راي شماره : 5 - 29/3/1375 هيات عمومي شعب كيفري ديوانعالي كشور(اصراري ) نظر به اينكه شعبه بازده ديوان عالي كشور بعلت نقص با ذكر و احصاء نواقص موجود در پرونده دادنامه شماره 71/299دادگاه كيفري يك خرم آباد را نقض و رسيدگي را به شعبه ديگر دادگاه ارجاع نموده و دادگاه مرجوع اليه طبق دستور شعبه ديوانعالي كشور عمل كرده لذا بلحاظ مغايرت دو حكم منصرفل از بندج ماده 24 قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب مصوب سال 1373 بوده ، اصراري نيست بنابراين موضوع قابل طرح و رسيدگي در هيات عمومي (شعب كيفري ) نمي باشد0 پرونده به شعبه يازدهم ديوانعالي كشور اعاده مي شود0 هيات عمومي ديوانعالي كشور(شعب كيفري ) 128 * سابقه * راي اصراري كيفري 13755 شماره راي : 295/3/1375 شماره پرونده : 13756 شماره جلسه : 13758 علت طرح : اختلاف نظر بين شعبه يازدهم ديوانعالي كشورودادگاه هاي كيفري خرم آباد و بروجرد : لوث موضوع : قسامه : نقص رسيدگي : تبعيت دادگاه از نظريه ديوانعالي كشور در ساعت 11 روز سه شنبه مورخ 29/3/1375 جلسه هيات عمومي شعب كيفري ديوانعالي كشور برياست حضرت آيت الله محمدي گيلاني رئيس ديوانعالي كشور و با حضور جنابان آقايان قضات شعب كيفري ونماينده جناب آقاي دادستان محترم كل كشور تشكيل گرديد0 رئيس : جلسه رسمي است 0 دادنامه شماره 26838/12/1374 شعبه يازدهم ديوانعالي كشور بتصدي جناب آقاي موسي سيف اميرحسيني مستشار و جناب آقاي سيدعباس بلادي عضو معاون مطرح است 0 جناب آقاي بلادي دادنامه را قرائت فرمائيد0 خلاصه جريان پرونده : ]1[ در تاريخ 5/5/1369 در قريه كيان از توابع شهرستان خرم آباد (لرستان ) نزاعي واقع مي شود كه ضمن آن جواني بنام صيدكرم بر اثر برخورد سنگ به ناحيه سر به قتل مي رسد اولياءدم در مراحل اوليه تحقيق قاتل فرزند خود را شخصي بنام حسين خان معرفي كرده و تقاضاي قصاص نفس وي را مي نمايند0 مادر مقتول اظهارداشته است : ((حسين خان سنگي برداشت به سر او زد و پسرم به زمين خورد و خون از دماغ او جاري شد)) (صفحه 152) و صيدحسين سگوند پدر مقتول نيز اظهار داشته است : ((حسين خان با پسرم درگيري لفظي پيداكردند و من رسيدم آنها را سوا كردم 000 حسين با سنگ او را زد واو دردم جان سپرد و باهم او را به بيمارستان برديم ) (صفحه 151) پزشك قانوني پس از معاينه جسد علت فوت را خونريزي مغزي براثر ضربه جسم سخت تشخيص داده است در تحقيقات معموله تعدادي از شهود و مطلعين مي گويند شنيده اند كه شخصي بنام محمد مرحوم صيدكرم را به قتل رسانيده است 0 در تحقيقات انجام شده ازآقاي حسين نامبرده ضمن رد اتهام وارده اظهارداشته است : ((من تعدادي افراد جهت چيدن نخودهاي خود جمع كردم و به سر زمين خود بردم مشاهده نمودم كه سروصدايي شده است و پدر مقتول گفت پسرم به قتل رسيده است و او را به بيمارستان رسانديم 000)) (صفحه 130 پرونده ) سرانجام دادرا قرار مجرميت صادر كرده وباتوجه به شكايتاولياءدم ، گزارش مامورين ، گواهي فوت ، ساير قرائن و امارات موجود به اتهام قتل عمدي صيدكرم عليه آقاي حسين كيفر خواست صادر نموده است (صفحه 161 پرونده ) پرونده به دادگاه كيفري يك خرم آباد ارجاع شده و دادگاه نيز پس از رسيدگيهاي لازم سرانجام دادنامه شماره 69/1310مورخ 18/10/69 را بدين شرح صادر كرده است : در خصوص اتهام آقاي حسين فرزند ملك محمد