راي شماره 198 13/12/1348 راي اصراري هيئت عمومي ديوان عالي كشور "اعتراضات فرجامي دادسراي استان نسبت به حكم فرجامخواسته باتوجه به محتويات پرونده ورسيدگي هاي انجام شده به نحوي نيست كه مستلزم نقض آن حكم گرددوچون ازجهت رعايت اصول وقواعددادرسي نيزاشكال موثرموجب نقض در پرونده مشهودنيست حكم مزبوربه اكثريت آراءابرام مي شود." * سابقه * راي اصراري شماره 198-13/12/48هيئت عمومي ديوان عالي كشور كلاسه پرونده :21/6310 فرجامخواه :دادستان استان مركز. فرجامخوانده :(ق )25ساله فرجامخواسته :دادنامه شماره 239-2/8/45صادرازشعبه چهارم دادگاه جنائي مركز. گزارش كار:(ق )به اتهام ضرب منتهي به فوت (ر)پدرخودموردتعقيب دادسراي شهرستان قزوين واقع وبه استنادماده 171قانون مجازات عمومي درخواست رسيدگي وصدورحكم به مجازاتش ازديوان جنائي مركزشده است . شعبه دوم دادگاه جنائي مركزپس ازانجام تشريفات مقدماتي ورسيدگي درجلسه علني پنج نفري باحضورمتهم ووكيل مدافع ودادياراستان بموجب حكم شماره 1-10/1/42به اكثريت دلائل مندرج دركيفرخواست راكافي بربزهكاري متهم ندانسته بعلت فقددليل كافي اوراتبرئه كرده است (اقليت كه دونفراز قضات بوده اندباتوجه به گزارش كلانتري وتناقض گوئي بين اظهارات مستاجر خانه مقتول ودخترمقتول كه خواهرمتهم مي باشدومعاينه بازپرس ازمحل حادثه وملاحظه لكه هاي خوني كه درپشت دراطاق واطراف پراكنده بوده ومتواري شدن متهم بلافاصله پس ازوقوع حادثه ارتكاب متهم رابه ايرادضرب منتهي به فوت پدرش محرزدانسته ودرحدودماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومي وي رامستحق كيفردانسته اند) هنگام راي دادياراستان درخواست رسيدگي فرجامي كرده وجناب آقاي دادستان كل ضمن درخواست رسيدگي ماهوي باطرح پرونده درديوان كشورموافقت نموده اند. شعبه نهم ديوان عالي كشورپس ازرسيدگي بموجب راي مورخ 29/1/43 چنين راي داده است : (اعتراضات نماينده دادسراي فرجامخواه مبني به اينكه باوجوددلائل زير: 1-متواري شدن متهم بلافاصله پس ازوقوع قضيه . 2-وجودلكه هاي خون كه درپشت دروسايرمحل هاي معاينه شده ازطرف بازپرس پراكنده بوده . 3-اظهارات متهم درمراحل بازپرسي ودادگاه جنائي واختلافات آنها. 4-گزارش رئيس پاسگاه . 5-آثاروعلائم مندرجه دركيفرخواست وصورت مجلسهاي معاينه محل و معاينه جسدخصوصاسرمقتول وسايرقرائن واوضاع واحوال . 6-اختلاف اظهارات مستاجرخانه مقتول باخواهرمتهم . 7-گزارش كلانتري فوت مجني عليه دراثرضرب وجرح عمدي واردازناحيه متهم به وي محرزبوده وراي اكثريت برتبرئه اومخالف دلائل موجودواوضاع و احوال مسلم قضيه صادرگرديده وباملاحظه درخواست فرجامي آقاي دادستان كل و توجه بنظراقليت ومحتويات پرونده موجه وبه حكم فرجامخواسته وارداست و چون دلائل وشواهدموجوده درپرونده مخالف اصول وكيفياتي است كه اكثريت دادگاه مستنداستنباط خودبربرائت متهم قرارداده لذاحكم مزبوربموجب ماده 430مكررقانون آئين دادرسي كيفري نقض ورسيدگي مجددبه شعبه ديگر دادگاه جنائي مركزارجاع مي شود) پس ازارجاع پرونده امربه شعبه چهارم ديوان جنائي مركزوانجام تشريفات قانوني