راي شماره 119-17/7/47

راي اصراري هيئت عمومي ديوان عالي كشور
اعتراض دادسرابه استنباط دادگاه صادركننده حكم دادنامه فرجام خواسته بربرائت متهمان باملاحظه ومداقه محتويات پرونده واردنيست وچون ازحيث طرزرسيدگي ورعايت اصول وقواعددادرسي اشكال موجب نقض بنظر نمي رسددادنامه فرجامخواسته ابرام مي شود.

* سابقه *
راي شماره 119-17/7/47              رديف 4 اصراري ديوان عالي كشور

فرجامخواه :دادسراي استان مركز
فرجامخواندگان :1-"ع "2ه"الف "
فرجامخواسته :حكم شماره 106-30/3/45شعبه دوم دادگاه جنائي مركز.
تاريخ اعلام راي :24/3/45(كه اشتباهادرصورت جلسه دادگاه به سال 1344نوشته شده است )
تاريخ فرجامخواهي :31/3/45
گزارش كار:بموجب كيفرخواست شماره 440-12/12/35دادسراي قزوين "ع "به اتهام قتل عمدي "س "باتفنگ و"الف "به اتهام معاونت درجرم مزبور برطبق ماده 170قانون كيفرعمومي وماده 43قانون مجازات مرتكبين قاچاق و رعايت ماده 28قانون كيفرعمومي درباره "الف "موردتعقيب واقع شده اندو بموجب حكم شماره 55-22/3/36شعبه اول دادگاه جنائي مركزبه اكثريت آراء به لحاظ فقددليل برائت حاصل نموده اندوراي اقليت بربزهكاري آنان طبق مواداستناديه كيفرخواست مي باشدبراثرفرجامخواهي دادسراي استان مركز ودرخواست فرجام ماهوي نماينده جناب آقاي دادستان كل به اينكه (باتوجه به شهادت عيني "ص "كه نظريه پزشك آن راتائيدمي كندواظهارات "ش "وساير اوضاع واحوال قضيه ووجوداختلاف وسابقه خصومت بين مقتول ومتهمان معتقدم حكم بائت متهمان بامستندات ودلائل موجودكه دركيفرخواست وراي اقليت ذكرگرديده مخالف است ولذاضمنتقاضاي تميزماهوي عقيده برنقض آن ولزوم تجديدرسيدگي دارم )
موضوع مطرح رسيدگي شعبه دوم ديوان كشورواقع وبه موجب حكم شماره 3712-6/7/37تقاضاي فرجام ماهوي موجه تشخيص وبه دستورماده 430مكرر آئين دادرسي برائت متهمان نقض ورسيدگي به شعبه ديگردادگاه جنائي ارجاع شده شعبه مرجوع اليه پس ازانجام رسيدگي بموجب حكم فرجام خواسته محتويات پرونده راموجدقطع ويقين به اثبات اتهامات انتسابي ندانسته برائت "ع " و"الف "فرجامخواندگان راازاتهامات منتسبه اعلام داشته وآقاي داديار استان مركزبه حكم مزبوراعتراض نموده كه باتوجه به اظهارات كسان مقتول ووجودسابقه اختلاف بين متهمان ومقتول وهدف گلوله قراردادن مقتول از ناحيه متهمان وتوجه به راي سابق اين شعبه متهمان رابزهكاروتقاضاي رسيدگي فرجامي ونقض راي نموده كه موردموافقت جناب آقاي دادستان كل قرارگرفته وپرونده به اين شعبه فرستاده شده است .
چون فرجامخواهي ازهمان علت اوليه مي باشدمطابق ماده 463قانون آئين دادرسي كيفري اصراري وقابل طرح درمجمع هيئت عمومي ديوان عالي كشورتشخيص مي شود.
به تاريخ روزچهارشنبه هفدهم مهرماه يكهزاروسيصدوچهل هفت هيئت عمومي ديوان عالي كشوربه رياست جناب آقاي سيدمحمدصدركفيل ديوان عالي كشوروباحضورآقاي عبدالحسين علي آبادي دادستان كل كشوروجنابان آقايان روساومستشاران شعب ديوان مزبورتشكيل گرديدپس ازطرح وقرائت گزارش پرونده وملاحظه اوراق لازم وكسب نظريه جناب آقاي عبدالحسين علي آبادي دادستان كل بشرح زير:
(باتوجه به محتويات پرونده دلايل ارتكاب قتل "س "ازطرف متهم به شرح زيراست :
