راي شماره 34 - 28/9/1374 راي هيات عمومي شعب كيفري ديوان عالي كشور(اصراري ) ايراد ضرب عمدي با چوب به سر مقتول بوسيله متهم كه منجر به شكستگي استخوان جمجمه و خونريزي مغزي و فوت حيدرعلي گرديده مورد قبول دادگاههاست النهايه قتل را شبه عمد دانسته اند0 با توجه به آلت ضرب وموضع اصابت و نتيجه حاصله و عمد متهم در ايراد ضرب مورد بابند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامي انطباق داشته بنظر اكثريت اعضاي هيات عمومي راي شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور در مورد عمدي بودن عامل ارتكابي موجه شناخته مي شود0 و باستناد بند ج ماده 24قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب بانقض دادنامه تجديدنظرخواسته پرونده به شعبه ديگر دادگاه عمومي قوچان ارجاع مي گردد0 هيات عمومي ديوان عالي كشور(شعب كيفري ) * سابقه * شماره راي : 2834/9/1374 شماره پرونده : 137416 شماره جلسه :137442 علت طرح : اختلاف نر بين شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور با دادگاههاي كيفري بجنورد موضوع : قتل عمد قتل شبه عمد آلت قتاله حساسيت موضع ايراد ضرب عمدي منتهي به موت قانون مجازات اسلامي : ماده 206، بندب در ساعت 9 روز سه شنبه 28/9/1374 جلسه هيات عمومي شعب كيفري ديوان عالي كشور برياست حضرت آيت الله محمدي گيلاني رئيس ديوان عالي كشور و با حضور جنابان آقايان قضات شعب كيفري ديوان عالي كشور و نماينده جناب آقاي دادستان كل كشورتشكيل وبا قرائت آياتي از كلام الله مجيد رسميت يافت 0 رئيس : جلسه رسمي است 0 دادنامه شماره 9153/4/1373شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور بتصدي جناب آقاي سيداصغر حسيني رئيس و جناب آقاي امينيان مدرس عبضو معاون مطرح است 0 جناب آقاي امينيان دادنامه را قرائت فرماييد0 خلاصه جريان پرونده : بگزارش پاسگاه عمارت قوچان مورخ 13/5/67 نزاعي در كچرانلو اتفاق اتفاده و حيدرعلي بقتل رسيده است بانو بيك زاده مادر مقتول اظهار نموده فرج الله و سيف الله و قربان زن فرزندم حيدر را كتك كاري و فحاشي نموده بودند و حيدر رفته بگويد چرا زنم را كتك كاري كرده ايد و آنها بدستوربرادرشان شيخ عبدالله حمله و كتك كاري نمودند و قربا با چوب به سر فرزندم زده و بي گناه او را كشته است 0 شاهي جهان همسر مقتول گفته است چون مرا كتك كاري و فحاشي نخودند و شوهرم رفت بگويد چرا به ناموسم فحاشي مي كنيد شيخ عبدالله به برادرش گفت بكشيد كه من جوابگو هستم به دسيسه برادرش اسدالله و قربان و فرج الله حمله كرده و قربان با چوبدستي به سر شوهرم زد و او را كشت و قاسم كه براي ميانچيگري آمده بود سنگ زدند0 مرضيه جعفري اظهار نموده چون نزاع پشت خانه من بوده من اولين نفر بودم كه آنجا رسيدم و ديدم شيخ عبدالله از آن طرف مي آيد كه حيدر گفت چرا ناموس مرا فحش مي دهي و شيخ عبدالله به برادرش گفت بزندي و بكشيد من جوابگو هستم و برادرانش قربان و فرج الله كه پشت سرش بود حمله كردند و قربان يك چوب بزرگ و يك پنجه بكس دستش بود و چوب را بلند كرد و بر سر حيدر زد كه حيدر همانجا افتاد و اسدالله و فرج الله كه براي ميانجيگري آمدند كتك خوردند علي اصغر اظهار نموده ديدم شيخ عبدالله جلو بود و برادرانش قربان و فرج الله و اسدالله چوب داشتند و حيدر هم آمد جلو فروشگاه و توي كوچه جلو منزل اسمعيل زاده و مي خواست به پدرش كمك كند و به قربان گفت چرا زن مرا زده اي و در همين حين با چشم خودم ديدم قربان چوب را بالا برد و دو دستي توي مغز حيدر زد كه با همان چوب حيدر افتاد تكان نخورد و چند قطره خون از بيني او آمد وحيدر نتوانست كسي را بزند و جمعيت زياد بودند و شيخ عبدالله لباس روحاني داشت و دستور مي داد و اگر او نبود و دعوي نمي شد فرج الله و اسدالله و قربان گفته اند ما نزده ايم 0 گل محمد كرد گفته است حيدر به شيخ عبدالله گفت چرا برادرت زن ما را زده است و شيخ عبدالله گفت من هم اينجا نبودم بعد حيدرو شيخ عبدالله داد و بيداد كردند و فحش دادند و برادرهاي شيخ عبدالله با چوب آمدند و حيدر و قربان به هم رسيدند و چوبهاي آنها بلند شد و قربان چوب بزرگي داشت و بالا برد و توي سر حيدر زد كه حيدر افتاد و آنها آمدند جدا كردند و شيخ عبدالله مي گفت بزنيد بكشيد جوابش را من مي دهم و غير از من علي اصغر بود ورمضان و رضاقلي و امرالله و حاج علي هم بودند و كسي به قرباني هاي حمله نكرده بود گل محمد كرد اظهارنموده چهار روز قبل قربان دخترآقا رضا را كه زن حيدر است دم قلعه زده بود كه شكايت كردندتا اينكه روز عيد غدير غروب نشده بود آمديم قلعه كه ديديم چند نفر از آن طرف مي آيند يكي فرهاد بود و يكي شيخ عبدالله با چندريش سفيدديگر و حيدر به شيخ عبدالله گفت برادرت زن برادر مرا زده است شيخ عبدالله گفت من اينجا نبودم بعدا" حيدر و شيخ الله دعوا كردند و فحش دادند سپس برادرهاي شيخ عبدالله بنام قربان و اسدالله و فرج الله با چوب از آن طرف آمدند و حيدر هم از اين طرف با چوب رفت پسر آقارضا هم بنام محمد و حيدر و قربان به هم رسيدند وچوب دستش بلند شد و مي خواستند مهدي را بزنند كه قربان با چوب بزرگي كه داشت با دو دست بالا برد و زد توي سر حيدر و حيدر افتاد و بعد زنها آمدند و اينها را سوا كردند و حيدر نمي توانست حرف بزند و شنيدم شيخ عبدالله مي گفت بزنيد بكشيد جوابش را مي دهم و غيراز من علي اصغر و رمضان و رضاقلي و امرالله بود و حاج علي و فرهاد هم بودند و اينكه مي گويند به منزل حمله شده است دروغ است و هيچكس نزديك منزل آنها نرفته است و بعدهم حيدر را برداشتند بردند به طرف قوچان و دعوا تمام شد0 عبدالعلي مريدان اظهار نموده روز عيد غدير عصر بود من توي مردم بودم سروصدا شد مردم جمع شدند شيخ عبدالله و سه برادرش قربان و فرج الله و اسدالله سروصدا مي كردند و حيدر ومحمد و رضا هم بودند و سروصدا و بحث مي كردند و دعوا بخاطر اين بودكه قربان زن حيدر را زده بود و شيخ عبدالله 20 قدم قدم جلوتر از برادرانش بود و گفت بزنيد بكشيد جوابش را مي دهم و چون قرآن را بوسيده ام حقيقت را بگويم و قربان و اسدالله آمدند جلو به طرف حيدروقربان با چوب با دو دست يك چوب بزرگي كه مال درخت سيب بود دردست داشت و به سر حيدر زد كه او اتفاد و فرش زمين شد و قاسم رفت بالاسر حيدر ك قربان قاسم را هم با همان چوب زد و شيخ عبدالله مي گفت بزندي بكشيد و من جوابگو هستم و حيدر چون زنش را زده بودند با چوب آمد همراه رضا و مي خواستند قربان و برادرانش را بزنند كه قربان جلوتر زد و حيدر