ورسيدگي درجلسه علني پنج نفري باحضورمتهم ووكيل مدافع و دادياراستان بموجب حكم فرجامخواسته چنين راي داده است : (باتوجه به اظهارات ومدافعات (ق )متهم پرونده وانكارمشاراله از ارتكاب بزه منتسب درمراحل تحقيق ودرمحضردادگاه باالتفات به اينكه گزارش 27/11/40و31/1/40به ترتيب به پاسگاه وكلانتري بخش 2قزوين هيچ يك حاكي ازاين نيست كه مامورين شخصاناظرواقعه بوده ونتيجتابتوان اين گزارشات رامبتني برمشاهدات شخصيه وعينيه مامورين دانست تابعنوان دليل عليه متهم قابل ترتيب اثرباشدواظهارات اكبرنجاتي وباقرمطيعي و كبري نعلچي وقاسم دخوعباسي ورمضان فرزندعبدالحسين صرفنظرازاينكه به حكايت پرونده بعضي ازآنهابامتهم بستگي دارندهيچ يك مبتني برمشاهدات شخصي آنهانيست بلكه نقل ازاظهارصغري دختر(ر)وخواهرمتهم كم وبيش مي باشدواظهارات صغري دختر(ر)نيزدرمراحل تحقيق دلالتي برارتكاب بزه منتسب ازناحيه متهم نداردونظريه پزشك درمعاينه جسد(ر)نيزحاكي نمي باشدكه ضربه وارده ازناحيه متهم بوده است وصورت مجلس تنظيمي بازپرس درمحل نيزجزانعكاس وضع محل چيزديگري نيست وبدون دليل عليه متهم قابل ترتيب اثرنمي باشدولذاباالتفات به مدافعات وكيل متهم دردادگاه چون درپرونده دليلي كه مثبت وقوع بزه منتسب وموجب حصول علم به وقوع بزه ازناحيه متهم موصوف باشدملاحظه نمي گردددادگاه حكم برائت (ق )راصادرو اعلام مي نمايد)درزيرحكم نوشته (ازحكم صاده فرجامخواسته شد)تاريخي ندارد ضمن نامه شماره 41/1075/16-17/8/45دفتردادسراي استان مركزلايحه شماره 927/16-16/8/45دادسراي استان مركزبه دفتردادگاههاي استان مركزارسال شده كه روز18/8/45رسيده است عمده اعتراض همان مطالبي است كه درلايحه قبلي نوشته شده تقاضاي نقض حكم راكرده است وسرانجام پرونده به هيئت عمومي فرستاده شده است . درتاريخ سيزدهم اسفندماه يكهزاروسيصدوچهل وهشت هيئت عمومي ديوان عالي كشوربه رياست جناب آقاي عمادالدين مطهري رياست كل ديوان عالي كشوروباحضورنماينده جناب آقاي عبدالحسين علي آبادي دادستان كل كشوروجنابان آقايان روساومستشاران شعب ديوان مزبورتشكيل گرديدپس از طرح ووبررسي اوراق پرونده وقرائت گزارش وكسب نظريه دادسراي ديوان عالي عالي كشورمبني برنقض حكم بشرح زير: "قبلالازم مي دانم جريان واقعه رابه تفصيل بيان نمايم : بموجب گزارش شماره 433-31/1/40كلانتري بخش 2قزوين بعنوان دادسراي شهرستان اعلام شده كه (ر)وسيله پسرش (ق )درتاريخ سي ويكم فروردين ماه سال 40درمنزلش مضروب وبلافاصله درگذشته است آقاي بازپرس شعبه 2 دادسراي قزوين پس ازوصول گزارش شبانه به معيت پزشك درمحل حاضروبا معاينه جسدصورت جلسه اي تنظيم وقيدمي نمايدكه اطراف هردوچشم مقتول كبود بوده وخون ازبيني اوسرازيرشده ومعاينه كامل ودقيق جسدرابه فرداموكول و فرداهمراه پزشك ازمحل وجسدمقتول بازديدومشاهدات خودرابه اين شرح منعكس مينمايد(درقسمت شمال حياط اطاق كوچكي است كه فرشي نداردودر گوشه آن چندتيرازچوب مخصوص بنائي موشسوم به شمشه قرارداردودركنار اجاقي كه دراين اتاق ديده مي شوديك خاك اندازنوك تيزآهني افتاده است و لكه هاي خون به ديوارموازي اجاق ريخته