخواه :(غ ) فرجامخوانده : دادسراي استان مركز. فرجامخواسته : دادنامه شماره 211-31/5/47صادره ازشعبه يك ديوان جنائي . گزارش كار: بشرح كيفرخواست شماره 97-27/9/33 (غ ) فرجامخواه به اتهام كشتن دو نفربنام (ن ) و(م ) وداشتن اسلحه قاچاق درسال 33 مورد تعقيب دادسراي زابل مستندابه ماده 170 قانون مجازات عمومي وماده 43 لايحه قانوني اصلاح قانون مجازات مرتكبين قاچاق وماده 2ملحقه به آئين دادرسي كيفري واقع شده وپس ازانجام دادرسي دردادگاه جنائي پنج نفري بموجب دادنامه 580/3- 36 دادگاه استان نهم بنابه اظهارات متهم به اينكه تفنگ سرپرژاپني كه نزدش بوده برداشته وبه مجردرسيدن دونفرمقتولين بلافاصله (م )بطرف (غ ) تيرخالي كرده اصابت ننموده (غ )هم باتفنگ سرپرتيري بطرف (م )رهانموده كه تفنگ 9 تير(م ) ازدستش افتاده مقتول قصدداشته تفنگ رامجددابردارد (غ )سبقت گرفته تفنگ اورابرداشته وتيري هم باتفنگ مقتول به اوزده واز ترس (ن ) بطرف اين شخص هم تيري رهانموده كه ازپشت سربه اواصابت كرده ومجددا تيرديگري به اوزده وسپس به پاسگاه ژاندارمري اطلاع داده ومحتويات پرونده واظهارات شهودونحوه بيانات متهم و وقوع حادثه وحمل جنازه هاو اصابت گلوله هاكاملا معلوم و روشن وهيچگونه دليل وقرينه به اينكه مقتولين ب هقصد تعرض به مال ياجان متهم به اومراجعه نموده انددرپرونده نيست وقوع قتل دونفربوسيله (غ )بااسلحه محرزومنطبق باماده 170قانون مجازات عمومي وماده 43 قانون مرتكبين قاچاق تشخيص وبارعايت ماده 2ملحقه به آئين دادرسي كيفري وماده 45 مكررقانون مجازات عمومي براي هريك ازدوفقره قتل متهم به حبس دائم وتاديه يكهزارريال هزينه دادرسي وبراي ارتكاب قاچاق اسلحه بدون پروانه طبق ماده 43استنادي به دوسال حبس تاديبي ويك هزارريال هزينه دادرسي محكوم شده وراي اقليت برمعافيت متهم ازبزه قتل طبق مواد41و 184قانون مجازات عمومي ازمجازات است ودرقسمت نگهداري اسلحه باراي اكثريت موافقت شده ودرمرحله فرجامي وتقاضاي تميزماهوي بموجب دادنامه 3882-2/8/36شعبه دوم ديوان كشوردرقسمت اول وقاچاق اسلحه راي تالي موجه ولي درقسمت قتل دوم به لحاظ كيفيت واقعه غيرموجه وباتاثيردرتعددراي دادگاه جنائي نقض ورسيدگي به شعبه دادگاه جنائي مركزارجاع گرديده وشعبه 2دادگاه مرجوع اليه پس ازرسيدگي بموجب دادنامه 297-21/12/36باتوجه به ادله مرقومه واحرازبزهكاري متهم طبق مواداستنادي براي هريك ازدوفقره قتل ارتكابي (غ )متهم به جبس ابدوتاديه يك هزارريال هزينه دادرسي وبراي حمل اسلحه بدون پروانه به يك سال حبس تاديبي وهزينه دادرسي محكوم گرديده وفرجام خواهي نموده كه پس ازرسيدگي اين شعبه بموجب دادنامه 3199-5/6/37 باملاحظه رسيدگي ماهوي نماينده دادسراي ديوان كشوركه درقسمت قتل اول و قاچاق اسلحه موجه تشخيص گرديده است حكم مزبورنقض ورسيدگي به شعبه ديگر دادگاه جنائي ارجاع شده (شعبه اول )وپس انجام دادرسي درجلسات متعددبه موجب دادنامه فرجامخواسته به اكثريت آراءبه استنادادله مرقومه با احرازبزهكاري هاي متهم طبق مواد170قانون كيفرعمومي و43قانون مجازات حمل اسلحه قاچاق بارعايت ماده 2ملحقه به آئين دادرسي كيفري وماده 45مكرر قانون مجازات عمومي نسبت به دوفقره قتل عمدبه دوفقره حبس ابدبااعمال شاقه ونسبت به حمل اسلحه قاچاق به يكسال حبس تاديبي بااحتساب ايام بازداشت گذشته وقيداجراي كيفراشديك فقره حبس ابدمحكوم گرديده