دائر به قتل عمدي مرحوم صيدكرم با توجه به محتويات پرونده و اظهارات شهود واقعه و خروج موضوع از باب لوث و عدم ارائه بينه شرعي از طرف شاكي و قسم خوردن متهم به بيگناهي خود راي بر برائت مشاراليه صادر و اعلام مي گردد0 از اين دادنامه تجديدنظرخواهي شده و پرونده در شعبه يازدهم ديوانعالي كشور مطرح گرديده وبموجب دادنامه شماره 136/2911/2/70 صادره از سوي اين شعبه : دادنامه تجديدنظرخواسته ابرام گرديده است 0 ]2[ متعاقبا" طبق گزارش مورخ 26/9/1370 نيروي انتظامي آقاي صيدحسن پدر مقتول محددا" شكايت كرده است كه تابستان گذشته فرزند وي بنام صيدكر توسط شخصي بنام محمد فرزند بابك (بابابك ) بدستور حسين خان به قتل رسيده است كه بر اين اساس بار ديگر پرونده اي تشكيل گرديده مجددا" تحقيقات لازم آغاز مي شود آقاي صيدحسن پدر مقتول اظهارلداشته است : (( از محمد كه با سنگ به ناحيه سرفرزندم زده و او را كشته است شكايت دارم )) نامبرده اضافه كرده است : (000شخص حسين خان قتل او را به عهده گرفته و اظهار داشته است كليه خسارات وارده را پرداخت مي نمايد چون او قبول كرد من هم شكايت او را كردم 000)) ( صفحه 17 پرونده ) تعدادي از گواهان نزاع نيز اظهار داشته اند كه محمد با سنگ به سر صيد كرم زده و باعث قتل وي گرديده است 0 از محمد بنام متهم تحقيق شده پاسخ داده است : ((بنده هيچگونه اصلاعي از اين موضوع ندارم قبلا" در رابطه با اين قتل شخصي بنام حسين خان دستگير و در زندان بوده است )) از نامبرده سئوال شده است : (( بنا به اظهار شاكي زمان قتل شما در آن منطقه بوديد و به وسيله سنگ وي را به قتل رسانديد چه مي گوئيد؟)) جواب داده است : ((خير بنده نبودم )) (صفحه 4پرونده ) عاقبت آقاي بازپرس دادسراي عمومي خرم آباد قرار مجرميت آقاي محمد فرزند بابك را مبني بر قتل عمدي صيدكرم صادر نموده و پس از موافقت دادسرا كيفرخواست نيز صادر شده است در كيفرخواست صادره دلايل اتهام بدين شرح است : شكايت اولياءدم ، گواهي فوت و جواز دفن صادره ، نحوه اظهارات شهود قضيه ، گزارش پاسگاه انتظامي زاغه و ساير قرائن و امارات منعكس در پرونده 0 (صفحه 253پرونده )0 موضوع مجددا" در دادگاه كيفري يك خرم آباد مطرح گرديده و پس از رسيدگيهاي لازم و اجراي مراسم قسامه سراانجام دادگاه دادنامه شماره 71/299 مورخ 24/7/1371 را بدين شرح صادر كرده است : در خصوص اتهام آقاي محمد000 فرزند بابابك (بابك ) اهل و ساكن خرم آباد دائر بر قتل عمدي آقاي صيدكرم 000 با توجه به 1 شكايت اولياءدم 2 گواهي پزشكي قانوني 3 اظهارات شهود ناظربه واقعه در هر دو پرونده كه حكايت از اين دارد كه قاتل آقاي محمد فرزند بابك است 4 فرار متهم بمحض وريت مامورين وپدرمقتول 5 وبالاخره اجراي مراسم قسامه مجرميت متهم موصوف حسب ظواهر شرعي محرز و مسلم است و دادگاه نامبرده را مستندا" به مواد219207205 239 250248 قانون مجازات اسلامي محكوم مي نمايد0 به اعدام از باب قصاص نفس (صفحه 309پرونده ) وكيل محكوم عليه نسبت به اين دادنامه تجديدنظرخواهي بعمل آورده است وكه پرونده بارديگر در شعبه يازدهم ديوانعالي كشور مورد رسيدگي قرار گرفته و اين شعبه در خاتمه دادنامه شماره 608/11 28/11/1371 را بدين شرح صادر نموده است : قطع نظر از اينكه دادگاه در مراسم قسامه براي اعمال ماده 249 قانون مجازات اسلامي درباره وجود50 نفر خويشان و