شده ومعلوم است مهمقتول درپشت همين اجاق ويادرورودي همين اتاق ضربه خورده است ودردرورودي اطاق نيزلكه هاي خون وجوددارددراطاق سمت شرق حياط نيزخون آلوداست وبنظرمي رسدكه قاتل باعنايت به اينكه اين اطاق پستوداشته قصدش اين بوده جنازه ياجسدنيم جان مقتول راپس ازارتكاب جنايت درآن قراردهدوشايدبعلت آمدن كسان مقتول قاتل ازاين خيال منصرف وفرارنموده است وسپس به منظورملاحظه آثارضربه سر مقتول تراشيده شدملاحظه گرديدسمت چپ پشت سرآثارضربه وخونريزي بطول يك سانتيمترموجوداست وزيرزخم تورم زيادي نموده كه تاپشت گوش چپ ادامه داردوخونريزي زيادي ازدماغ ودهان مقتول كه فعلاخشك شده ديده مي شودبنظر مي رسدقاتل باهمان خاك اندازكه كناراجاق افتاده است ضربه به سرپدرش واردكرده است ) آقاي دكتراسمعيل زاده بعدازآقاي بازپرس جسدرامعاينه وچنين اظهار نظركرده است : (خونريزي ازبيني وهمينطورخون ريزي درزيردوچشم اوحكايت ازيك خونريزي تحتاني مغزي داشته كه مي تواندسببوعلت مرگ گردد....دردوطرف كاسه سرمخصوصاطرف چپ وي استخوان پاريتال يك شكاف بطول يك سانتي مترو خون ريزي شديددرزيرپوست سرباتورم آن ناحيه ديده مي شودكه احتمال بروز ضربه رامسجل مي كندعلت مرگ خونريزي مغزي تحتاني درنتيجه ضربه وارده به كاسه سرمي باشد)گزارش بعدي كلانتري به شماره 536مورخ 12/2/40حاكيست كه پيرزن 60ساله اي بنام رقيه فرزندحاجيعلي مستاجرمنزل (ر)مقتول اظهار داشته مقارن قتل نامبرده درمنزل بوده و(ر)آب ازمشاراليهاخواسته ونام بده ازمنزل خارج ودرمراجعت ديده است (ر)داخل حياط افتاده وازدهان و بيني اش خون جاري است كه قادربه تكلم نمي باشدودراثردادوفرياداو همسايه هاجمع شده ودرهمين موقع (ق )به منزل آمدوهمينكه وضع حال پدرش راديد فراركرد. پس از11ماه ازتاريخ واقعه (ق )فرزند(ر)متهم به قتل پدرش درتهران وسيله مامورين كلانتري 23دستگيروبه پاسگاه شماره 23پليس واقع در سليمانيه اعزام مي گرددكه به حكايت صورت جلسه مورخ 27/11/40ساعت 30/22 نامبرده ابتداازاداي توضيح وامضاءصورت جلسه خوداري نموده وسپس چنين توضيح مي دهدكه 11ماه قبل ازتهران به قزوين رفتم وچون بي پول بودم به منزل پدرم كه 96سال داشته وازدوچشم نابينابودواردشدم ديدم پدرم واردشدوبه اتاق آمدوغيرازمن واوكس ديگري نبودسلاك كردم گفتم پدراين چيست گفت دوا است چه دوائي به من گفت مريض هستم چنددقيقه گذشت مراصداكردبه اوگفتم توراچه مي شودآتش بهم بزن آتش رابه هم زدم وبه اتاق بردم حدودچندلحظه اي گذشت به پدرم گفتم دويست تومان پول بده كه ناگهان بلندشدوپايش به لحاف كرسي گرفت سرش دراطاق خوردبه زمين نشست گفتم پدرچه شده است گفت مراول كن دراين جريان خواهرم صغري رسيدوبه من گفت چه مي كني گفتم من كاري نكرده ام پدرم زمين خورده است ضمناازسرودماغش خون جاري شده بودبه صغري گفتم بلند شوآب بياوركه پدرم دستش رابشويدومن به حياط منزل آمدم پس ازچنددقيقه زنهادورهم جمع شدنديك نفرگفت برادرش راخبركنندبيايدبخاطراينكه با برادرم نزاع نكنم ازحياط خارج شدم وقزوين راترك كردم آمدم تهران پس از يك روزبه اهوازرفتم دراهوازبودم روزقبل به تهران آمدم