افتاد0 رضاقلي نيز تاييدك نموده كه قربان با چوب به سر حيدرعلي زده است 0 امرالله گفته است من نديدم ولي مردم در همان موقع گفتند كه قربان حيدر را زده است فرهاد اظهار داشته همه بههم ريختند و من با چشمنديدم ولي گفتند پسر قربان زده است و قربان دستش چوب بود0 آقاي بازپرس به محل رفته و تشخيص داده است كه قربان با يك چوبدستي به سر حيدر زده و حيدر جابجا ضربه مغزي شده و كشته شده است و سپس اسدالله و فرج الله و قاسم را كتك مي زنند و سپس زنها سنگ پراني مي كنند0 طبق گواهي 12/5/67 قاسم جراحت سر و زخم بيني (داميه ) دارد0 بيك زاده گفته است من مادر حيدرعلي هستم و من آنروزتوي جمعيت بودم 0 روز عيد غدير شيخ عبدالله به قربان گفت بزن من جواب مي دهم و قربان يك درخت سيب كلفت كه از بيخ كنده بود و دستش بود وهمين كه شيخ عبدالله دستور داد قربان هم با چوب كلفت با دو دستش با چوب زد به سر حيدر و حيدر افتاد پس از افتادن دوتا لگد هم به شكم او زد و حيدر مرد و يا بيهوش شده بود و قاسم را هم فرج الله با چوب زد و اسدالله هم با چاقو زد و تقاضاي قصاص دارم واز شيخ عبدالله هم شكايت دارم كه بدستور او بوده است 0 گل جان (شاه جهان ) زن متقول اظهار نموده چند روز قبل ازاينكه شوهرم حيدر را قربان بكشد من در حال بردن گوسفندان به باغ بودم توي كوچه فرج الله مرا بغل كرد و قربان مرا زد چون خواهرم زن فرج اللهاست و خواهر فرج الله زن برادر محمد است و آنها باهم دعوا كرده بودند و من هم در دعواي آنها دخالت كرده بودم كه در آنروز فرج الله و قربان به من فحش ناموس دادند و زدند و دو نفر شاهدكه آنها مرا نجات دادند يكي حاج علي و ديگري اسمعيل كه آنها مرااز دست قربان گرفتند و من رفتم به شوهرم گفتم و شب عيد غدير بود0 روز دوشنبه 10/7/67 حدود غروب آفتاب بود شوهرم و پدرم وبرادرم رفته بودند گلايه كنند و حيدر رفت به شيخ عبدالله گفت چرا زن مرا زده اند و شيخ عبدالله به برادرانش گفت بزنيد و بكشيد من جوابش را مي دهم و قربان با چوب كلفتي دو دستي يك چوب زد توي سر شوهرم كه او افتاد و اولياي دم مقتول من و مادرش فاطمه و چهار فرزند صغير است و قصاص مي خواهم و دو روز قبل قربان و فرج الله جلو زن حيدر را گرفته بودند و قسمش داده بودند و آنروز هم جلوخواهرزنش را گرفته بودند و من و برات جلالي زينب را از دست قربان وفرج الله و اسدالله گرفتيم سپس آپديم ديديم شيخ عبدالله از اين طرف مي آيد و من رفتم دست شيخ را بوسيدم و گفتم نگذار برادرانت اين كار را بكنند بكنند بعد شيخ عبدالله به برادرانش گفت بزنيد بكشيد من جواب مي دهم بعد رفتند روي سر حيدر ريختند من رفتم خودم را انداختم روي سر خيدر كه نگذارم او را بكشند و قربان با يك چوب كلفت به سر حيدر زد و حيدر افتاد و پس از اتفادن حيدر اسدالله با چاقو به بيني من زد و بعد كه افتادم فرج الله و اسدالله ريختند روي سرم و مرا كتك كاري مي كردند من بيهوش شدم 0 آقاي بازپرس نوشته است كه آثار بريدگي طرف راست بيني كه شبيه بريدگي با چاقو است مشاهده مي شود كه پنج سانتيمتر طول دارد و سرش بسته است 0 قربان در دادسرا گفته است درگيري با اينها نداشتم آنها با خواهرم دعوي كرده بودند رفتم جدا كنم بدورغ به يه من انداختند و من در حياط خودمان بوده ام و اسدالله اظهار نموده كه يك جريان دروغ است فرج الله گفته است خبر ندارم و من نبوده ام 0 مادر صغار بسمت قيم اتفاقي تعيين شده است 0 آقاي بازپرس در 15/5/67 نسبت به شيخ عبدالله بجرم قتل باتوجه به شغل وي كه از بنياد شهيد بجنورد است قرارعدم صلاحيت بشايستگي دادگاه ويژه روحانيت صادر كرده است 0 مرجان گفته است عده اي روي من ريختند و مرا زدند طرفين شكاياتي عليه يكديگربه پاسگاه نموده اند طبق گواهي 9/5/67 شاه جهان آثار خراش و كندگي وست روي آرنج چپ و خراش روي زانو چپ و خراش جزئي روي گونه چپ دارد0 قاسم اظهار نموده قربان و اسدالله و فرج الله و شيخ عبدالله جلو زن حيدر را گرفتند و كتك زده بودند و بعد آمده بودند حيدر را بزنند من رفتم نگذارم او را كتك بزنند كه از ناحيه سرو بيني و دندان و كمر و دست مجروح شده ام 0 متهمان عموما" گفته اند جلو حياطشان بودند كه مهاجمين به آنها حمله كرده اند رضا اظهار داشته وقتي من رسيدم حيدر افتاده بود و علي اظهار نموده كه حيدر و قاسم افتاده بودند و قربان وفرج الله و اسدالله چوب و چماق در دستشان بود و حيدر و قاسم راسوارماشين كردند و به شهر بردند و حيدر علي رستم نيا همين مراتب راگفته اند رضاقلي اظهار نموده جلو خانه مان بودم كه برادر زن امامي به ناموس حيدر و قاسم توهين كردند و فحاشي نمودند و حيدر رفت بگويد چرا فحش مي دهد و قاسم جلو او را گرفته و شيخ عبدالله برادرزنش را تحريك كرد و گفت اينها را بكشيد كه ناگهان حمله كردند و حيدر و قاسم كتك كاري نمودند و قربان با چوب به سر حيدر زد و برادرزن ديگرش بهقاسم و حيدر حمله كردند و با چاقو و چماق آنها را كتك كاري كردند 0 اسماعيل گفته است قاسم ، حيدر را بغل كرده بود كه ناگهان قربان و برادرانش اسدالله و فرج الله به آنها حمله كردند و قربان با چوب به سر حيدر زد و برادرانش قاسم وحيدرراكتك كاري مي نمود0 اكبر گل محمدي اظهار نموده وقتي رسيدم ديدم قاسم وحيدر افتاده اند و آ;ها را باماشين به بيمارستان برديم قاسم جعفري گفته است موقعي كه رسيدم مصدومين را داخل ماشين مي گذاشتندعظيم اسمعيل زاده اظهار نموده ناگهان خبر شدم كه همسرم را زده اند وقتي رفتم ديدم اسدالله و فرج الله و قربان با بچه اسدالله وقربان وخانمشان خانمم را كتك كار نموده اند كه چون مي دانستم برادر ايشان روحاني است و زورگو مي باشد از ترس چيزي نگفتم 0 رمضان اسمعيل زاده اظهار نموده ديدم كه فرج الله و رادرانش حيدروقاسم راكتك كاري مي نمودند و من از ترس اينكه مرا هم بزنند جلو نرفتم 0 در18/5/67 علي لايحه اي داده كه قاتلين آمده اند اثاثيه شان را شبانه برده اند كه براي ما تهمت درست كنند محمداظهارداشته نزديك غروب از كوه آمدم ديدم حدود صدنفر جلو فروشگاه نفت جمع شده اند و ديدم كه شيخ عبدالله با سه برادرش در آنجا هستند و گفت اينها مي خواهند برادرزنم را بزنند و من جلو آنها را گرفتم و من به آنها گفتم برويد به خانه تان و بعدا" مي خواستم به خانه ام بروم و در داخل جمعيت مشاهده مشاهده كردم سه نفر افتاده اند كه يك زن بود و دو مرد و حرفي از شيخ عبدالله نشنيدم برات قناعت اظهار نموده حدود پانزده نفر به طرف اسدالله و قربان و فرج الله حمله كردندو رفتند جلو منزل اسدالله و شيخ عبدالله هم آنجا بود و گفت دعوا نكنيد بعد حدود15 نفر با چوب به طرف سه نفر حمله كردند و جلو شركت نفت به همديگر رسيدند و من هم با آنها رفتم ديدم جلو خانه عيسي خان سه نفر افتاده اند كه يكي حيدر و يكي قاسم وديگري مرجان كههمسر خودم مي باشد و نمي دانم چه كسي آنها را زده است 0 مختار گفته است نزديك غروب آفتاب جول شكرت نفت صد نفر جمع بودند كه بيست نفر جوب به سدت بودند و دائي هايش بودند ولي چيزي در دست نداشتند بعد ديدم سه نفر افتاده اند كه يكي هم مادرم بود و خودشان نشسته بودند فقط قاسم از دماعش خون مي آمد و حيدر سالم بود و نفهميدم چه كسي آنها را زده است ابوالقاسم اظهار نموده ديدم سه نفر افتاده اند ولي نفهميدم چه كسي زده است امرالله گفته است از مردم شنيدم كه حيدر قربان را زده است محمد جعفر اظهار نموده ديدم كه قربان در دستش چوب بود و چوب درخت ميوه بودو كلفت بود و زد به سر حيدر و حيدر افتاد و شيخ عبدالله گفت بزنيد بكشيد جواب مي دهم 0 مريم گفته است شيخ عبدالله گفت بزنيدو قربان با چوب كه تازه از درخت بريده شده بود به سر حيدر زد و دو دستي چوب به سرش زد و او هم افتاد و مرد0 ابراهيم گفته است مردم مي گفتند قربان با چوب زد و حيدر رات كشته است حمزه اظهارداشته كه شيخ عبدالله و محمد برادرش آمدند و شيخ عبدالله گفت بزنيد و بكشيد من جواب خواهم داد و قربان با يك چوب كلفت كه در دستش بوده به حيدر حمله كرد و يك چوب به كلاه اش زد كه افتاد واسدالله با فرج الله به قاسم حمله كردند و اسدالله در دستش چاقو بود و يك چاقو به دماغ قاسم زد و يك چاقو به لب او فرج الله هم يك چوب به كله قاسم زد و سرش خوني شد0 محمد اظهار نموده خودم آنجا بودم و بچشم خودم ديدم كه شيخ عبدالله و سه برادرش از طرف خانه قربان آمدند و شيخ عبدالله به برادرانش گفت بزنيد و بكشيد و من جواب خواهم داد و از طرف ديگر فقط حيدر آ;جا بود كه قربان با چوب دو دستي به سر حيدر زد و او هم به زمين افتاد برات احمدي گفته است آنجا نبودم ولي شنيدم كه حيدر را قربان زده است 0 غلامحسين رجبي گفته است حيدر يك بار بيده روي الاغ به خانه مي برده كه سه نفر به او حمله كردند و قربان با چوب دو دستي به سر حيدر زد و او هم افتاد قربانعلي گفته است من در صحنه دعوا بودم كه شيخ عبدالله با سه برادرش آمدند و حيدر از مقابل آنها مي آمد و تنها بود و شيخ عبدالله به برادرانش گفت كه بشكيد من جواب مي دهم و قربان دو دستي با چوب به سر حيدر زد و او هم افتاد و قاسم مي خواست آنها را جدا كند فرج الله باچوب او را زدواسدالله باچاقو قاسم را زخمي كر و در موقع دعوا شخص ديگري نبودمينوگفته است من تازه رسيده بودم كه ]ديدم [ مردم جمع هستند و شيخ عبدالله به برادرانش دستورداد كه اين ولدزنا را بكشيد كه من جواب مي دهم و منظورش حيدر بود و حيدر مي گفت چرا جلو ناموس مرا گرفته ايد كه قربان برادر شيخ عبدالله با چوب دو دستي به سر حيدر زد و او هم افاد و قاسم كه ميانجي بود ونمي گذاشت آنها دعوا كنند فرج الله برادر ديگر شيخ يك چاقو به او زد و نمي دانم اسدالله باچوب قاسم را زد يا خير0 بگزارش بيمارستان مصدوم حيدرعلي در 11/5/67 در بيمارستان امدادي مشهد فوت نموده و صورتجلسه معانيه جسد حاكي است كه مردي است حدود37 ساله آثاري از ساييدگي در آرنج دست راست نامبرده مشهود است كبودي بازوي چب دارد پوس سر باز شده آثاري ازخونمردگي شديد در ناحيه زيرپوست سر مشاهده دش استخوان جمجمه نيز دچار شكستگي گرديده است با توجهبه معاينه جسد و كالبد شكافي علت فوت شكستگي استخوان جمجمه و آسيب مغزي است 0 در6/6/67 عظيم و رحيم و اسمعايل و امرالله و اكبر و رضاقلي و محمد گفته اند بچشم خودمان ديده ايم كه قربان با چوب به سر مقتول زده است 0 در 7/6/67جهان خانم اظهار نموده من زن مرحوم حيدر بودم چهار فرزند صغير دارد0 رضا12 ساله و موسي الرضا10 ساله و جواد 6 ساله و اعظم 3 ساله و ولي قهري ندارند و بعنوان قيم اتفاقي شكايت نموده و تقاضاي قصاص كرده است آقاي محمدحسن باقري باتقديم وكالت نامه خود را وكيل اسدالله و فرج الله و قربان معرفي كرده است عبدالله اظهار داشته كه گناهي ندارد و پرونده سازي شده است زهرا عيال قربان گفته است دويست نفر جمع بودند و دست شوهرم وبرادرانش چوب بود و آنهائيكه آمده بودند اينها را سوا كنند چوبها رااز دستشان گرفته بودند 0 عذرا اظهار نموده 150 نفر بودند و سه نفر افتاده بودند بعد آقا رضا آمد و بيل دستش بود كه مي خواست به سر برادرش اسدالله بزند كه آنها جلو گرفتند و بيل به دماغ قاسم اصابت كرد0 نوجهان اظهار نموده من از وسط باغها مي آمدم مردم جمع بودندو يك زن و مرد افتاده بودند و آقا رضا بيل را بلند كرد كه اسدالله را بزند قاسم در وسط بود بيل به دماغش خوردوافتاد كلثوم گفته است آقا رضا بيل را بلند كرد كه به اسدالله بزند به قاسم اصابت كرد و به بيني او خورد اولياي دم به آقاي قدرت الله نصيري وكالت داده اند0 قربان اظهار نموده ماسه تا برادر داخل حياط بوديم يك مرتبه سر و صدا بلند شد ما آمديم بيرون نگاه كرديم ديديم تعدادي چوب و بيل به دست با هم درگير شدند و كينفر بنام حيدرعلي زخمي شده بود و قاتل آقاخان است و اينها با ما طرفين دارند و اظهارات گواهان را قبول ندارم علي به قيمومت از صغار مقتول از قربان به عنوان قاتل و شيخ عبدالله بعنوان معاون شكايت كرده است 0 آقاي بازپرس قوچان در4/6/68 نسبت به اتهام قربان فرزندغلامرضا داير به قتل عمدي حيدرعلي و ايراد ضرب به خانم جهان قرارمجرميت صادر نوده و در مورد متهمان ديگر تصميماتي اتخاذ نموده و پس از تعاطي پرونده سرانجام بموجب كيفرخواست 8860/8/68 تقاضاي تعيين كيفر براي قربان فرزند غلامرضغا باتهام قتل عمدي حيدرعلي و شركت در ايراد ضرب به شاه جهان شده است و نيز تقاضاي كيفربراي عبدالله باتهام معاونت در قتل و براي فرج الله و اسدالله باتهام شركت در ايراد ضرب به قاسم و شاه جهان شده است 0 در جلسه 31/3/70 دادگاه كيفري يك بجنورد از گواهان اولياي دم تحقيق شده كه مرضيه گفته است عبدالله امامي جلو بود و قربان امامي با چوب به سر حيدر زد و رضاقلي اظهارداشته دم قلعه بوديم ديديم سروصدا آمد موقعي كه رفتيم ديديم زن عظيم سرش لخت بود و گفت پسر عموهايم مرا زده اند بعد حيدرعلي از توي باغ رسيد عظيم باجناق او گفت ديروز زن شما را زده ان و امروز زن مرا و برويم يك گلايه بكنيم كه چرا زنهاي ما را زده اند چهار برادر پشت شركت تعاوني بودند شيخ عبدالله گفت اينها بزندي بكشيد ما جوابش را مي دهيم 