وراي اقليت بربرائت متهم درمورددوفقره قتل به لحاظ دفاع مشروح ازخودو بزهكاري اودرمورداتهام قاچاق اسلحه است متهم اومحكوميت خودفرجام خواهي وبشرح مندرجات پنج برگ فتوكپي لايحه فرجامي به امضاي خويش ودوبرگ لايحه فرجامي آقاي (ح )به وكالت ازمتهم اعتراض نموده اندكه ازنظرشرع و قانون حق دفاع ازنفس داشته واعمال نموده وازمواردوجوب قتل است وازنظر قانون كيفرعمومي نيزطبق ماده 188وتبصره اول قانون مصوب تيرماه 33معاف ازكيفروباالهام الهي ازخوددفاع نموده وگلوله به هرجااصابت كرده باشد اشكالي نداردوحكم محكوميت وي بدعتي خلاف شرع وقانون بوده استدعاي نقض شده وشكات خصوصي نيزضمن تائيدمراتب دفاع ازكليه شكايات خودصرفنظر كرده اندواكثريت دادگاه كيفيت مخففه كه حق قانوني موكل است ودرمورد اعدام دودرجه تخفيف منظورننموده اندواقليت بربيگناهي اوراي داده است وچون درخواست فرجامي كه مربوط به دفاع مشروع است ازجهات ديگرمن جمله مواردمندرج درمواد186و192قانون مجازات عمومي بعمل آمده زمتهم درمقام دفاع ازجن ومال بوده نقض حكم راخواستارگرديده . نظربه اينكه محكوم عليه فرجامحواه به همان علل وجهات اوليه فرجام خواسته موضوع مشمول ماده 463قانون آئين دادرسي كيفري بوده ورسيدگي در صلاحيت هيئت عمومي ديوان عالي كشورتشخيص شده است . درتاريخ 21آبان ماده يكهزاروسيصدوچهل وهشت هيئت عمومي ديوان عالي كشوربه رياست جناب آقاي عمادالدين ميرمطهري رياست كل ديوان عالي كشوروباحضورجناب آقاي عبدالحسين علي آبادي دادستان كل كشوروجنابان روساومستشاران شعب ديوان مزبورتشكيل گرديد. پس ازقرائت گزارش وبررسي اوراق پرونده وكسب نظريه جناب آقاي دادستان كل كشورمبني برابرام حكم بشرح زير: "براي استخراج حقايق امرقبلالازم مي دانم جريان واقعه رابه تفصيل متذكرشوم : درساعت 12شب 9/12/32به پاسگاه ژاندارمري قلعه نوواقع درحوزه گروهان ژاندارمري زابل اطلاع مي رسدكه درقريه كهنه دونفربه قتل رسيده اند رئيس پاسگاه ژاندارمري به معيت چندنفرازمامورين براي رسيدگي وتحقيق واردقريه قلعه كهنه شده وبرسرجنازه هامي روندوملاحظه مي نمايندنعش دونفر جلودرمنزل (غ )ساكن قلعه كهنه يكي حدود45ساله وديگري 35ساله افتاده است جريان رااز(غ )استعلام ومشاراليه درپاسخ توضيح مي دهد(ساعت 10شب بود بنده دراتاق خواي خودبودم ديدم درب منزل بنده راصدازدندچون كس ديگري نبودخودم رفتم پرسيدم چكاره هستيدجواب دادآشناهستيم ولي اسم خودرا نگفت من دررابازنمودم اظهارداشت پشت قريه به شماكاري دارم واسم يكي راهم بردكه فعلايادم نيست گفتم فعلاشب است اگربه من كري داريديبائيد توي اتاق من تاهركاري باشدانجام دهم هرچنداصراركردراضي به رفتن نشدم لاعلاج اوبه من گفت پس شماهمين جابمانيدتابروم به رفقايم اطلاع دهم گفتم خوب ورفت پس ازرفتن اومن هم به آنهامشكوك شده دردل گفتم اينهادراين وقت شب به من چكاردارندروي اين اصل به اتاق خودمراجعت وتفنگ سرپر شكاري مشهوربه (سه بست )كه براي حفاظت جان خودم هميشه گلوله پربود برداشته وتاموقعي كه درمنزل رفتم ديدم دونفرآمدنددرب منزل به مجردي كه درب رابازنمودم كه خارج شوم يك نفرازآنهامراهدف گلوله قراردادتفنگ صداكردوتيرش خطارفت ديگرمهلت ندادم دستم روي ماشه تفنگ واوراهدف قراردادم كه تيربه اواصابت كردوبه پشت افتادبلندشدروي زانونشست خواست تقنگ خودراكه ازدستش افتاده بودبرداردولي من چون ازتفنگ خود مايوس