بستگان نسبي اولياءدم تحقيقات لازم را بعمل نياورده است و اجراي قسامه بدين جهت معلول بنظر مي رسد، اصولا" تشخيص موضوع از باب لوث 000 هنگام صدور دستور تعيين وقت رسيدگي كه هنوز از اولياءدم ومتهم تحقيقي نشده تا دلايل لوث در پرونده احصاء و به متهم بمنزله توجه اتهام بايد تفهيم گردد فاقد وجاهت قانوني مي باشد و با توجه به تعارض گواهي شهود طرفين كه در دادگاه اولي مورد را از باب لوث خارج و منتهي به صدور حكم برائت متهم مربوطه شده كه با عنايت به مساله 3 باب لوث در تحريرالوسيله حضرت امام رضوان الله عليه مورد اتهام انتسابي تجديدنظرخواه را از موارد لوث ]و[ قسامه خارج مي نمايدو حكم معترض عليه كه بجهات مذكور مخدوش است نقض و رسيدگي مجدد به شعبه ديگر دادگاه كيفري يك يا دادگاه مجاورنزديك خرم آباد ارجاع مي گردد0 (صفحه 325پرونده ) نظر به اينكه در شهرستان خرم آباد يك شعبه دادگاه كيفري يك وجود داشته لذا پرونده به شعبه همعرض ديگر يعني دادگاه كيفري يك بروجرد ارجاع شده و اين شعبه نيز مجددا" وارد رسيدگي شده مراسم قسامه را اجرا نموده است 0 توضيح آنكه در جريان رسيدگي با تصويب و اجراي قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب سال 1373 دادگاه كيفي يك بروجرد به دادگاه عمومي تغيير عنوان داده است 0 شعبه سوم محاكم عمومي بروجرد در خاتمه بموجب دادنامه شماره 15240/7/1374 چنين راي داده است : در خصوص شكايت آقاي صيد حسين و همسرش بر عليه آقاي محمدفرزند بابابك مبني بر اينكه فرزندشان بنام صيدكرم در يك نزاع دسته جمعي توسط متهم محمد]كه [ عمدتا" با سنگ به ناحيه سر وي ]زده [ مجروح سپس به قتل مي رسد و پس از آن ]متهم [ اقدام به فرارمي نمايد عمده دلايل اولياءدم حضور متهم در صحنه متهم در صحنه درگيري و وجود شاهدان عيني كه ضمن تصديق حضور وي در صحفلنه قتل عده اي از آنها ضربه وارده به سر مقتول توسط متهم را مشاهده كرده و عده اي دگير او را حين فرار از صحنه قتل ديده اند متهم در دفاع ضمن رد شكايت اولياءدم و اظهارات گواهان آنها حضور خود را در صحنه قتل منكر شده و جهت اثبات ادعاي خود به شهادت چند نفر شهود مبني بر عدم حضورش در صحنه درگيري استناد كرده كه در اين خصوص تحقيقات لازم به عمل آمده بهرصورت آنچه از محتويات مندرجات ، شكايت اولياء دم و استماع اظهارات گواهان و دفاعيات متهم حاصل مي شود موضوع قتل از مصاديق لوث تشخيص و اين امر به اولياءدم جهت اجراي مراسم قسامه تفهيم و نيز از متهم خواسته شد كه چنانچه شهودي بر بيگناهي خودش دارد معرفي نمايد كه چند نفر را بعنوان گواه عرفي باملاحظه اظهارات آنها اينگونه شهادتها نمي تواند دليل موجهي بر بيگناهي متهم به حساب آورد الوياءدم پس از تفهيم موضوع مراسم قسامه نسبت به معرفي بستگان نسبي مقتول اقدام ومراسم قسامه طبق موازين شرعي و قانوني انجام گرفته لذا با توجه به شكايت اولياءدم ، گواهي پزشكي ، گزارش مامورين ، كيفرخواست صادره ، ملاحظه اظهارات شاهدان عيني ، دفاعيات بلااثر متهم ، مندرجات پرونده و ساير قرائن وامارات بزهكاري وي محرز است مستندا" به ماده 205 و بند الف ماده 206 و قسمت اول مواد207و219 و ماده 226 و بند231 و ماده 239 و ماده 234 (آن قسمت كه مقرر مي دارد((000 در صورتيكه حضور مدعي عليه هنگام قتل محرزباشد000)) و ماده 248 و تبصره 1(مدعي 000 مي تواند حسب مورد يكي