0 سه برادر چوب در دستشان بود ولي شيخ عبدالله چيزي در دستش نبود قاسم رفت حيدر را بغل كرد و گفت نمي خواهد گلايه بكني توي بغل قاسم بود قربان با چوب با دو ست به سر حيدر علي زد كه همانجا افتاد بعد مردم ريختند وقي قربان را بغل كردم و چوب در دستش بود بردم خانه اش بردگشتم ديدم حيدر افتاده است يك نيسان آورديم برويم مشهد كه در آنجا فوت كرد0 علي اصغر اظهار داشته ما رفتيم ديديم سه تا برادر دارند مي آيند و شيخ عبدالله جلوبودبعد حيدر يونجه جمع مي كرد بعد خودم ديدم قربان كه يك چوب درخت ميوه در دست داشت زد به حيدر و چوب صافي نبود و حيدر افتاد ومارفتيم سرش و با چوب به سمت چپ سرش زد علي گفته است جناب شيخ جلوتر افتاده بود و برادرانش پشت سر او و مرحوم حيدر مي خواست برود گلايه كند كه چرا بچه هاي او را زده اند بعد قربان با چوب زد به سر حيدر بعد حيدر خورد به زمين و آ;چه ديدم همين بود و با چوب دست قربان بود و يك عصا هم دست شيخ عبدالله بود0 فرهاد قرباني اظهار نموده سروصدا شنيدم گفتند امامي ها با اسمعيل زاده ها مي خواهند دعوا كنند ما مي خواستيم ميانجي كنيم شيخ عبدالله به من گفت برويم پيش عمو ببينيم چه حساب است نگاه كرديم رضا عموي شيخ عبدالله مي باشد و فرزندش علي و اكبر برادرخانمش و گل محمد و عظيم اسمعيل زاده و جمعي مي آمدند به طرف منزل فرج الله و اسدالله و قربان و بعد دعوا شروع شد كادر]كذا000[درپشت دستگاه بود وو من اينطرف بودم و با چشم نديدم گل محمد گفته است اول قربان زن حيدر را زده است حيدر رفت پيش شيخ عبدالله كه گلايه كند و دادو بيداد آنها بلند شد بعد اسدالله و فرج الله و حيدر علي با چوب قربان افتاد و شيخ عبدالله مي گفت حيدر را بزنيد كه من جوابش را مي دهم 0 دادگاه در 1/3/70 نسبت به اتهام فرج الله و اسدالله پرونده را تفكيك و به دادگاه كيفري 2 قوچان اراسل نموده است اولياي دم به آقاي غلامحسين بهنام وكالت داده اند و نامبرده لايحه اي داده است در جلسه 22/8/70 بيك زاده مادر مقتول از قربان بعنوان قاتل وشيخ عبدالله بعنوان دستور دهنده شكايت نموده و گفته است كه پدرمقتول مرده است و مقتول داراي عيال و چهار فرزند است و تقاضاي قصاص دارد شاهي جهان عيال متقول گفته است مرا زده اند و شوهرم را كشته اند شيخ عبدالله دستور داده و قربان هم با چوبدستي از پشت سر به سر شوهرم زده است و يك ضربه زده است و شوهرم را عمدا" كشته است و تقاضاي قصاص دارم علي قيم صغار و برادر متقول از دو نفر مذكور اعلام شكايت و تقاضاي قصاص نموده استو اضافه كرده است كه خودم در صحنه بوده ام و عمدا" كشته ا ست و حاضرم سهم صغار را بدهم از اولياي دم پرسيده شده است كه اگر قصاص ثابت نشد ديه مي خواهيد يا خير و آ;ها گفته اند به وكيلمان محول مي كنيم و وكيل آنها مطالبي بان كرده و ديه صغار را طلا اعلام كرده است 0 قربان گفته است اتهامات را قبول ندارم و عبدالله امامي هم اتهام را قبول نركده است و سپس آناان مطالبي در دفاع از خود بيان كرده اند بخلاصه اينكه معلوم نيست مقتول چه طور كشته شده است و عموما" اظهارات گواهان را قبول نكرده اند و گفته اند شاهي جهان را هم قربان نزده است و متقول توسط باچناقش عظيم كشته شده است علي قيم صغار گفته است خودم ديدم كه شيخ عبدالله دستور داد و قربان با چوب زد به پشت كله مقتول و اگرشيخ عبدالله دستورنمي داد برادرانش اين كار را نمي كردند وكيل قربان مدافعاتي نموده كه شهود از اقوام شاكيه هستند و پرونده سازي شده است سپس آقاي باقري لايحه اي در11 صفحه در دفاع از موكلش قربان تقديم كرده است و در جلسه 7/5/71 عبدالله تقاضا نموده كه اطلاعات همسرش شنيده شود و بانوي مذكور بنام سكينه گفته است مادر خانه بوديم كه عليخان آمد و گفت قربان ناراحت نباش كه خواهر شما را زده اند و من تلافي در آوردم و چنان به حيدر زدم كه تا قبرستان هم نمي رسد و قربان هم درخانه اسدالله بود سپس آقاي امير علوي نيا با تقديم وكالتنامه خود را وكيل قربان معرفي كرده است ولايحه دفاعيه داده است 0 در جلسه 27/8/71 رضا فرزند متقول كه بالغ شده و خود را16ساله معرفي نموده و گفته است قاتل پدرم قربان است و اگر شما نكشيد خودمان او را مي كشيم و متهم گفته است در هنگام نزاع از حياط بيرون نرفتم 0 علي گواه متهم اظهار نموده عده زياد بودند و وقتي سوار كرديم ديديم حيدرعلي افتاده است و بچشم خودم نديدم چه كسي زده است و فرهاد و علي خان و برات و برادرش قربان از امامي ها پشتيباني مي كردند و حيدرعلي پشت فروشگاه تعاوني افتاده بود وبا چشم نديدم كه عليجان با مقتول درگيري داشته باشد ولي بعداز سوا شدن ديدم از امامي ها پشتيباني مي كرد سارا اظهار نموده قربان و عبدالله بعنوان مهمان آمده بودند به خانه ما در قلعه و نزديك غروب برمي گشتيم و رسيديم به جوي آب بعد عظيم با زينب كه همسرش مي باشد جلو ما را گرفتند و يك دعواي جزئي كرديم كه ما را جدا كردند بعد رفتيم خانه يعني حياط اسدالله كه از بيرون سر و صدا آپد درب حياط را باز كرديم ديديم جمعيتي در حدود150 نفر سنگ بدست و بيل بدست و چوب بدست بودند و از ترس جلو نرفتيم و درب را بستيم بعد عليجان آمد گفت حيدر به من فحش داد كه چنان اورا زدم كه به قبرستان نرسد زهرا گفته است عليجان آمد منزل اسدالله و گفت من چنان روي شكم حيدر پريدم كه تا قبرستان زنده نماندعلي و رضا شاكيان پرونده گفته اند حرفهاي مطلعين را قبول نداريم چون خويشاوند متهم مي باشند0 آقاي امير علوي نيا وكيل متهم مدافعاتي نموده و متهم اظهار داشته كه عليجان به برادرم اسدالله گفته است كه ضربه كراي به مقتول زده است و اظهارات گواهان را قبول ندارم و اظهارات عذرا و زهرا را صدي 80 قبول دارم دادگاه در 28/7/71 قرار بازداشت موقت متهم را فك و تبديل به وثيقه كرده است ومتهم مدافعاتي نموده است و وكيلش مطالبي بيان كرده است 0 دادگاه بموجب راي شماره 1006/30132/8/71 عبدالله را تبرئه نموده و اتهام قربان را داير به قتل حيدرعلي از نوع شبه عمد دانسته و در مورد عمدي بودن آن حكم برائت داده است و متهم را به پرداخت ديه مغلظه در حق اولياي دم محكوم كرده است و ظاهرا" در ورد اتهام قربان داير به ايراد ضرب به شاهي جهان اتخاذ تصميم نشده است و در پايان دادگاه نوشته است كه قرار عدم صلاحيت در مورد فرج الله و امان الله صحيح نبوده است و از آن عدول مي گردد0 شاه جهان و بيك زاده و علي قيم صغار تجديدنظرخواهي نموده اند و قتل را عمد دانسته اند و چون دادگاه بعقيده خودباقي بوده پرونده را جهت رسيدگي به اين