گشته به اومهلت ندادم وحركت كرده تفنگ اورابرداشتم ودوتيرديگر پي درپي به اوزدم رفيقش كه چندقدم بااوفاصله داشت به من حمله وروچون احساس خطرنمودم ناچاراوراهدف قراردادم وديگرنمي دانم چندتيربه آن اصابت كرد. (عين اظهارات متهم درتحقيقات اوليه ژاندارمري پس ازوقوع حادثه ) وسپس درمقام اداي توضيح دربرابرسئوالات ديگرازشناسائي مقتولين وهويت آنهااظهاربي اطلاعي نموده مي گويديكي ازآنهايك قطارفشنگ ويك كاردكمري به كمرش بسته بودواونمي داندمنظوراين دونفرچه بوده وآيابراي كشتن او مامورشده اندياخيروبالاخره اظهارمي داردچون (س )باوي اختلافاتي دارد يقينااواين دونفررابراي قتل وي به قلعه كهنه فرستاده ودرموردتفنگ خودش توضيح مي دهدكه تفنگ مذكوررا(ع )ژاندارم بعنوان امانت به اوسپرده است ضمنايك نفرشترسرخ بموجب گزارش پاسگاه ژاندرمري بدون علامت درپشت قريه متعلق به احدازمقتولين باجهازديده مي شودكه مراتب به گروهان ژاندارمري اعلام وگروهان به دادسراي زابل به شرح نامه شماره 23061مي نويسد كه دوسارق مجهول الهويه درشب 9/12/33وسيله (غ )ساكن قلعه كهنه مقتول شده واجسادآنهادرمحل باقي است وچون روزبعدبعلت خرابي پل بين راه بازپرس و پزشك به محل نمي رسنداجسادودوقبضه تفنگ همراه متهم به زابل فرستاده مي شودوگروهان ژاندارمري زابل درگزارش دوم خودبعنوان دادسراارسال اجسادواعزام متهم رااعلام ودرخاتمه چنين توضيح مي دهد(شماره گزارش 32158 11/12/32)جمعااشعارمي داردطبق گزارش پاسگاه دونفرمقتول (م )و(ن ) هستندكه اولي متهم به قتل وسرقت موضوع نامه 24718-5/11/32به خاك افغانستان متواري بوده است ودومي برادر(ل )متهم به قتل موضوع 22561- 29/11/32است )آقاي بازپرس زابل درساعت ده صبح روز10/12/32به محل رسيده وملاحظه مي كنداجسادبه شهربرده شده است ومحل قرارگرفتن آنهااز رئيس پليس استعلام واوتوضيح مي دهديكي ازاجساددرمقابل درب حياط افتاده بودوديگري بفاصله چندقدم سمت چپ قرارگرفته اتاقي كه متهم درآن خوابيده بودپنج قدمي درحياطقرارداردوبه فاصله ده قدم اتاقي است كه مادرو خواهرمتهم درآن سكونت دارندوسپس ازخواهرومادرمتهم تحقيق مي شودو نامبردگان اظهارمي دارندپس ازاينكه متهم شام خورده وبه اتاق خودش رفته پس ازچندلحظه صداي تيربلندشده وآنهابيرون رفته اندوخيال كردند(غ )را كشته اندولي ديده انداوزنده است ودونفرازهمسايگان به اسامي عليخان سالاري وغلام علي سراواني نيزاظهارمي دارندخوابيده بودندصداي تيراندازي شنيده آمده اندبيرون ديده انددرمنزل (ح )همان (غ )متهم است )دونعش افتاده وخود(ح )ايستاده وتفنگ دردست داردومي گويدمواظب باشيدممكن است همراهاني داشته باشندشماهارابزننددخالت نكنيدوسپس بازپرس به زابل عزيمت ودربيمارستان به اتفاق رئيس بهداري ازاجسادمقتولين معاينه مي نمايد. رئيس بهداري بامعاينه اجسادچنين اظهارنظرمي كنديكي ازمقتولين پنجاه ساله بنظرمي رسدوبواسطه اصابت گلوله به قتل رسيده يك تيرازناحيه زيركتف چپ درزاويه تحتاني كتف واردبدن شده درناحيه قلب دريك سانتي متري پستان چپ بيرون رفته وگلوله ديگرازپشت سردرطرف راست درناحيه ماستوئيه به فاصله دوسانتيمترپائين گوش واردودرطرف چپ اززاويه تحتاني استخوان ماستوئيه بيرون رفته ودوتيرمزبورهريك براي قتل مصدوم يامقتول كافي است . مقتول ديگرسي وپنج ساله بنظرمي رسدبواسطه گلوله به قتل رسيده يك گلوله ازجلوازناحيه قلب ...