1-اظهارات عيني بدون شائبه "ص "عيال مقتول كه باحالت گريه اظهار داشته "صبح يكساعت ازروزبالاآمده بودكه ازآوردن آب مي آمدم يعني كوزه را بده بودم كه آب بياورم درخانه كه رسيدم دردروازه (منظوردروازه خانه خودمان است )شوهرم ازخانه خارج شدوگفت من مي روم خانه مادرتوكه تورا بياورم براي آوردن هيزم وازچينه روبروي خانه رفت بالابطرف منزل مادرم وسط خرابه كه رسيديكدفعه "ع "و"الف "ازخانه "ر"آمدندبيرون "ع "به اوفحش داد وبا"الف "اوراعقب كردندكه رسيدندبه ديوارمادرم يكدفعه تيراندازي شد ديگرمتوجه نشدم چطورشدآن وقن من رفتم كوزه راگذاشتم درخانه ازكوچه آمدم خانه مادرم ديدم شوهرم افتاده پشت ديواروخون ازسرش مي رودنه تكان مي خورد ونه حرف مي زندفقط نفس مي كشدتابعدااورابردنددراتاق گفتندشايدزنده شودوحالش خوب شودنزديك نصف شب بودكه مردودكترومامورين ژاندارمري هم آمدند"ع "و"الف "يك دانه تفنگ دونفري داشتندولي تفنگ اول دست "الف  "بودو"ع "ازاوگرفت وفاصله بين شوهرم و"ع "سه چارك يعني خيلي نزديك بودسينه تفنگ راديدم وصداي آن راشنيدم ".
2-شهادت عيني ساده "ش "برادرمقتول به اين شرح "صبح زودكه برادرم به من دستوردادكه بروالاغ رابياورپشت خانه نزديك درخانه بودم ديدم كه برادرم مي رودو"الف "و"ع "ازخانه "ر"آمدندبيرون و"ع "تفنگ رااز"الف " گرفت ونزديك چينه كه رسيدبه برادرم باتيرتفنگ اورازدند"ع "باتفنگ زد كسي رامن آنجانديدم فقط بنطرم آمد"ص "باشدفاصله "ع "و"ص "يك قدم بود "ع "تفنگ رااز"الف "گرفت برادرم خواست ازديواربپردپائين وقتي رفت روي ديواراوراباتفنگ زد"الف "ايستاده بودوسه چهارمترفاصله داشت از دهانه تفنگ دوددرآمدبعداكه تفنگ راخالي كردند"ع "و"الف  "برگشتندو ورفتندوفراركردند".
3-شايعات محلي مبني براينكه "ع "به واسطه سابقه خصومت "ص "راكشته است .
4-فرار"ع "پس ازوقوع قتل ودستگيري اودرقاسم آباد.
5-درموقعي كه درقاسم آباددستگيرمي شود"ع "چاقوراازجيب خودپرت مي كندوقتي كه ازاوسئوال مي شودچراچاقوراپرت كرده اي جواب مي دهدترسيدم چاقومدرك شودكه من "س "راكشتم .
6-اختلاف گوئي "ع "وعيالش به اينكه شب واقعه درمنزل بوده يابه عروسي رفته دراين قسمت بازپرس به "ع "خطاب مي كند"اظهارات عيال خودرا شنيدي چه مي گوئي ؟قبلاگفتي شب واقعه رادرخانه خودم خوابيدم صبح رفتم خانه "م ".درصورتي كه عيال شمامي گويدشب دوشنبه رادرخانه نبودي ."ع "پاسخ مي دهدكه اوراتحريك كرده اندكه اينطوربگويدعقل اونميرسدكه چه بگويد".
7-تناقض گوئي "الف "(معاون جرم )باعيالش درخصوص اينكه شب واقعه كجابوده است .
8اختلاف گوئي "ع "با"ح "ح كفته چاشت يعني نهاررا"ع "نزداوخورده وحال آنكه مشاراليه مدعي است درمنزل "م "بوده است .
اظهارات "الف "معاون جرم مبني براينكه "س "پاشنه تفنگ خودرادر آتش گذارده بودكه گرمشودتالوله آن راپاك كندكذب محض است زيرامعقول نيست كسي پاشنه تفنگ راكه چوبي است درآتش گذاردكه گرم شودتالوله آن را پاك كندبعلاوه اگراين حرف صحيح بودپهلوي جسداوتفنگ يافت مي شدوچون پس بلندشدن صداي تيرعيالش بابرادرمقتول سيرجنازه زاري وندبه مي كردند متصورنيست كه كسي بتواندتفنگ رابدزدد.مضافابه اينكه عقلاقابل تصور نيست كه كسي كه مي خواهدلوله تفنگ خودراپاك كندبروددركوچه وپاي ديوار خانه ديگري آتش روشن كندتاتفنگ خودراپاك كنداگراين ادعاراست بود بايدپهلوي جسدآثارآتش درست كردن مشاهده شوددرصورتي كه وجهامن الوجوه چنين چيزي ديده نشده است .
9-راجع به استشهادي كه "الف "معاون جرم تنظيم كرده مبني براينكه جمعي شهادت داده اند"س "باتفنگي كه دردست داشته بوسيله خودش اين اتفاق افتاده همان گواهان نزدبازپرس به شرح ذيل اظهارات خودراتكذيب كرده اند "الف "(كه معاون جرم است )اين استشهادراآورده ومانخوانده انگشت زديم واطلاع نداريم .
10-علت اينكه مقتول مي خواسته ازديوارخودرابه منزل مادرش پرت كندبراي اين بوده كه "ع "و"الف "اوراتعقيب مي كردندكه باتفنگ بكشندوالا معقول نيست كسي كه مي خواهدبه منزل مادرزنش برودبه جاي ورودازدرخانه از ديوارواردخانه شود.
دادستان كل كشور-عبدالحسين علي آبادي

مرجع :
موازين قضائي ،ازانتشارات حسينيه ارشاد(جلد 1) صفحه 122تا126
2