شعبه ارسال شده است هيات شعبه در 30/3/72 تشكيل شده و پس از قرائت گزارش آقاي امينيان مدرس عضو مميز و اوراق پرونده در استماع نظر آقاي زارعي سبزوار داديارديوان كشور اجمالا" مبني بر نقض راي دادگاه و تجديدنظرخواهي بخوجب دادنامه شماره 177/3028/3/72 چنين راي داده است : دادگاه قتل حيدرعلي را منتسب به متهم قربان دانسته ااست النهايه آنرا شبه عمد تشخيص داده است درحاليكه با توجه به صورت مجلس معاينه جسد و اظهارات گواهان موضوع از مصاديق عمد مي باشد لهذاهرچنداعتراض شاكيان قابل پذيرش نيست با قبول تجديدنظرخواهي آقاي داديار ديوان عالي كشور راي شماره 1006/30132/8/71 دادگاه كيفري يك بجنورد نقض مي گردد و رسيدگي مجدد به دادگاه كيفري يك قوچان محول مي شود و اضافه مي گرددكه دادگاه در خصوص اتهام قربان داير به ايراد ضرب به شاه جهان اتخاذ تصميم نكرده است 0 در جلسه 27/1/73 دادگاه يكفري يك قوچان بيك زاده مادر متقول حيدر علي اظهرا نموده كه قربان 7 سال است حيدرعلي را كشته و آزادانه مي گردد و تقاضاي قصاص دارم و طبق برگ انحصار وراثت ورثه او جهان همسرش و من مادرش و چهار فرزند بنام رضا18ساله و موسي الرضا15 ساله و جواد12 ساله و اعظم 8 ساله مي باشد0 و علي برادر مقتول و قيم صغار از طرف خود و صغار تقاضاي قصاص نموده است و گفته است حاضريم رعايت غبطه صغار را بنمائيم 0 بانو شاه جهان عيال متقول حقش را به صغار بخشيده است و تقاضاي قصاص كرده است رضا و موسي الرضا نيز تقاضاي قصاص نموده اند0 متهم قربان گفته است كه من نكشته ام و شايد عليجان كشته باشد0 آقاي علوي نيا مدافعاتي كرده است آقاي قاسم زاده با تقديم وكالت نامه خود را وكيل اولياي دم معرفي نموده است و لايحه مفصلي داده است در 7/10/73 قيم صغار گفته است به شهود مراجعه كردم و آنها گفتند كسان متهم ما را به قتل تهديد نموده اند و حاضر نيستند به دادگاه بيانيد و آقاي قاسم زاده وكيل اولياي دم بيانات مفصلي نموده است متهم گفته است من نكشته ام و وي و كيلش آقاي علوي نيا مدافعاتي نموده اند0 سپس با اجراي قانون جديد دادگاههاي عمومي و انقلاب دادگاه رسيدگي كننده تبديل به شعبه چهارم دادگاه عمومي قوچان شده است و طبق راي شماره 14878/10/73: با استدلالاتي كه نموده قتل را منتسب به متهم دانسته النهاييه آنرا شبه عمد دانسته استو متهم رابه پرداخت ديه مغلظه در حق اولياي دم محكوم نموده و اضافه كرده نسبت به اتهام متهم داير به ايراد ضرب به شاه جهان قبلا" راي در كيفري يك بجنورد صادر شده و اين دادگاه در خصوص اتهام مذكور و نيز اتهام متهم داير به قتل عمدي حكم برائت صادر مي نمايد و ضمنا" متهم را باتهام شركت در منازعه به استناد ماده 175 قانون مجازات عمومي سابق به تحمل سه سال حبس محكوم نموده است 0 راي در21/10/73 به آقاي علوي نيا وكيل محكوم عليه ابلاغ شده و نامبرده در 24/10/73 تجديدنظرخواهي كرده وهزينه دادرسي راپرداخت نموده است آقاي قاسم زاده وكيل اولياي دم نيز در مهلت قانوني تجديدنظر خواهي كرده و قتل را عمد دانسته و هزينه دادرسي را پرداخت كرده است و پرونده جهت رسيدگي به اين شعبه ارسال شده است 0 هيات شعبه در تاريخ فوق تشكيل گرديد و پس از قرائت گزارش آقاي امينيان مدرس عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه كتبي آقاي زارعي سبزوار داديار دي ءان عالي كشور اجمالا" مبني بر ((نقض راي شماره 30878/3/73 شعبه چهارم دادگاه عمومي قوچان و تاييد نظريه كتبي مورخ 30/3/73 و تجديدنظر خواهي و اعاده پرونده از طريق دفتر دادگاه مربوطه به دبيرخانه ديوان عالي كشور در مركز مستندا" به بند ج ماده 24 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي انقلاب )) مشاوره نموده چنين راي مي دهد: با توجه به تجديدنظر خواهي اولياي دم و آقاي داديار ديوان عالي كشور از راي شماره 14878/10/73شعبه چهارم دادگاه عمومي قوچان كه مفادا" قتل منتسب به متهم قربان را عمدي دانسته اند و نظر به اينكه دادگاه قوچان نيز همانند دادگاه كيفري يك بجنورد و برخلاف نظر اين اين شعبه قتل را شبه عمد تشخيص داده است و اين شعبه استدلال دادگاه ثانوي را نيز نمي پذيرد وموضوع اصراري شده است لهذا در اجراي بند ج ماده 24 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب پرونده جهت طرح در هيات عمومي شعب كيفري ديوان عالي كشور به دبيرخانه ديوان عالي كشور در مركز ارسال مي گردد و اضافه مي شود كه نسبت به تجديدنظرخواهي وكيل متهم نيزازراي فوق الذكر هيات محترم شعب كيفري اتخاذ تصميم خواهند فرمود0 شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور رئيس : جناب آقاي امينيان مدرس اگر توضيحي داريد بفرمائيد0 راي دادگاه بدوي را قرائت مي نمايم : در خصوص اتهام آقاي قربان فرزند غلامرضا اهل روستاي گچران لوي ساكن قوچان داير به قتل عمدي مرحوم حيدرعلي و ايراد ضرب عمدي به نور جهان كه وفق كيفرخواست بشماره 000 دادسراي قوچان براي وي تقاضاي رسيدگي و تعيين مجازات شده است با بررسي اوراق پرونده بشرح كيفرخواست عده اي ديگر هم متهم به معاونت در قتل و شركت در ايراد و ضرب بوده اند كه موضوع بدوا" از ناحيه دادگاه كيفري يك شهرستان بجنورد تحت رسيدگي قرار گرفته كه طي حكم شماره 0000 منتهي به صدور حكم شده اولياءدم مقتول كه اسامي آنها را نوشتيم كه عموي آنها عموحسن قيم قانوني صغار است تقاضاي تجديدنظرمي كند و ديوان عالي كشور شعبه بيست و هشتم بشرح دادنامه 000 اعتراض شكات را نپذيرفت ولي تجديدنظرخواهي داديار ديوان عالي كشور راپذيرفته و قيد نموده است با توجه به صورت مجلس معاينه جسد و اظهارات گواهان موضوع از مصاديق قتل عمد مي باشد و راي دادگاه كيفري يك شهرستان بجنورد را نقض نموده و رسيدگي مجدد را به دادگاه كيفري يك قوچان محول فرموده با شروع تشكيلات جديد دادگاه هاي عمومي پرونده در اين شعبه تحت رسيدگي قرار گرفته با بررسي آراءپرونده آن چه كه در اظهارات اكثريت شهود چه شهودي كه خويشاوندي باطرفين دارند و يا شهودي كه خويشاوندي ندارند در نظر است و بكرات بيان گرديد و چود اختلاف بين اماميها يعني متهم بقتل وبرادرش عبدالله واسدالله و فرج الله و از طرفي ديگر حيدرعلي و قاسم و رضا و علي طرف ديگر بخاطر ايراد ضرب همسر حيدرعلي و متعاقب آن وقوع تجمع دسته جمعي و مشاجره بين عده اي از دو طرف و نهايتا" وقوع نزاع مي باشد0 شهادت ، مويد اين مطلب است كه شكات همگي قتل مرحوم حيدر علي را توسط قربان فرزند غلامرضا را منتسب به او مي دانند0 به او مي دانند0 و باين نحو مطرح