وشخصي بنام علي قزويني دراهوازبمن گفت پدرت فوت كرده خواستم به قزوين بروم مرابه پاسگاه آوردنددرهمان پاسگاه پليس جوان 18ساله اي بنام (الف )كه خودرا برادرزاده متهم معرفي كرده اظهارداشته (ر)عموي اوست ويكسال قبل درقزوين براثراختلاف سرپول پدرش راكه جدمن باشدكشته وفراركرده وعمويم سابقه شرارت وچاقوكشي درشهرستانهابخصوص درگرگان دارد. بااعزام متهم به دادسراي تهران نامبرده نزدآقاي بازپرس شعبه 11اين دادسرانيزاظهارمي داردكه سال گذشته رفتم قزوين قصدداشتم ازپدرم پولي بگيرم رفتم منزل پدرم نبودپس ازمدتي آمداطاق خودرابازكردداخل شدبمن گفت آتش رابيارآوردم پس ازحال واحوال جريان راگفتم يكدفعه ازجاپريد سرش خوردبه دراتاق وخون آمد...من براي اينكه بابرادرانم سراين مسئله دعوانكنم ازمنزل خارج شدم وبه تهران آمدم وازتهران به اهوازرفتم قرار بازداشت متهم درتاريخ 28/11/40صادروپس ازتائيددردادگاه شهرستان پرو نده امرباصدورقرارعدم صلاحيت به دادسراي قزوين ارسال وضميمه پرونده و سابقه موجوددراين موردمي گردد. آقاي بازپرس شعبه 2دادسراي قزوين درتاريخ 2/2/41ازبانوصغري بنايان خواهرمتهم واكبربنايان برادرمتهم تحقيق مي نمايدونامبردگان در توضيحات خوددرموردنزاع متهم باپدرمقتولشان وايرادضرب به اواظهار بي اطلاعي نموده وباتوجه به اينكه اين تحقيقات قريب يكسال بعدازوقوع جريان ومدتي پس ازبازداشت متهم صورت گرفته كاملااستنباط مي شودكه به خاطربرادرشان حقايق رابيان نكرده اندوبااين وصف بازهم اختلافات و تناقضات بيني بين اظهارات باوصغري ومتهم وسايرين درشرح جريان ماوقع مشهوداست منجمله بانوصغري اظهارمي داردكه (ق )تاآخرشب بااوبالاي سر مقتول بوده ومتهم مدعي است درساعت 5/3بعدازظهربه تهران رفته است . وراث مقتول يعني فرزندان او(برادران وخواهران متهم )وزوجه اش مادرمتهم همگي بشرح گذشت نامه رسمي شماره 2371-26/2/41تنظيمي دردفتر خانه شماره 19قزوين بااعلام رضايت ازحق خودصرفنظروتقاضاي آزادي متهم رانموده اند. استوارعباس باقري مامورشهرباني قزوين بشرح صورت جلسه مورخ 17/3/41گواهي داده است كه شخصي وسيله تلفن به اواطلاع داده كه (ق )پدرش را وسيله قندشكن ياتيشه بنائي كشته است ودراستعلامي كه مجدداآقاي بازپرس درموردنام اطلاع دهنده كرده است مامورمذكوراظهارداشته باقرمطيعي ماموربانك سپه اطلاع داده واكبرنجاتي ذغال فروش نيزاطلاع دارد. آقاي بازپرس ابتداازاكبرنجاتي ذغال فروش كه باخانواده مقتول قرابت سببي داردتحقيق نموده ونامبرده بشرح صورت جلسه مورخ 16/4/41 اظهارمي داردساعت 3بعدازظهربودهمشيره بنده كه مادرزن پسربزرگ (ر) باشدآمددردكان وگفت (ق )باپدرش نزاع كرده اندويكديگررازده اندبيابرو آنهاراازهم جداكن وباهم آشتي بده من گفتم به من مربوط نيست ...