از قسم خوردگان باشد) و تبصره 2 از ماده اخير و مواد 249و250و251 قانون مجازات اسالمي حكم به قصاص متهم محمد فرزند بابك داده مي شود0 وكيل محكوم عليه از اين دادنامه تجديدنظرخواهي نموده كه پرونده به شعبه يازدهم ديوانعالي كشور ارجاع شده است 0 هيات شعبه در تاريخ فوق الذكر تشكيل شد پس از قرائت گزارش آقاي سيدعباس بلادي عضو معاون ومطالعه اوراق پرونده و كسب نظريه آقاي محمد باقري داديار ديوانعالي كشور مبني بر تقاضاي صدور راي قانوني بشرح آتي راي مي دهد: نظر به اينكه مباني استدلال و مستندات دادگاههاي نخستين كه منتهي به صدور حكم محكوميت متهم آقاي محمد گرديده واحد است لذا اين شعبه كماكان به نظريه سابق خود مبني بر نقض حكم تجديدنظر خواسته باقي مي باشد و مستندا" به ماده 463 قانون آئين دادرسي كيفري و بندج از ماده 7 قانون تجديدنظرآراء دادگاهها مصوب سال 1372 و نيز بند ب از ماده 24 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي وانقلاب مصوب سال 1373 بمنظور طرح پرونده در هيات عمومي ديوان عالي كشور پرونده به حضور رياست محترم ديوانعالي كشور ارسال مي شود0 شعبه يازدهم ديوانعالي كشور رئيس : جناب آقاي بلادي توضيحي داريد، بفرمائيد0 اصولا" با توجه به اينكه اين مطلب قبلا" مطرح شده وشخص ديگري را بعنوان قاتل معرفي كرده اند و مصرانه هم او راقاتل دانسته اند و بعد هم ديوانعالي كشور راي برائت صادره در مورد آن شخص را تائيد كرده است و مجددا" آمده اند از شخص ديگري شكايت كرده اند و اين شكايت را دادگاه اول من باب لوث دانسته ، مفهوم و مستفاد از رايي كه شعبه محترم يازدهم ديوانعالي كشور صادر فرموديه اين است كه اصولا" مطلب را از باب لوث نمي داند و مجددا" دادگاه دوم اصرار كرده بر اينكه اين موضوع از باب لوث است و دلايل خود را آورده و باصطلاح مستندات قانوني را هم ذكر كرده است 0 اين است كه اين شعبه در نظر خودش مبني بر اينكه موضوع اصولا" از باب لوث نبوده باقي است و براي همين راي را اصراري تشخيص داده است ، حال تشخيص موضوع با آقايان قضات محترم ديوانعالي كشور است 0 رئيس : جناب آقاي محمد سليمي استدعاي من اين است كه اول روشن بشود بحثهائي كه مي كنيم آيا مي خواهيم از آنها نتيجه بگيريم يا نه ؟ اگر در آخر بخواهيم راي بگيريم كه اصلا" قابل طرح نيست 0 بنابراين ظاهرا" اين بحث جز اينكه وقتي گرفته شود نتيجه اي نخواهد داشت 0 اگر صلاح مي دانيداول قابل طرح بودن پرونده راتصويب بفرمائيد بعد بحث كنيم كه موضوع پرونده چيست ؟ اصلا" بايستي بگوئيم از موارد قسامه هست يا نيست ؟ اگر قابل طرح نباشد اين بحث ها نتيجه نمي دهد0 بنده عرض كردم كه قابل طرح نيست چون آقايان شعبه مي گويند ولي دم يك بار يقه كسي را چسبيده حالا يقه كس ديگري را چسبيده ، پس معلوم مي شودبدون مبنا حرف مي زده ، شهودش هم همينطور0 بنابراين تعارض در شهادت شهود وجود دارد و بايد بگوئيم مورد از موارد قسامه نيست 0 اگر نظر آقايان اين است كه بگوئيم قابل طرح است ، دلائل ظني و توجه به اين متهم وجود دارد، در متهم قبلي وجودنداشته ،اين مساله را مورد بحث قرار دهيم 0 اگر طرح نمي دانند اصلا" پرونده از دستور جلسه خارج شود0 آقايان در راي قبلي دو مطلب را عنوان نموده اند: يكي اينكه قسامه صحيح انجام نشده ، دوم اينكه دلائلي كه براي لوث وجود دارد متعارض است 0 حالا هم اگر