وگلوله ديگرازجلودرناحيه شكم وگلوله سوم ازقسم گردني ستون فقرات واردشده وفوت هردودراثراصابت گلوله هاي فوق الذكركه هريك ازآنهابراي كشتن هريك ازدونفركافي بوده بنظرمي رسد. درتحقيقاتي كه آقاي بازپرس ازمتهم بعمل آورده نامبرده عين اظهارات قبلي خودراتكراروبه قتل هردونفربه كيفيتي كه قبلاتوضيح داده اقرارمينمايدضمنااظهارداشته كه پس ازشليك دوتيربه (م )ازترس (ن ) رفيق ديگراوتيري هم بطرف اورهاكرده كه ازپشت سربه اوزده است . دادخدااسمعيل زماني ولام محمدسراواني دونفركساني كه جريان رابه پاسگاه ژاندارمري اعلام كرده اندهردودرتحقيقات خودنزدآقاي بازپرس توضيح داده اندكه دراثرشنيدن صداي تيراندازي ازمنزل خارج و(غ )متهم را ديده اندكه به آنهافريادزده برويدبه پاسگاه اطلاع دهيددزدهابه قلعه حمله كرده اند. درگزارشي كه آگاهي شهرباني زابل درمقام اعلام هويت مقتولين و تحقيقاتي كه دراين باره كرده ميدهد(گزارش شماره 6702-1705-16/12/32 به استناداظهارات چندنفرازمامورين زندان وزندانيان آزادشده ومطلعين ديگرمقتولين را(م )و(ن )معرفي واظهارمي كنندكه اين دوازسارقين زبردست آن منطقه بوده اندكه مدتهااست متواري هستندومحل سكونتشان معلوم نمي باشد وضمنااعلام مي شودپدرزن (م )و(ن )مقتولين شخصي بنام (ل )است كه درزندان مي باشدوبااحضار(ل )كه اززندان نامبرده خودرابرادر(ن )وعموي زن (م ) معرفي ومي گويداين دونفروزنهاي آنهامقيم افغانستان هستندونمي دانندزن و فرزندان آنهاكجازندگي مي كنندوضمناازوجوداختلاف بين دامادوبرادرش ازيكطرف و(غ )ازطرف ديگراظهاربي اطلاعي نموده مي گويدقبل ازاينكه (غ ) رابه زندان بياورنداورانمي شناخته . آقاي بازپرس زابل درتقاضاي فك بازداشت متهم كه موردموافقت دادستان زابل قرارنگرفته اعلام داشته مقتولين سوابقي بشرح پرونده هاي شماره 7-64/664دادگاه بخش خاش و1-17/31و6-28/31بازپرسي زابل دارند درتاريخ 26/12/32زربانوفرزندشاهمرادشهرت رخشاني زوجه (ن )مقتول و فاطمه رخشاني فرزند(ل )زوجه (م )به بازپرسي مراجعه ودرتحقيقاتي كه آقاي بازپرس ازآنهامي نمايدفاطمه ادعامي كندكه شوهرمقتول او(م )قبل ازاين واقعه شش نفرشتركه ازافغانستان آورده بودبه متهم (غ )به مبلغ هزاروهشتصد تومان فروخته كه پولش راطلبكاربوده ويكبارهم عبدالصمدبراهوئي ازطرف شوهرم براي دريافت وجه نزدمتهم رفته كه چهارصدوپنجاه تومان به اوداده و اوقبول نكرده وعبدالصمدهم درنزدبازپرس اظهارات زربانوراتصديق كرده وگفته يك دفعه رفتم به منزل (غ )براي مطالبه قيمت شتروسگ اوبه من حمله ور شدوپيراهنم راپاره كردو(غ )به جاي پيراهنم كه پاره شده بودپيراهن ديگري به من دادوبعدادرتاريخ 15/2/33ظهارات قبلي خودراتكذيب واعلام داشته است كه شوهراوابداشترنداشته كه بفروشدوعلت بيان مطالب قبلي تحريكات اشخاص و(ل )برادزنداني احدازمقتولين نيزشرحي به بازپرس نوشته وطي آن اعلام نموده كه دامادوبرادرش شتري نداشته اندودرتوضيحات مورخ 9/2/33 خودنزدبازپرس گفته است كه آنهابه نان شب محتاج بوده ندوهيچ زماني شتر نداشته اندوضمنابانوفاطمه زوجه (م )رابطه وي رابااشرارافغاني تائيد نموده . قراربازداشت متهم كه در12/12/32صادرشده درتاريخ 10/3/33فك وبه سيصدهزارريال گفيل تبديل ومتهم 11/3/33آزادشده (جمعاسه ماه زنداني بوده ). درتاريخ 24/9/33بازپرس قرارمجرميت متهم رابه اتهام دوفقره قتل وحمل ونگهداري اسلحه قاچاق صادركه دادستان زابل