مي كند كه قربان با دو دست چوب رابلند كرد و به سر مقتول زد و او افتاده است متهم در دفاع گفته است فقط از خانواده ما خواهر بزرگم بنام مرجان داخل نزاع بود خواهرم را مي زدند من با ديدن چنان صحنه به داخل حياط برادرم اسدالله پناه بردم و هر چند اظهارات و دفاعيات وي به اينكه در صحنه به داخل حياط برادرم اسدالله پناه بردم وهرچنداظهارات ودفاعيات وي به اينكه در صحنه درگيري و نزاع نبوده اند با توجه به اينكه گواهي كليه شهود و حتي شهودي كه بعد از تحقيقات اوليه ناحيه بازپرسي محترم با اعلام شكايت شيخ عبدالله و شهادت به درگيري به حضور هر دو طرف درگير يعني امامي ها و منجمله قربان داده اند كه در صفحات 000 از قول افرادي همچون مختار و برات و000مطرح است شده است مغايرت دارد و بعيد است كه طبق گفته خودش خواهرش را كتك بزنند و او باديدن اين صحنه به داخل منزل اسدالله پناه ببرد ليكن گفته هاي وي هم چنين اظهارات گل محمد كه گفته است حيدر هم با چوب از اين طرف رفت و پسرآقارضا هم باسم محمد بود حيدر و قربان به هم رسيدند چون هر دو بلند شد و رضاقلي كه گفته است حيدرجلوتر با چوب باريكي كه در دستش بودجلوتر به برادرم رسيد و ساير شهود كه تجمع عده اي از اهالي در روز عيد غدير شهادت دادندبيانگر اين مطلب است كه نزاع آن طور كه اولياء دم متقول مدعي هستند يك طرفه نبوده ومتهم از كتك خوردن بيم و هراس داشته است و هر دو طرف به علت شكستگي استخوان جمجمه آسيب مغزي بموجب گواهي پزشكي قانوني مشهد روشن است و همچنين شكي نيست كه قتل در اثر وقوع منازعه به وقوع پيوسته است ولي با توجه به اظهارات شهود و حتي اولياءدم كه شروع به نزاع را باين نحو توصيف كردند كه مرحوم حيدر رفته جويا شود كه چرا همسرش را زدند كه نزاع صورت گرفته و قربان او رازده است و اختلاف قبلي وقوع اين حادثه يعني قتل نمي تواندباصرف تصميم قبلي متهم به قتل و ب سوءنيت قبلي باشد داعي مطروحه بحدي نيست كه چنين واقعه را اقتضاء نمايد اظهارات شهود كلا" برپايه وقوع مشاجره و بحث بين طرفين قبل از درگيري فيزيكي است و اين امر طبيعي است كه در همه نزاع ها بدوا" بحث و شماجره صورت مي گيرد و بعد از شدت آن ، درگيري و نزاع شروع مي شود در اين پرونده اظهارات فرهاد و قرباني كه در روزهاي اول بعد از نزاع از وي بازجوئي شده و علي اصغر و عبدالعلي كه به صراحت گفته است روز عيد غدير بود عصربود سروصداش را من بين مردم بودم جمع شدن شيخ عبدالله سروصدامي كردند حيدرعلي و محمد و آقا رضا هم بودند بحث مي كردند بنابراين وقوع نزاع دسته جمعي با فاصله بعد از بحث و جدل بيانگراين مطلب خواهد بود كه هرچند طرفين قصد ارتكاب و امرخلاف قانوني يعني نزاع ايراد ضرب را دارند ولي كافي براي اثبات اينكه همه آنها يا يكي ازآنها قصد قتل ديگري دارند نمي باشد و وسيله بكار رفته و مورد استعمال در اكثر روستاهائي كه چنين نزاع هائي را شاهد است چوب مي باشد كه دو طرف هم معخولا" استفاده مي كنند و هرچند طبق راي وحدت رويه شماره 000 در مرود چوب عنوان شده محدود ساختن قسمت آخر ماده 171 قانون مجازات عمومي به مورديكه عرفا" قتاله شناخته بشود موافق با منظور ماده مزبور نيست كه آنچه در پرونده آشكار است فعل ارتكابي يعني قتل هر چه توجه به قربان دارد قتل در فعل اوست ولي عمل وي با توجه به دم احراز قصد قتل از ناحيه وي منطبق با بند الف ماده 206 قانون مجازات اسالمي نيست و ايضا" چون در نزاع وقاع شده متهم قصد استفاده از چوب را در موضع حاضر نداشته آنچه صرفا" مطرح شده است اظهارات يكنواخت اولياءدم است كه همگي گفته اند كه شيخ عبدالله گفت بزن جواب را مي دهم و قربان زد0 شهود جريان ايراد ضرب و افتادن مرحوم حيدر را مختلف نقل كرده اند دو شاهدكه اظهار آ;ها شبيه اظهارات اولياءدم است شهادت داده اند كه آن مرحوم هم چوب داشته است اسامي اين شهودوصفحه اي كه شهادت داده اند فوقا" ذكر گرديده و عرفا" استفاده از چوب در نزاع هاكشنده دانسته نمي شود مگر اينكه فاعل با تصميم به اينكه چوب را در موضع حساس بنحوي وارد نمايد كه چوب تلف وي را فراهم كند اقدام به استفاده از آن نمايد كه در مانجحن فيه لحاظ فقد دليل و احراز چنين قصد و اراده فاعل متهم به قتل واقع شده همان طور كه صاحب جواهر در جلد 43 كتاب خودش در بيان افعال ثلاثه مي گويد و شبه الامر قصد فعل الذي لاتقتلوا مثلا" مجردا"عن 000 نوعي قتل شبه عمد است و نظراين دادگاه كيفري يك شهرستان بجنورد است و قتل را شبه عمد مي داند فلذا به استناد بند ب ماده 000 و بند ب ماده 302 قانون مجازات اسالمي به پرداخت يك فقره ديه كامل مرد مسلمان از نوع درهم باضافه يك سوم ديه كامل در حق اولياءدم محكوم مي نمايد0 رئيس : گزارش را من دوبار خواندم با اين تفصيل گويا17 صفحه باشد اصل مطلب همين است كه آقابيان كردند0 هفت سال است اين حادثه در آن قريه واقع شده من خيال مي كنم آقايان يك عنايتي بكنند اين را فيصله بدهند يك بار ديگر هم آمده اينجا مطرح نشدگفتيم تلخيص كنند ولي تلخيص نشده حالا جناب آقاي سپهوند بفرمائيد0 از لحاظ رعايت مقررات قانون بنظر بنده يك اشاره اي براي قابل طرح بودنش لازم است احكام دادگاهها بعنوان اصراري موقعي قابل طرح در هيات عمومي است كه مرجع تجديدنظر در حلا حاضر ديوان عالي كشور باشد يعني شعبه ديوان عالي كشور موقعي مي تواند حكم يك دادگاه را نقص بكند كه قانونا" مرجع تجديدنظرش مسلم باشد0 احكام هرچند در زمان برقرار دادگاههاي كيفري يك صادر شده اما نهاينا" آخرين حكمي كه ما راجع به آن بايستي تصميم بگيريم حكم دادگاه عمومي است و دادگاه عمومي بنحوي كه ملاحظه فرموديد قتل راشبه عمد تشخيص داده و محكوم كرده به پرداخت ديه ملاك مرجعيت شعبه ديوان عالي كشور يكي ماده 21 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب است دوم راي وحدت رويه شماره 600 مورخ 4/7/74 است بنظربنده حكم پرداخت ديه از مصاديق ماده 21 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب است و نه از مصاديق راي وحدت رويه 0 وحدت رويه مربوط مي شود به مواردي كه راجع به قتل عمدي حكم برائت صادر بوشد كه قبلا" در مبحث ديوان عالي كشور با توجه به همان مقرراتماده 21 نظر اين بود كه قابل طرح در ديوان عالي كشور نيست و مرجع تجديدنظر دادگاه تجديدنظر استان است اما بعدا" راي وحدت رويه آمد باعتبار رعايت خون افراد و اهميت موضوع تجويز كرد كه اگر دادگاه عمومي در مورد قتل عمدي حكم برائت صادر بكند مرجع تجديدنظر ديوان عالي كشور باشد اين جا همان طوري كه جناب آقاي