دلائل را متعارض مي دانند پرونده قابل طرح است ، اگر به دليل ديگري راي را نقض كرده اند پرونده قابل طرح در هيات عمومي اصراري نخواهد بود0 رئيس : جناب آقاي رازي زاده با در نظر گرفتن گزارش موجود كه قبلا" قاضي نسبت به شخص ديگري بنام حسين خان حكم داده بوده بعدا" به اسم محمدباقر حكم داده شده ، شبهاتي وجود دارد كه عبارتنداز: 1 شهودي گفته اند كه شخص ديگري غير از متهم اخير به مقتول زده از جمله اين افرادپدر و مادر مقتول است پدر در برگ 151 چنين گفته (( حسين خان با پسرم درگيري لفظي پيدا كردند من رسيدم آنها را سوا كردم حسين با سنگ او را زد و او در دم جان سپرد و با هم او رابه بيمارستان برديم )) و مادر مقتول در صفحه 152 گفته ((حسين خان سنگي برداشت به سراوزد و پسرم به زمين خورد و خون از دماغ اوجاري شد)) اينگونه اظهارت مدعي همراه با اظهارات برخي از مطلعين از يكسوبادلائل ومستنداتي كه قتل را به محمدباقر(متهم اخير) نسبت مي دهد از سوي ديگرمعارضه مي كند و نفس وجود معارضه در دلائل موجب سقوط لوث مي گردد و در اينگونه موارد جاي اجراي قسامه نيست 0 2در مقدمه راي قاضي (طبق گزارشي كه فعلا" در دسترس هست ) از ظن معارض بگونه اي تعبير شده كه به نظر مي رسدهنوزهمه جوانب قسامه كاملا" براي قاضي روشن نبوده يا اينكه جايگاه مسقطات لوث معلوم نبوده بعبارت ديگر معلوم نبوده مسقطات لوث بايد تا چه كارائي داشته باشد و آن تعبير اينست (( و نيز از متهم خواسته شدچنانچه شهودي بر بيگناهي آنها اينگونه شهادتها نمي تواند دليل موجهي بر بيگناهي متهم به حساب آورد)) از اين تعبير استنباط مي شودكه شهود بر بيگناهي بايد بي گناهي متهم را ثابت كند0 در حاليكه در مسقطات لوث به چنين امري نياز نداريم بلكه اگر دلائل مستندات متهم تا حدي اقامه شود كه في نفسه از آنها گمان برخلاف پيدا شود كافي است كه مسقطات لوث شكل بگيرد و به عبارت واضح تر مسقط لوث در انتساب قتل به شخصي لازم نيست به اندازه اي باشد كه علم به بيگناهي طرف حاصل شود بلكه اگر دلائل خلاف در حد حصول كمان باشد معارضه حاصل گرديده و قهرا" لوث ساقط مي شود0 3 نسبت به زدن سنگ يا پرتاب كردن آن دراين باره از گزارش مطلبي استفاده نمي شود و اين امر نياز به دقت دارد و در هيات عمومي اين گزارش است كه بايد هدايت كننده خوبي به موضوع باشد متاسفانه گزارش گويا نيست 0 منشاء شبهه اينست كه از عرف مردم در استعمالات و گفتگوهاي روزمره آنان اگر با پرتاب سنگ كسي را بزنند مي گويند او را با سنگ زدم 0 در اين موارد هم لفظ پرت كردن بكار برده مي شود هم لفظ زدن و اگر چنانچه زدن با سنگ بصورت كوبيدن آن بر سر كسي باشد بازهم تعبير به زدن با سنگ مي كنند در حاليكه با زدن با پرت كردن سنگ فرق دارد و اگر چنانچه منتهي به قتل ياجرح گرددخصوصا" با مطلبي كه متعاقبا" بيان مي شود بايد بين اين دو تعبير تفكيك شود تا بتوان به حق رسيد و در صورت عدم تفكيك نمي توان تشخيص داد جاي اجراي قسامه بوده يانه ؟ و استعمالات الفاظ در گفتگوهاي مردم در برخي موارد همراه با بعضي مسامحات است كه بايد توجه كامل داشت تا اشتباها" قانوني جاي ديگر منطبق نشود0 4 دادگاه روي حضور متهم خيلي تكيه كرده در حاليكه اگرقتل در محل بسته اي مانند منزل يا دكان يا كارگاه و مانند آن واقع شود، اثبات حضور متهم اگر همراه با قرائن ديگر باشدموجب لوث مي گردد0 اما در مواردي كه قتل در خيابان يا بيابان و پاركها و مانند آن واقع شود بگونه اي كه رفت و آمد و حضور و غياب بدون هيچ منعي انجام مي گيرد و هركس مي تواند داخل يا خارج شود، اثبات حضورمتهم در محل وقوع قتل بتنهايي موجب لوث سنگ يا هر آلت ديگري 0ازگزارش استفاده مي شود كه قاضي تنها روي حضور تكيه كرده و چندان عنايتي به ديگر قرائن ديده نمي شود و در مورد پرونده هرچند اين جهت مطمح نظر قاضي نبوده و گزارش نيز از اين جهت گويا نيست اما در مقام استدلال و استناد شبهه فوق الذكر به ذهن مي رسد0 در نتيجه حضور مسقط لوث باشد در مقدمه راي روي اثبات حضور عنايت شده 0 شبهاتي كه مورد اشاره قرار گرفت راجع به اصل انتساب قتل بود يعني شبهه را چه موضوعي يا حكمي تلقي نمائيم انطباق قسامه را براي اثبات انتساب قتل دچار مشكل مي نمايد0 اما بعد از فراغ از انتساب ، مساله عمد يا غيرعمد بودن نيز به بحث دارد بعبارت ديگر هرگاه از بخش اول فارغ شديم و اصل انتساب را با تمام شرايط به پايان برديم آيا حكم به قصاص درست است يانه ؟ در اين بخش من شبهه اي دارم از اول كه در شعبه بيست و ششم ديوانعالي كشور آمدم اين شبهه مد نظرم بوده و بر اثر بحثها و مراجعات مكرر به منابع فقهي و كلمات برزگان نه اينكه شبهه برطرف نشده بلكه همچنان بقوت خود باقي و بطور خلاصه مي توان آنرا چنين تقرير كرد: در مواردي كه با پرتاب سنگ يا پاره آجر و مانند آن قتلي واقع مي شود با ملاحظه اين جهت كه ضارب قصد قتل نداشته يا نمي دانيم قصد قتل داشته با مطلب رسيد) احراز عمدي بودن قتل بسيار مشكل است ، زيرا با معلوم نبودن اموري مانند اندازه سنگ ( هرچيزي كه مورد پرتاب قرار مي گيرد) از نظر بزرگي و كوچكي و معلوم نبودن كيفيت زدن از نظر محكم بودن پرتاب سنگ يا غير محكم بودن آن و معلوم نبودن فاصله دقيق بين ضارب و مضروب و اينكه قصد زدن به جاي حساس بدن مانند سر را داشته يا نه ؟ نمي توان فهميد كه فعل او ممايتقل به غالبا" بوده يا نه ؟ يعني نمي توان بدست آورد آنگونه كه قاتل زده بنحوي بوده كه با ملاحظه خصوصيات سني و موقعيت قرار گرفتن مقتول از نظر مكاني و و چگونگي ضربه و000 نوعا" و غالبا" كشنده است يا نه در نتيجه عمدي بودن و انطباق مورد با بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامي مشكل خواهد بود0 و اگر چنانچه قاضي دادگاه بدوي بدون توجه به مسائلي كه تذكر داده شد احراز انتساب يا عمدي بودن نمايد خالي از وجاهت بوده و تصديق آن از سوي ديوانعالي كشور صحيح نيست 0 رئيس : ديگر آقايان بحثي ندارند؟ آقاي بلادي بحث شما چيست ؟ ببخشيد اظهارات يكي از شهود را كه در پاسخ دادگاه بيان نموده در اينجا قرائت مي كنم 0 شاهد مزبور مي گويد: ((من در درگيري بودم من واسطه گر بودم و مردم جدا شدند يك دفعه اين آقايعني متهم با سنگ به سر مقتول زد، من ايشان را نشناختم و متهم با سنگ به پشت سر مقتول زد بعد آقاي قاضي سئوال مي كند كه فاصله با مقتول چقدر بوده است ؟ جواد داده 10 تا12 متر فاصله داشته 0 يعني اين فاصله سنگ اندازي بوده 000)) و اين پاسخ به شبهه اي است كه فرمودند رئيس : جناب آقاي سيدعبدالله رضائي شعبه ديوان اشاره به موضوعي كردند كه طبق قواعد و قوانين قابل قبول است 0 بدين معنا كه محكه مورد را از موارد لوث دانسته و انجام مراسم قسامه مي كند و ديوانعالي كشور مي گويدشهادت شهود كه موجب اجياد مظنه براي قاضي است ظاهرا" در هر دو طرف متساوي است و بايد همانطوري كه شهادت شهود بر ا ينكه زيد قاتل است و عامدا" مرتكب قتل شده براي قاضي محكمه ايجاد مظنه مي كند از آن طرف هم بي گناهي او وسيله چندنفر مورد شهادت قرار گرفته وگفته اند اين آقا بيگناه بوده و د رمحل نبوده و شهادت داده اند كه قاتل نيست 0 بنابراين بايد در هر دو مورد براي قاضي ايجاد منظه بشودو وقتي ايجاد منظنه در هر دو طرف شد چطور مي تواند در مورد قتل انجام مراسم قسامه كند0 پس نظر شعبه ديوانعالي كشور صحيح است رئيس : جناب آقاي سپهوند شعبه محترم يازدهم ديوانعالي كشور حكم دادگاه اولي رابدين لحاظ نقض كرده كه رسيدگي ناقص بوده است يعني دادگاه قبل ازاينكه وارد رسيدگي شود و ادعاي مدعي و دفاع متهم واظهارات شهودرامورد رسيدگي قرار دهد تا من حيث المجموع اگر قرائن و امارات ظنيه وجود داشت آنوقت اعلام كند كه موضوع داخل در باب لوث است ، اين ترتيب را مراعات نكرده و ضمن تعيين وقت اعلام داشته كه موضوع داخل در باب لوث است و مدعي بستگانش را براي اجراي قسامه حاضر كند0شعبه صحيحا" فرموده اند كه اين ترتيب درست نيست 0 كاملا" صحيح است اين ترتيب صحيح نيست مي بايستي در خاتمه رسيدگي اگر جهات لوث فراهم باشد آنگاه ترتيب قانوني و شرعي انجام شود، پس بلحاظ نقض رسيدگي ، راي دادگاه اولي نقض شده ، بعدا" دادگاه از دستور شعبه اطاعت كرده و رسيدگي را ا نجام داده نهايتا" گفته موضوع داخل در باب لوث است 0 بنابراين بنظر مي رسد كه اصولا" شعبه نبايستي اين پرونده رادر هيات عمومي مطرح بفرمايند دادگاه مطابق دستور شعبه عمل كرده موضوع را در باب لوث تشخيص داده و اجراي قسامه هم كرده و حكم صادر نموده در گزارش معلوم نشده كه چرا بار اول اشاره دارند به اينكه علاوه بر اينكه ترتيب مراعات نشده اظهارات شهود هم متعارض است 0 يعني مي خواهند بگويند موضوع داخل در باب لوث نيست بلحاظ تعارض اظهارات شهود و قرائن و امارات 0 اما در مرتبه دوم صرفنظر از اينكه موادي كه استناد شده منسوخ است ماده 463 منسوخ است 0بند (ب ) ماده 24 هم نيست ، بند(ج ) است و مواد ديگري هم كه استنادشده ، تعدادي اشتباه است كه البته موثر در مقام نيست 0 بنظر من موضوع اصولا" قابليت طرح ندارد، دادگاه بعدي از نظر شعبه تمكين كرده و معلوم نيست كه چرا پرونده را در هيات عمومي مطرح مي كنند0 رئيس : جناب آقاي سيداصغر حسيني آقايان توجه دارند كه اول يك نفر بنام حسين طرف شكايت اولياءدم قرار گرفته و اينكه دادگاه اول گفته كه شهودمتعارضند در آن مورد گفته ، در مورد شهودي كه عليه او شهادت دادند تعبير كرده كه شهود متعارض است و مورد را از باب لوث ندانسته و حكم برائت داده و ديوانعالي كشور هم تائيد كرده ، بنظر ما هم درست بوده در نوبت بعدي آمده از شخص ديگري بنام محمدشكايت كرده ،گفته آن شكايت اول كه از او كردم بدين علت بود كه او بعهده گرفته بود كه از عهده خسارت بربيايد از او شكايت كردم والاشكايتم ازاين محمد است 0 در اينجا بعد از رسيدگيهائي در دادگاه اول ، ديوانعالي كشور دو ايراد گرفته يكي اينكه گفته دادگاه تحقيق نكرده كه اين آقااز خويشاوندان نسبي اش به تعدادي دارد كه بيايند قسم بخورند يا نه ، ديگر اينكه گفته اصلا" با توجه به اينكه قبل از دعوت طرفين دعوي لدي الورود كه پرونده پيش قاضي آمده ايشان