طي كيفرخواست شماره 97 27/9/33درهرسه موردتقاضاي مجازات اوراازدادگاه جنائي استان نهم نموده باارسال پرونده به دادگاه جنائي استان نهم قرارتامين متهم به تقاضاي دادستان استان ازطرف دادگاه جنائي تشديدوبه قراربازداشت تبديل ودر تاريخ 4/3/36متهم طي نامه شماره 2740به زندان مشهداعزام مي گرددبارسيدگي به اتهامات وي دردادگاه جنائي استان نهم دادگاه نامبرده رابراي ارتكاب قتل هريك ازدونفربه حبس دائم بااعمال شاقه وبراي داشتن اسلحه به دوسال حبس تاديبي (كه مجازات اشداجراشود)محكوم مي نمايدكه بافرجامخواهي متهم شعبه دوم ديوان عاليكشوربموجب دادنامه مورخ 30/7/1336به اين استدلال (چون علاوه براينكه استدلال دادگاه راجع به عدم تاثيردفاع درقسمت محكوميت ازجهت قتل اول ترديدآميزاست ولازم بوده به قدركافي رسيدگي وبا قطع ويقين وبدون شبهه وترديدراي صادرمي شودودرقسمت محكوميت ازجهت داشتن اسلحه قاچاق نيزبدون رسيدگي به دفاع متهم واستدلال خاصي راي صادرشده بنابراين ازنظرامكان تاثيردرقسمت ديگرراي فرجام خواسته دركليه قسمتها نقض ورسيدگي به دادگاه جنائي مركزارجاع مي شود(دراين قسمت مرحوم مصدقي دادياروقت ديوان كشوراظهارنظربرنقض كرده اند). اظهارات متهم دردادگاه جنائي استان نهم عيناهمان مطالبي است كه قبلادرتحقيقات ژاندارمري ونزدبازپرس بيان نموده بوده پس ازاحاله پرونده به دادگاه جنائي مركزوارسال آن به شعبه دوم دادگاه جنائي تهران اين شعبه نيزپس ازانجام تشريفات به موضوع رسيدگي وازمتهم بازجوئي نموده متهم جريان ماوقع رامانندگذشته تعريف وبه ارتكاب قتل هردونفراقرار مي نمايدوشناسائي قبلي خودرابامتهمين وداشتن معامله باآنهاراتكذيب مي نمايدواين دادگاه (باراي اكثريت )نيزمتهم رابراي هريك ازدوفقره قتل به حبس ابدوبراي ارتكاب حمل اسلحه بدون پروانه به يك سال حبس تاديبي محكوم مي نمايد(سه نفرازپنج نفر). راي اقليت (دونفرمستشاران )بربرائت متهم برطبق تبصره اول ماده واحده مصوب تيرماه 33ومواد41و184قانون مجازات عمومي درموردقتل است و نسبت به نگهداري اسلحه راي اكثريت رادائربه محكوميت متهم تائيد نموده اند. اين حكم موردفرجامخواهي وكيل متهم واقعوبارديگرپرونده به شعبه دوم ديوان عالي كشورارسال وشعبه مذكوردرتاريخ 25/5/37تشكيل وباملاحظه نظريه كتبي مرحوم مصدقي دادياروقت ديوان عالي كشوربه دادستاني كل جناب آقاي عامري مبني برفرجام ماهوي درقسمت قتل اول وقاچاق اسلحه حكم مزبوررانقض و بااعاده پرونده رسيدگي به شعبه اول دادگاه جنائي مركزارجاع وشعبه اول حسب تقاضاي دادسراي استان درتاريخ 25/6/1337قراربازداشت متهم رابه قراركفيل به وجه الكفاله مبلغ پانصدهزارريال تبديل ودستورآزادي متهم درتاريخ 26/6/1337به زندان صادرمي شودوسپس باانجام تشريفات وتجديد جلسات دوفقره گذشت نامه يكي منتسب به (م )برادرزاده (ن )وديگرگذشت نامه اي ازبانوعيال (ن )وسيله متهم درمردادسال 46به دادگاه تقديم وبالاخره شعبه اول دادگاه جنائي مركزجلسه علني خودرادرتاريخ 24/5/46تشكيل ومتهم جريان واقعه راعينامانندسابق تكرارواكثريت اعضاي دادگاه درمورددو فقره قتل ونگهداري وحمل اسلحه غيمجازاورامحكوم نموده واقليت ارتكاب دوفقره قتل رادفاع مشروع تلقي ووعقيده به برائت وي ابرازونسبتبه نگهداري وحمل سلاح اورامحكوم ميداننددراثرفرجام خواهي متهم ووكيل مدافع اوپرونده مجددابه ديوان عالي كشوروبه شعبه دوم ارسال