دكتر امينيان هم اشاره فرمودند مساله يك عنوان بيشتر نمي تواند داشته باشد كسي ضربه اي به نفر ديگري وارد كرده و منتهي شده به فوت يك عنوا با يك وصف بيشتر نمي تواند داشته باشد يا قتل شبه عمد يا قتل عمد و يا بطور كلي تبري پيدا مي كند آنچه مسلم است دادگاهها متهم به قتل را محكوم كرده اند و با اشاره به اينكه در مورد قتل عمدي دليلي نيست حكم برائيت صادركردنداين ترتيب اعتبار قانوني ندارد يعني تصميم دادگاه در اين قسمت فاقد مبناي قانوني است نمي تواند يك امري به اعبتاري نسبت به يك نفر برائت حاصل بشود و نسبت به همان شخص يك ضربه بيشتر نيست پس اگر تبري پيدا كند ديگر دست نيست ما بگوئيم حكم پرداخت ديه پس صدور حكم برائت در اينجا اعتبار قانوني ندارد و يك راي وحدت رويه ديگرما داريم به شماره 625 كه آنجا مربوط مي شود به موردي كه شاكي ازحكم برائت در موارد مشابه تقاضاي تجديدنظر كرده و اختلاف بين شعب ايجادشده هيات عمومي ديوان عالي كشور در اين راي وحدت رويه هم تصريح دارد به اينكه در اينجا حكم برائت معني ندارد و چون عمل به محكوميت به پرداخت ديه منتهي شده شاكي حق تجديدنظرخواهي ندارد آنچه به نظر بنده مي رسد با توجه به توضيحاتي كه عرض كردم اين است كه محكوم به پرداخت ديه است پرداخت ديه نهمصداق ماده 21 است ونه از مواردي است كه راي وحدت رويه تجويز كرده است قابل طرح به نظر بنده نمي رسد به آن ترتيبي كه عرض كردم و اگر اصلح اين است كه قضيه تكليفش روشن بوشد در هر حال اين مساله هم مورد توجه قرار بگيرد0 رئيس : جناب آقاي آموزگار قابل طرح مي دانم زيرا كه اولا" اين پرونده قبلا" سابقه داشته آمده اين جا و در محاكم كيفري يك حكم صادر شده اينجا مي شود با كمي چشم پوشي و اغماض بگوئيم قابل طرح است اين يك مساله دوم اينكه ما در ماد21 راي وحدت رويه اين طور نظر داديم كه چون مساله قتل اهميت دارد در اسلام و قانونگزار هم اين مساله را مد نظر قرار داده بوده كه در ماده 21 هفت مورد را استثناء كرد از جمله مساله قتل بود در كيفرخواست تقاضاي قصاص شده و بنظر دادستان متهم مجرم قتل عمد است اگر چه دادگاه بالاخره نپذيرفته و راي به شبه عمد داد بهرحال اين در رابطه باقتل است بنابراين اهميت موضوع اقتضاء مي كند كه ديوان كشور صالح باشد و من اين را قبال طرح مي دانم 0 رئس : جناب آقا يامينيان ملاحظه بفرمائي اين قانون جديد درست تنظيم نشده همي مي دانند كه مي گويد حكم بهقصاص و نمي گي ءد فقط برائت مثلا" اگر شبه عمدبود چه كار بايد بكنند؟ اينكه راي وحدت رويه آپد و ما قبل از راي وحدت رويه به همين نحوي كه وحدت رويه گفته عمل مي كرديم مي گفتيم اگر ما رسيدگي نكنيم بايستي دادگاه تجديدنظر رسيدگي كند وبگويد اين عمد است لامحاله بايد خودش حكم قصاص بدهد و اگر حكم قصاص هم بدهد طبق تبصره ماده 19 قطعي است آنوقت حكم قطعي صادرمي شود قصاص قطعي و اين خلاف آن است كه منظر نظر قوانين موجود و قانونگزار بنابراين مي گفتيم قانونگزار در اين ماده مسامحه كرده است 0 بايد مي نوشت حكمي كه قانونا" مثلا" حكمش قصاص است نه اينكه حكم قصاص و همين طور هم عمل مي كرد براي اينكه همين كه ايشان مي فرمايند در صلاحيت دادگاه تجديدنظر است اگر تجديدنر رفت و گفت اين عمدي است بايد خود شعبه قصاص بدهد و قصاصش هم قطعي است آيا اين درست است ؟ بهمين نحو؟ پس بنابراين مسامحه شده است 0 درست است قانون هم ايراد دارد اشكال هم دارد ولي ما نبايد زياد حساسيت نشان دهيم وبگوئيم راي وحدت رويه راجع به برائت است راجع به موارد ديگرش هم هست مثلا" درجائي كه به عمد هم است از ملاك راي وحدت رويه استفاده كنيم 0 رئس : جناب آقاي آموزگار آنچه از دو حكمي كه خوانده شد ما استفاده مي كنيم اين است كه يك مورد مساله سبق تصميم است كه خيلي مهم نيست چه سبق تصميم باشد چه بناشد از نظر اسلام مساله اين است كه دادگاه بحث مبسوطي كرده و در اين مساله استدلال كرده كه سبق تصميم نبوده اين مساله مهمي نيست ولي هر دو دادگاه اذعان كرده اند كه اين اتهام نسبت به اين متهم وارد است يعني عملي از اين آقا صادر شده كه در نهايت منجر به فوت اين مرحوم شده است و هر دو دادگاه هم قبول دارندكه اين ضربه واسطه چوب بوده و به سرش هم خورده بنابراين بنده معتدم كه اين جا مورد از موارد قتل عمدي است چون آلت اينجا قتاله بوده حتي پزشكي قانوني گفته موجب سكستگي جمجمه شده است ضربتي باين مهمي با چوب كه موجب شكستگي جمجمه گرديده استخوان باين محكمي پيداست كه چقدر فشار اين ضربت زياد بوده و چقدر اين آلت وسيله قتل چقدر داراي خصائصي بوده كه منجر به قتل شده است بنابراين از نظر شخصي بنده اگر من بودم اينجا را قتل عمد مي دانستم و راي شعبه ديوان را قبول مي كردم 0 اما يك مساله مهمي اينجاست كه بنظر من بازپرس ، نه دادستان ، نه رئيس دادگاه متوجه اين مساله نشدند اين از نظرشرعي درسرنوشت پرونده خيلي مهم است زيرا كه ما مي دانيم و خود دادگاه هم قبول دارد كه اين جا نزاع دسته جمعي بوده عده زيادي طبق شهادت شهود 100 الي 150 نفر از دو طرف به جانهم افتادند و با هم نزاع كردند شكي نيست كه اين نزاع دسته جمعي بوده و در نزاع هم بقول معروف حلوا پخش نيم كنند يكي با دست مي زد يكي با كفش مي زد يكي آهن گيرش بيايد مي زد عصباني مي شند و شيطان هم دخالت مي كند اين كار را مي كنند0 نزاع دسته جمعي بوده درباره نزاع دسته جمعي اگر قتلي باشد وامثال اينها دادگاه ها بايد نسبت به دفاع مشروع بحث مي كردند خو بازپرس ، دادستان قاضي دادگاه كه باصطلاح و عقلا" اول شروع كرده تجاوز به ديگري و ديگري درمقام دفاع از خودش بوده اگر كسي به من حمله كرد با چوب من ديدم ردهي ندارم مجبورم بالاخره يك چوب پيدا كنم بزنم به او دفاع مشروع اگر شد اين جا قتل عمد نيست آنوقت جايز مي شود واصلا" حكم كيفري ندارد اين مساله هيچ بحثي نشد و مشخص نيست كه مقتول خودش اول باني جرم بوده خودش اول با چوب م خواسته بزند به آن آقا كه او مبادرت كرده زده به او يا نه او به قاتل اول زده 0 اين مساله خيلي مهم است كه البته الان اثري ندارد چون بهرحال آمده اينجا ولكن براي احتياط دردماءمن معتقدم نظر به اينكه درباره دفاع مشروع بحث نشده در نهايت حكم دادگاه اگر تاييد بشود مبني بر رفع يد يان با احتياط اوفق باشد0با توجه به اينكه درباره دفاع مشروع بحث نشده ، الان كه مي خواهند حكم اعدام صادر كنند اين سماله مهم بود چون بحث نشده در نتيجه اينطورمي شود كه راي دادگاه بنظرم اوفق به احتياط است 0 چون احتمال دارد كه مقتول اول شروع كرده باشد