قضيه را داخل در باب لوث دانسته و مقرر كرده كه مراسم قسامه اجرا بشود اين درست نيست اصلا" بايستي طرفين را دعوي مي كرد، اظهارات شكات رامي شنيد، دفاعيات متهم را مي شنيد بعد اگر داخل در باب لوث مي دانست مراسم قسامه را اجراي مي كرد0 در اينجا شعبه ديوانعالي كشوراشتباه كرده كه گفته گذشته از اينكه شهود متعارضند و دادگاه اول بعلت تعارض شهود برائت صادر كرده ، اشتباه ديوانعالي كشور اين بوده كه متوجه نشده اند كه اين مساله مربوط به حسين بوده است نه محم0 بنابراين من از نظر نتيجه معتقدم كه آنچه جناب آقاي سپهوند گفتند درست است 0 يعني دادگاه بعدي تبعيت كرده از نظرديوانعالي كشور، و اينبار چون در متن راي هم هست از اولياءدم خواسته كه از خويشاوندان نسبي هم تعداد دارد بياورد آنها قسم بخورندو گفته خودش هم مي تواند از جمله قسم خوردگان باشد و قضيه را داخل در باب لوث دانسته و مراسم قسامه را اجرا كرده و حكم قصاص صادر كرده 0 بنظر ما پرونده از موارد اصراري نيست 0 رئيس : جناب آقاي فيضي در اين پرونده اولا" ولي دم از آقاي پورسرتيپ شكايت كرده ،او را قاتل معرفي كرده و گفته كه با پسرم درگير بود من سواركردم با چشم خودم ديدم كه سنگ را برداشته زده به سر پسرم ، اين راكشته 0 از شرايط استماع دعوي يكي اين است كه تناقض در ادعا نباشد0 كسي كه اول يك نفر را قاتل معرفي كرده گفته قاتل فرزند من ياپدر من اين شخص تنهاست 0 بعدا" از اين عدول كند بگويد نه خيرشخص ديگر هم قاتل است حالا يا با اين شريك است يا اولي را تبرئه كند، اين دعوي قابل استماع نيست 0 لذا در اين پرونده اولا" چون قبلا" طرح دعوي شده يك شخص معيني را قاتل معرقفي كرده اند، او تبرئه شده بعدا" شخص ديگر را بخواهند قاتل معرفي كنند در همين موضوع اين قابل استماع نبوده است 0 ثانيا" اين پدر مقتولي كه دردعواي اولي مدعي شده من با چشم خودم ديدم اين آقاي پورسرتيپ سنگي رابرداشته زده به سر پسر من ، علم لازم است ، كسي كه قسم مي خوردبايدعلم داشته باشد كه اين قاتل است 0 كسي كه قبلا" مدعي شده كه من با چشم خودم ديدم قاتل پسرم اين آقاي پورسرتيپ است با سنگ زده سرپسرم ، پسرم را كشته ، بعد از آنكه مي بيند آن تبرئه شده بيايد اينجا بگويد نخير، قاتل پسرم كسي ديگر است 0 اينجا هم در قسامه شركت كند اين درست نبوده ، نتيجه اينكه راي دادگاهها را درست نمي دانم 0 رئيس : جناب آقاي شبيري شعبه در راي قبلي خود راي دادگاه را از دو جهت نقص كرده بود يكي بجهت نقص تحقيق كه دادگاه آنرا برطرف كرده ديگراز جهت تعارض قرائن ، بعضي از شهود گفته اند حسين خان زد و بعضي گفته اند ديگري و اين تعارض مورد را از لوث خارج مي سازد0 دادگاه از جهت نقص در قسامه نظر ديوان را پذيرفته و آنرا تكميل كرده ولي در قسمت ديگر نظر ديوان اين بوده كه اصلا" مورد داخل در باب لوث نيست و در اين قسمت اصرار شده لذا پرونده را قابل طرح مي دانم ص رييس :ي مذاكرات در مورد قابليت يا عدم قابليت طرح كافيست ، آقايان اعلام راي فرمايند0 رئيس : عده حاضر در جلسه 31 نفر بوده كه اكثريت (23نفر) به عدم قابليت طرحي راي داده اند و 8 نفراقليت قابل طرح دانسته اند مرجع : كتاب مذاكرات وآراء هيات عمومي ديوان عالي كشور سال 1375 دفترمطالعات وتحقيقات ديوان عالي كشور، چاپ اول 1377 128
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com