وشعبه مزبورنيزرسيدگي رادر صلاحيت هيئت عمومي مي داند. اينك كه ازذكرواقعه فراغت جسته لازم مي دانم بامداقه درآن حقايقي كه ازآن استشكاف مي شودگوشزدنمايم : 1-ژاندارمري محل بشرح نامه 23061پس ازمعاينه مقتول به دادسراي زابل نوشته كه (دوسارق مجهول الهويه درشب 9/2/32وسيله (غ )مقتول شده است )ذكراين عبارت درگزارش اعتبارمندرجات آن رامشكوك مي سازدزيرا غيرقابل قبول است كه دومقتول درنزدكسي مجهول الهويه باشندولي بلافاصله ازملاحظه نعش آنهااظهارعقيده شودكه آنهاسارق مي باشند. 2-آقاي بازپرس درتقاضاي فك بازداشت متهم كه موردموافقت دادستان وقت زابل قرارنگرفته اعلام داشته "مقتولين سوابقي بشرح پرونده هاي دادگاه بخش دارند"معلوم نيست چرااين پرونده هاضميمه پرونده مطروح نشده است ازاين اظهارمعلوم مي شودكه گزارش پاسگاه راجع به اتهام قتل (م )واقعيت نداردزيرااگرواقعيت داشت دادگاه بخش زابل مرجع صلاحيت دارنبوده است تادرآنجامطرح شودبعلاوه ممكن است شخصي درمرجع قضائي پرونده داشته باشدنتيجه تصميم قضائي مناط اعتباراست نه صرف داشتن پرونده آياممكن نيست كه نتيجه رسيدگي قرارمنع تعقيب ياحكم برائت باشد. 3-فاطمه زوجه مقتول درتاريخ 26/12/32درجواب آقاي بازپرس اظهار داشته "شوهرم قبل ازاين واقعه شش نفرشترازافغانستان آورده بودبه متهم به مبلغ هزاروهشتصدتومان فروخته وپولش راطلبكاربوده ويكبارهم عبدالصمدبراهوئي ازطرف شوهرم براي دريافت وجه نزدمتهم رفته كه چهارصدو پنجاه تومان به اوداده واوقبول نكرده "وعبدالصمدهم نزدآقاي بازپرس گفته هاي اوراتصديق كرده ضمنااظهارداشته آن وقتي كه براي مطالبه قيمت شترهارفتم سگ (غ )پيراهنم راپاره كردواوپيراهن به من دادكه بپوشم ازاين اظهارات استشمام مي شودكه قتل ارتكابي دراثرمطالبه قيمت شترهاي فروخته شده به وقوع پيوسته است و(غ )براي كشف نشدن اين مطلب دربرابرسئوال بازپرس ازشناسائي مقتولين وهويت آنهااظهاربي اطلاعي نموده . 4-متهم اظهارداشته (ساعت ده شب بودبنده دراتاق خواب بودم ديدم درب منزل بنده رازدندچون كسي نبودخودم رفتم پرسيدم چكاره هستيد)درصورتي كه متهم بعدادرشعبه اول دادگاه جنائي گفته درمنزل راپسرش بازكرده است بعلاوه مادروخواهرمتهم اظهارداشته اندوقتي شليك شدآنهادرخانه بودند. 5-متهم اظهارداشته ديدم دونفرآمدنددرب منزل به مجردي كه درب را بازنموده كه خارج شوم يك نفرازآنهامراهدف قراردادتفنگ صداكردتيرش خطارفت ديگرمهلت ندادم اوراهدف قراردادم كه تيربه اواصابت كرد" اظهارمتهم به اينكه يك نفرازمقتولين به مجردي كه دررابازكردم مرا هدف قراردادولي تيرش به خطارفت واقعيت نداردزيرادونفركه به فاصله نزديك مواجه هم هستنداگريكي شليك بطرف ديگري نمايدهرگزبه خطانمي رود وبعلاوه اگرچنين چيزي مقرون به واقع بودتيرخطارفته لابددرديوارمحل ايستادن (غ )اصابت مي كرددرصورتي كه آقاي بازپرس چنين وضعي رامشاهده نكرده است اظهارفوق متهم ثابت مي كندكه مقتولين مبادرت به شليك نكرده اندو(غ )درموقع مراجعه آنهابراي وصول طلب مربوط به شش نفرشتر مبادرت به تيراندازي كرده است . گزارش ژاندارمري كه گفته "درشب قتل پشت خانه يك شترقرمزباجهاز كه متعلق به مقتولين بوده وجودداشت "مي رساندكه مقتولين داراي شتربوده و آنشب هم براي مطالبه قيمت فروش شترآمده بودند. 