تاغروب سر كارم بودم غروب كه به منزل مي رفتم دربين راه مشهدي باقرمطيعي به من گفت هيچكس نيست اين بنده خداراكشتندگفتم كي راگفت (ر)راومن رفتم كلانتري اطلاع بدهم . سپس ازباقرمطيعي تحقيق مي شود(صورت جلسه مورخ 18/4/41)نامبرده اظهارمي داردغروب ازباغ برگشتم ديدم سركوچه مطيعي عده اي جمعندجريان را پرسيدم گفتند(ق )باپدرش دعواكرده وباتيشه به سر(ر)زده چون همسايه بوديم وارداتاق (ر)شدم ديدم جان مي دهدبه دخترودامادش گفتم به كلانتري اطلاع دهيد گفتندمامي ترسيم (ق )به ماآسيبي برساندوبنده جريان رابه كلانتري اطلاع دادم . بانواكبرنعل چي فرزندحسن خواهرعلي اكبرنجاتي درتحقيقات مورخ 27/4/41گواهي مي دهدكه روزواقعه بانوصغري دختر(ر)به منزل اورفته وگفته است پدرش مريض است وبا(ق )دعواكرده است . آقاي باقرمطيعي كسي كه جريان واقعه رابه كلانتري اطلاع داده در تحقيقات مجدددرتاريخ 11/6/41اظهارمي داردهنگامي كه ازموضوع اطلاع حاصل كرده وواردخانه مقتول شده ازصغري دخترمقتول وقاسم دامادش درباره جريان سئوال نموده وآنهاگفته اند(ق )باپدرش دعواكرده وزخمي شده است وآنهارا تهديدكرده است اگرازمنزل خارج شوندوموضوع رااطلاع دهندآنهاراخواهدزد وعلي اكبرنجاتي نيزدرتحقيقات مورخ 11/6/46ميگويدوقتي بالاي سر (ر)رسيده اومرده بودووسط سرش شكسته ومجروح شده وازدهانش خون آمده بود وعلت نزاع پدروپسرهم سرپول بوده وتاآن وقت اين موضوع چندمرتبه تكرارشده بودبه اين معني كه هروقت (ق )بي پول مي شدازتهران به قزوين نزدپدرش مي آمد وازاويامادرش پول مي گرفت رمضان دائي متهم وقاسم دخوعباسي شوهربانو صغري خواهرمتهم هردواظهارداشته اندكه (ر)بعلت بيماري ومرض مرده و آنهاازاينكه اوباپسرش (ق )دعواكرده باشداطلاعي ندارندوچيزي نشنيده اند كه اظهارات اين دونفروسايربستگان متهم حكايت ازتباني داشته ومويدآن است كه همگي براي نجات متهم ازكيفرازبيان واقعيت خودداري كرده اندو اظهارات نامبردگان كه مغايربايكديگربوده وحتي باگفته هاي متهم نيز منطبق نيست خودازجمله دلائل وقرائن پرونده عليه متهم است وپس ازختم تحقيقات وصدورقرارمجرميت وكيفرخواست پرونده باي رسيدگي به شعبه دوم دادگاه جنائي تهران ارجاع وباانجام تشريفات جلسه رسيدگي درتاريخ 12/1/42تشكيل ومتهم باتكذيب كليه اظهارات قبلي خودنزدمامورين تحقيق وآقاي بازپرس قزوين موضوع مطالبه وجه ازپدرش راتكذيب ومي گويدمعقول نيست كه كسي ازپدر96ساله نابيناي خودپول مطالبه كندومي گويدمن نزد بازپرس اين حرفهارانزده ام دادگاهبااعلام ختم رسيدگي بااكثريت سه راي متهم راازبزه انتسابي تبرئه واقليت (دونفراواعضاء)اظهارنظربر محكوميت متهم نموده اند. دادسراي استان مركزازاين راي فرجامخواسته ودادسراي ديوان عالي كشورنيزدرخواست فرجام ماهوي نموده كه شعبه نهم ديوان عالي كشورپس از رسيدگي حكم رانقض ورسيدگي رابه شعبه ديگردادگاه جنائي محول نموده است . دراين مرحله ازرسيدگي بااحضارمكررمتهم وعدم حضوراوبالاخره آقاي دادستان شهرستان قزوين بشرح نامه شماره 21978-6/12/43اعلام مي داردكه متهم (ق )به اتهام فروش موادمخدره دررشت دستگيرودرزندان رشت زنداني است كه اعزام وي ازرشت به تهران ازطرف دادگاه جنائي تقاضامي شودوبا اعزام اوبه تهران به زندان شهرباني تهران معرفي مي شودوسپس دادگاه جنائي مركزشعبه 4بشرح صورت جلسه مورخ 9/12/44به منظورعملي شدن دادرسي قرار بازداشت متهم راصادرمي نمايد. باتشكيل جلسه دادرسي درتاريخ 30/7/45اين بارمتهم مجددامبادرت به تناقض گوئي نموده اظهارمي دارداصولاهنگام فوت پدرش درقزوين نبوده وبه خرمشهررفته بوده وده الي دوازده ماه بودكه خرمشهربوده وبعداز9ماه ازمرگ پدرش دراهوازشنيده كه نامبرده فوت كرده است ووقتي كه اظهارات اوبه او قرائت مي شودقبول دارم من ازپدرم پول نخواستم بابام مراگرفت خداحافظي كردم يك وقت ديدم مراگرفت كفتم ولم كن يك وقت ديدم سرش خوردبه زمين . شعبه چهارم دادگاه جنائي نيزپس ازختم رسيدگي متهم رابه اتفاق آراء تبرئه نموده كه دادسراي استان مركزتقاضاي رسيدگي فرجامي نموده است با توجه به گزارش فوق كه خلاصه اي ازمحتويات پرونده است دلائل زيرين عليه متهم جلب توجه مي نمايد: 1-صورت جلسه تنظيمي آقاي بازپرس شعبه دوم دادسراي قزوين كه درشب واقعه وصبح روز1/2/1340بامعاينه محل وملاحظه جسددرج شده است وحاكي است كه لكه هاي خون روي ديوارودراتاق مسكوني مقتول ريخته شده ودرمعاينه جسدسر متوفي مجروح بوده وآثارضربه وخونريزي وتورم شديدوخونريزي ازدهان وبيني مقتول وسيله ايشان مشاهده گرديده وتشخيص واحساس بازپرس اين بوده كه قتلي واقع شده وحتي نامبرده درهمين صورت مجلس اظهارنظركرده است (بنظر مي رسدقاتل باهمان خاك اندازكه كناراجاق افتاده است ضربه اي شديدبه سر پدرش واردكرده است ) 2-اظهارنظرآقاي دكتراسمعيل زاده پزشك بهداري قزوين كه بامعاينه جسدچنين گواهي كرده است (شكافي بطول يك سانتي متروخونريزي شديددرزير پوست سرباتورم آن ناحيه ديده مي شودكه وروديك ضربه رامسجل نموده وعلت مرگ خونريزي مغزي دراثرضربه وارده به كاسه سرمي باشد. 3-اظهارات علي اكبرنجاتي ذغال فروش دائربراينكه خواهرش به او اطلاع داده كه (ق )باپدرش نزاع كرده وغروب كه نامبرده به منزل (ر)رفته ديده است كه نامبرده درگذشته وسرش شكسته ومجروح مي باشدوخون ازدهانش جاري است علت نزاع پدروپسرهم بخاطرپول بوده واين موضوع تاتاريخ وقوع حادثه چندبارتكرارشده بوده واصولا(ق )هرزمان بي پول ميشدبه سراغ پدرش مي آمدواز اويامادرش پول مي گرفته . 4-گواهي بانوكبري نعل چي خواهرعلي اكبرنجاتي درتائيداظهارات نامبرده به اينكه بانوصغري خواهرمتهم به منزل مشاراليهارفته وبه اوگفته است (ق )باپدرش نزاع كرده است . 5-اظهارات باقرمطيعي براينكه هنگام غروب ازاجتماعي كه دركوچه آنهاتشكيل مي شودمي شنود(ق )پدرش رامضروب نموده وباتيشه به سراوزده و اوراكشته وخواهر(ق )ودامادشان به اوگفته اندكه (ق )آنهاراتهديدكرده كه اگراطلاع دهندآنان راخواهدزد. 6-اظهارات خواهروبرادرومادرودائي وشوهرخواهرمتهم كه عموماسعي كرده اندبه نفع متهم سخن بگويندواختلافات مشهودبين اظهارات آنان ومتهم وگواهان . 7-فرارمتهم بلافاصله پس ازوقوع جريان واختفاءاوبه مدت 11ماه و مسافرتش به اهوازحسب اقرارخودش كه ازاهم دلائل وقرائن عليه مشاراليه مي باشد. 8-امتناع متهم ازاداي توضيح وامضاءصورت مجلس هنگام دستگيري او درتهران . 9-اختلاف گوئي مشاراليه درتمام مراحل تحقيق به اين نحوكه در تحقيقات مقدماتي ونزدآقايان بازپرس تهران وقزوين گفته است براي گرفتن پول به قزوين نزدپدرش رفته وپدرش نسبت به اوخشمگين شده وپايش به لحاف گيركرده وبه زمين خورده ودردوجلسه رسيدگي محاكم جنائي اين اظهارات را منكروگفته است براي گرفتن پول نرفته بوده وحتي درجلسه چهارم دادگاه جنائي بودن خودرادرقزوين هنگام وقوع اين حادثه انكاروتكذيب كرده . 