6-درموردحمل ونگهداري تفنگ متهم درتحقيقات خودادعاكرده كه اسلحه متعلق به عليخان تردست ژاندارم مي باشدكه آن رابعنوان امانت به او سپرده بوددرصورتي كه باتحقيق ازژاندارم يادشده منكرتعلق تفنگ به خودو سپردن به متهم گرديده درمواجهه كه بين آن دوداده شده متهم بارديگراظهار داشته تفنگ متعلق به ژاندارم نامبرده مي باشدولي ژاندارم اظهارات اورا تكذيب كرده ومتهم گفته اكنون كه عليخان تردست تكذيب مي كندمن حرفي ندارم . آياادعاي متهم دائربراينكه ازلحاط دفاع مشروع وبراي حفظ جان خودمجبورشدمرتكب دوفقره قتل شودقابل پذيرش مي باشد بطوركلي هرگاه عناصرسه گانه جرم يعني عنصرقانوني وعنصرمعنوي وعنصر مادي جمع شودمجرم مجازات مي شودولي كيفياتي وجودداردكه مسئوليت متهم را سپري ميكندواين كيفيات دوقسم است گاهي درشخص مجرم وجودداردمانند اختلال مشاعروگاهيناشي ازامورخارجي است ماننددفاع مشروع كه اگرشرائط آن جمع باشدموجب تبرئه مباشرجرم مي گردد. شرائط دفاع مشروع يكي مربوط به حمله متجاوزوديگري مربوط به دفاع مدافع است شرائط مربوط به حمله متجاوزدوچيزاست : اول اينكه حمله متجاوزبايدقريب الوقوع باشدبنابراين ابرازعكس - العمل نسبت به بدي انجام يافته صورت انتقام داردواگرحمله احتمالي باشد آن كسي كه براي احترازازآن مرتكبجرم مي شودبيگناه نخواهدبود. دوم اينكه حمله بايدناحق باشدولي درمقابل نماينده مقام رسمي كه طبق قانون اقدام به توقيف وتجسس مي كندابرازعكس العمل مشروع نيست زيرافقط درقبال حمله نارواعكس العمل قابل پوزش است . شرائط مربوطبه دفاع هم دوچيزاست : اول اينكه ارتكاب جرم بايديگانه وسيله رهائي شخص دفاع كننده از مهلكه باشدبنابراين اگروسيله ديگري وجودداشته باشدكه اورابي نيازاز ارتكاب جرم مي كندبايدازارتكاب جرم احترازجويد. دوم اينكه عكس العمل شخص دفاع كننده بايدمتناسب باحمله باشدشخص موردحمله حق نداردهركاري كه مي خواهدبكندوياهروسيله كه مناسب مي داند درمقاممقاومت برآيدوبالاخره هربدي راكه تشخيص مي دهدبه حمله كننده روا داردمثلامالك باغي شخصي راكه ازباغ ازميوه مي دزدداگربه ضرب گلوله ازپاي درآوردقابل بخشش نيست زيرابراي جلوگيري ازسرقت كمي ميوه حقندارد حيات سارق راتباه كند. اينك باتوجه به معياروشرائط فوق آيادوفقره ارتكاب قتل ازطرف متهم قانونافاقدعنوان دفاع مشروع رادارد؟ ازمجموع محتويات پرونده مسلم اين است كه جنايات ارتكابي متهم قانونافاقدعنوان دفاع مي باشدچه اينكه : شرط اول حمله يعني قريب الوقوع بودن آن وجودنداشته است زيرابطوري كه متهم اظهارداشته درابتداي امركه دربازشديكي ازمقتولين اظهارداشت "پشت قريه به شماكاري دارم واسم يكي راهم بردكه فعلايادم نيست گفتم فعلاشب است اگربه من كاري داريدبيائيدتوي اتاق من تاهركاري باشدانجام دهم به من لاعلاج گفت پس شماهمين جابمانيدتابروم به رفقايم اطلاع دهم "ازاين اظهار متهم استفاده مي شودكه مقتولين قصدكشتن اورانداشته اندواگرچنين قصدي داشتنددرهمان وهله اول كه اودررابازكردبايداوراهدف تيرقراردهند. شرط دوم حمله يعني حمله ناروانيزمنتفي است زيراهمانطوري كه از جريان پرونده استفاده مي شودمقتولين شش نفرشتربه اوفروخته بودندومدتي بودكه پول آن رانپرداخته بودرفته بودندپول شترهاراازاوبگيرند. ازتوضيحات فوق مبرهن مي گرددكه دوشرط حمله يعني قريب الوقوع بودن وناروابودن آن منتفي بوده است . همانطوركه فوقااعلام شددفاع بايدواجددوشرط باشدتابتواندموجب برائت متهم گردديكي اينكه ارتكاب جرم بايديگانه