10-اظهارات اوليه متهم نزدمامورين انتظامي وبازپرس شعبه 11 دادسراي تهران ازاهم دلائل پرونده عليه مشاراليه بوده وتزمدارك گوياو محكمي است كه ارتكاب قتل پدرراازناحيه متهم مسلم ومدلل مي داردنامبرده چنين اظهارمي دارد: چندلحظه گذشت به پدرم گفتم 200تومان پول بده كه ناگهان بلندشدپايش به لحاف كرسي گرفت سرش درب اتاق خوردوبه زمين نشست گفتم پدرچه شده است گفت مراول كن دراين جريان خواهرم رسيدوبه من گفت چه مي كني گفتم كه كاري نكردم پدرم زمين خورده است ومن براي اينكه بابرادرم نزاع نكنم قزوين را ترك كردم وازاين اظهارات وقوع نزاعي بين متهم وپدرمقتولش احرازمي شود بخصوص ازاين نكته كه بخواهرش گفته خواهركاري نكرده ام واينكه ازترس برادرش فراركرده وباتوجه به صورت جلسه تنظيمي آقاي بازپرس قزوين كه وضع منزل واتاق مسكوني مقتول رامشروحادرپرونده منعكس نموده ابداذكري ازلحاف وكرسي ووجودآن دراتاق مقتول نشده واين امرعدم صحت اظهارات متهم راثابت نموده وبالعكس وجودشكاف درسرمقتول وخون آلودبودن دروديوار اتاق مسكوني آن پيرمردارتكاب قتل راازناحيه متهم محرزمي سازد. باامعان نظربرجريان فوق وفزوني ادله كه ارتكاب قتل راازطرف متهم مسلم مي داردحكم برائت اوناصحيح است زيرااين شخص كه عواطف وحق معنوي ابوت پدرخودراناديده مي انگاردومرتكب قتل مي شوددرعدادمجرمين خطرناك به شمارمي آيدمخصوصابااين كيفيت كه سابقه ارتكاب قاچاق مواد مخدره راهم داردآيااشخاصي كه بااوتماس پيداخواهندكردازگزندو خون آشامي وخوي دژخيمي اوايمن خواهندبود؟ درممالك مترقي نسبت به شخصي كه حالت خطرناك براي اجتماع داردقبل ازارتكاب جرم mutciled etnAاورادرمعرض تدابيرواقدامات تاميني قرارمي دهندتاآزادي ازتضييق شودوبه سهولت نتواندمرتكب جرم شودمثلادر قانون ايتاليانسبت به اشخاص ولگردوبيكاروآنهائي كه اخلاق ومنش آنان مظهرارتكاب جرم درآينده است تصميمات شديدي كه آزادي آنهاراخيلي محدود مي كنداتخاذمي شود. ruel tuep(liesnoc ud er?mahc ne tnautats)lanubirt eL tnavuop)eterus al ed elaiceps ecnallievrus al regilfne ed erneg el rus noitpircserp ed eires enu etuot retroPmoc ,xueil sniatrec snad ruojes ed noitcidretni'l,(rinet a eiv ruojes ed noitagilbo enu ,reilucitrap regnad ed sac ne ,te "eenimreted enummoc enu snad قتل پدرازطرف فرزندبقدري ازلحاظ جامعه بشري قبيح وهراسناك است كه دربعضي ازممالك مجازات چنين عملي راشديدترازمجازات قتل هاي عادي قرارداده اند. اگرمتهم باتمام ادله پرونده كه ارتكاب جرم قتل رامسلم مي داردحكم برائت اخذكندمعلوم نيست كه زندگاني ماجراجويانه اوچه عواقبي براي افرادمحيط خودببارخواهدآورد؟ دادستان كل كشور-عبدالحسين علي آبادي " مرجع : موازين قضائي ،ازانتشارات حسينيه ارشاد(جلد 1) صفحه 498تا511 6
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com