وسيله رهائي شخص دفاع كننده ازمهلكه باشددوم اينكه دفاع بايدمتناسب باحمله باشد. ازجريان پرونده بخوبي مستفادمي گرددكه شرط اول يعني انحصاررهائي ازمهلكه بوسيله ارتكاب جرم منتفي بوده است زيرامتهم اظهارداشته "دفعه اول پس ازرفتن يكي ازمقتولين منهم به آنهامشكوك شده دردل گفتم اين وقت شب به من چكاردارندروي اين اصل به اتاق خودمراجعت وتفنگ سرپرشكاري كه براي حفاظت جان خودهميشه گلوله پرداشته برداشتم " ازاين اظهارمعلوم مي شودكه متهم وسيله ديگري براي رهائي داشته وآن اين است كه چون به آنهامظنون شده بودبايدوقتي آنهامراجعت كردندودرزدند دررابازنكندتامجبوربه كشتن آنهاشوداگرچنين كاري كرده بودرفع خطراز خودكرده بودوپيرامون آدم كشي نمي گرديد. شرط دوم يعني تناسبدفاع باحمله نيزوجودنداشته است زيرامتهم در تحقيقات اظهارداشته "اوراهدف قراردادم كه تيربه اواصابت كردوبه پشت افتادبلندشدروي زانونشست خواست تفنگ خودراكه ازدستش افتاده بود برداردولي چون من ازتفنگ خودمايوس گشته به اومهلت ندادم وحركت كرده و تفنگ اورابرداشتم ودوتيرديگرپي درپي به اوزدم "اينبيان مسلم مي دارد كه مقتول درابتدانمرده بودومي خواسته تفنگ رابرداردكه درمقام انتقام برآيدولي متهم مجال به اونداده تفنگ راازدستش گرفته بنابراين ديگرخطر متوجه اونمي شده تادوتيرديگربه اوبزندواوراهلاكسازدچه بساكه ممكن بود كه مقتول كه به زانونشسته معالجه مي شدوازمرگ رهائي مي جست . درحقوق جزادرموردقتل عمداظهارنظرشده كه اگركسي رابطورمهلك مجروح نمايندبه نحوي كه فقط چندلحظه قابل زيستن باشدوباوجوداين براي تسريع كشتن اواقدام ديگري شودمرتكب درمعرض ارتكاب قتل عمدواقع مي شود uo eidalam enud etnieetta euqiouq ennosrep enu iS enu'uq el.e-tue'n erocne tiatsixe 'elletrom erusselb en'ud lues nu'd eiv as egerba iuq etca'l;reviv a tnemom nu erueh .edicimoh nu tse tnatsni بنابراين متهم نمي تواندمدعي شودكه چون تيرهاي اوليه موجب مرگ مقتول مي شدتيرهاي بعدي درحكم شليك به جسدمرده تلقي مي شودونبايدعنوان قتل عمدداشته باشد. نسبت به مقتول دوم اظهارداشته "پس ازشليك به (م )ازترس (ن )رفيق ديگراوتيري هم بطرف اورهاكرده كه ازپشتسربه اواصابت كرد"ازاين اطهار استفاده مي گرددكه (ن )چونتفنگ نداشته خطري براي اوايجادنمي كرده وبعلاوه درحال فراربوده كه تيربه پشت اواصابت كرده است . دراين پرونده موضوعي كه جلب توجه مي كندمدت بازداشت متهم است در دفعه اول از12/12/32تا11/3/33يعني جمعاسه ماه زنداني بوده ودردفعه دوم درتاريخ 4/3/36مجددابازداشت مي گردد. ولي در25/6/37آزادمي شودبعبارت اخري شخصي كه مرتكب دوفقره قتل و قاچاق اسلحه شده جمعابيش ازيكسالواندي دربازداشت نبوده است . ازتشريحات فوق مسلم مي گرددكه متهم براي نپرداختن قيمت شش نفر شترمبادرت به قتل دونفركرده است وبافطانتي كه داردارتكاب قتل رااقرار نموده ولي آن رابه سكوت دفاع مشروع جلوه داده است وبراي سلب اثرازجنايت ارتكابي خودبانفوذمحلي كه داردشهرت داده كه مقتولين ازقاتلين وسارقين معروف بوده ودرصورتي كه هيچ دليل محكمه پذيري درپرونده ديده نمي شود. بنابه مراتب بالاتقاضاي ابرام حكم دادگاه رامي نمايم . دادستان كل كشورعبدالحسين علي آبادي " مرجع : موازين قضائي ،ازانتشارات حسينيه ارشاد(جلد1) صفحه 436تا453
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com