در نهايت من راي دادگاه راتاييدمي كنم 0 رئيس : جناب آقاي عروجي چيزي كه در دو حكم دادگاهها شگفت انگيز مي آيد اين است كه ابتدا هر دو دادگاه قضيه را نزاع دسته جمعي تلقي كرده اند اگر نزاع دسته جمعي باشدبا حكمي كه صادر كردند و ضارب رامشخص ومعيني معرفي كرده اند و حتي قتل را هم قتل شبه عمدي گرفتند اين دو تا با هم دمسازي ندارد و نزاع دسته جمعي يعني علم اجمالي هست كه اين متقول در اثر ضربات اين افراد بصورت غير معين كشته شده است اگر باين صورت بخواهند تلقي كنند با راي صادرشان دمسازي ندارد اگر مي خواهند نزاع دسته جمعي را بعنوان اينكه بله خيلي ها بودند حضور داشتند چه بسا در درگيري هم شركت داشتند ولي كسي كه ضارب مقتول بوده آقاي قربان امامي ضربه وارد كرده و چون قصدقتل نداشته تنها چيزي را كه اينها بعنوان شبه عمد تلقي كرده اندوبراي خودشان مستمسك قرار دارند قصد قتل نداشتن ضارب است و حال آنكه عنايت داريد كه هم ضربه ضربه كشنده اي بوده و هم محل اصابت ضربه محل حساس و حياتي بوده همانطوريكه پزشكي قانوني نظر داده و آلت هم قتاله بوده قصد قتل منهاي آلت قتاله بودن محل اصابت وچه وچه اگر منجر به كشته شدن بشود قتل عمدي تلقي مي شود ولي اينجا مانيازي نداريم كه قاتل قصد قتل داشته است يا نداشته است آلت قتاله بوده محل اصابت حساس بوده و پزشكي قانوني هم محل اصابت را كه دراثر چوب بوده منجر بفوت تلقي كرده است 0 بنشر بنده تشخيص ديوان عالي كشور در رابطه با قتل عمدي بودن قضيه لاريب فيه است 0 رئيس : جناب آقاي شبيري در اينجا اگر چيزي بود وكلايشان لااقل اين را مطرح مي كردند چون خيلي روشن بوده ا ين را نتوانستند انكار بكنند كه اين زده دادگاه هم هيچ در اين وادي وارد نشده و وكلا كوشش زيادي كرده اند كه متهم را بيك نحوي نجات بدهند از آن طرف به نظر مي رسد برعكس اگر رفاعي بوده از آن طرف بوده اين از راه آمده به صورت اعتراض هيچ كس نگفته دست خود اين متقول چوبي يا چيزي وجود داشته است 0 اين آمده بگويد چرا به ناموس من اهانت كردي چرا اين جور برخورد كردي اين بصورت اعتراض بود طرفش آن شيخ عبدالله با انكاءبه قدرتش و احساس مي كرد كه پشتوانه قويي هست برگشته ، افراد متعدد هم ذكر كرده اند كه گفته بزنيد بكشيد من جواب مي دهم اين نمي تواندبه صورت دفاع باشد بكله مي گويد بزنيد، حمله كنيد0 جنبه حمله وكيفيت زدن اين شخص هم چندين نفر اينها كه گفتند دو دستي و محكم زده علاوه بر اينكه عده اي كيفيت چوب راگفتند0 كيفيت زدن را هم بيان مي كند كه هم سنگين بوده و هم محكم با دو دست زده ديگر جاي كوچكترين ترديدي نيست در مواردي كمتر از اين نوعا" آقايان حكم قصاص راتاييد مي كنند، اينجا بنظر مااصلا" جاي كوچكترين شبهه اي نيست كه ازموارد عمد هست 0 رئيس : جناب آقاي عروجي ضمن تاييد فرمايش جناب شبيري مي خواستم اضافه كنم كه باتوجه به گزارش اصولا" در مرحله اول موضوع به صورت نزاع دسته جمعي نبوده اين آقا به عنوان اعتراض به كتك خوردن زنش راه افتاده ظاهرا" هم دست تنها بوده حالا چيزي دستش بوده يا نبوده آن بحث ديگري است ولي راه افتاده رفته بعنوان اعتراض كه چرا شما چنين برخوردي با همسر من داشتيد كه بنابرآنچه كه از گزارش برمي آيد آقا دستور داده اند كه شما حمله كنيد وبزنيد اصولا" وهله اول نزاع دسته جمعي نبوده اگر هم نزاع دسته جمعي بوده بعد از اينكه اين حادثه رخ داده خواناخواه در اثر احساسات و عواطف طرفين منجر به نزاع دسته جمعي شده باشد0 رئيس : جناب آقاي سپهوند همانطوري كه حاج آقاي شبيري فرمدند مساله دفاع مشروع منتفي است چون نه شعبه محترم ديوان عالي كشور متعرض شده و نه دادگاه و همين طور مساله نزاع دسته جمعي درست است كه اشاراتي شده اين از لخاظ نفي تصميم در قتل از لحاظ قصد قتل است كه اشاره شدبه نزاع دسته جمعي ، نه اينه دادگاهها منظورشان اين باشد كه نزاع دسته جمعي را در مساله دخالت بدهند0 بين شعبه ديوان عالي كشورودادگاه يا دادگاهها راجه به اينكه مرگ ناشي از صدمه ايست كه اين شخص متهم وارد كرده هيچ اختلافي وجود ندارد هر دو قبول دارنداماراجع به اينه قتل عمدي است يا شبه عمد اختلاف وجوددارد و بنده عقيده دارم كه اگر ما ضوباط قانوني شبه عمد و عمد را مطرح بكنيم وتوجه بكنيم موضوع روشن مي شود0 ماده 206 قانون مجازات اسلامي در شقوق مختلف ضوابط عمدي بودن قتل را بيان مي كند يك جايي كه قصد قتل وجود داردعمل هرچه ميخواهد باشد، هركاري خواه كشنده باشد خواه نباشد،قتل عمدي است درمواردي كه قدص قتل منتفي است از لحاظ قانون حالا بگذريم از لحاظ علمي نمي شود قتل عمدي باشد اما فاقد قصد، ولي از لحاظ فروض قانوني در مواريد كه قصد قتل مطرح نيست كار انجام شده ملاك است 0آنجاكار انجام شده اگر نوعا" كشنده باشد قتل عمدي است اما شبه عمد ضابط قانونيش در ماده 295ق 0م 0ا باز معين شده كسي كاري انجام مي دهدكار انجام شده نوعا" كشنده نيست در عين اينكه اين كار را از لحاظ فيزيكي روي جسم انسان مورد نظر اجار مي كند كارنوعا" كشنده نيست در عين انيكه اين كار را از لحاظ فيزيكي روي جسم انسان موردنظر اجرا مي كند كار نوعا" كشنده نيست قصد قتل هم ندارداتفاقا" منتهي مي شود به مرگ 0 مساله مهم اينجا مربوط مي شود به تشخيص نوع كاركه آيا كشندهاست يا نه 0 آنچه مسلم است باز شعبه ديوان عالي كشور و دادگاهها مساله قصد را منتفي كرده اند بنابراين منتهي مي شود منحصرا" به اينكه كار انجام شده نوعا" كشنده بوده يانه 0 مامبناي قسمت دوم ماده 171 قانون مجازات عمومي 1304 آراء متعددي داريم در اين ماده دو قسمت مي گويد: اگر كسي ضرب و جرحي وارد بكند منتهي بشود به فوت 2تا10 سال حبس دارد مشروط بر اينكه آلتي كه كارگرفته شده قتالهنباشد والا در حكم قتل عمدي است اين قسمت دوم ماده 171 را رويه قضائي مامفصل تفسير كرده كه مقصود از اين قتاله بودن آلت چيست ؟ آيا به اعتبار ذات وسيله مورداستفاه هست يابه اعتبارات ديگر هم وسيله ممكن است قتاله باشد سه ترتيب را رويه قضائي مطرح مي كند0 1 به اعتبار ذات وسيله ، گلوله اسلحه است ، گارد است ، خنجر است ، ذتا" قتاله است 0 2 يا به اعتبار موضع برخورد موضع اصابت اگر حساس باشد هر چند وسيله ذاتا" قتاله نيست مثل چوب دستي كه اين جا مطرح است باز وسيله قتاله است ، قتل عمدي است 0 3 حال سوم اينكه نه وسيله به اعتبارات قتاله است نه به اعتبار موضوع اصابت ، به لحاظ وضعيت متقول قتاله به حساب مي آيد باز هم قتل عمدي است اما در قانون مجازات اسلامي نوع كار را مطرح مي كند باز اگر ما بيائيم از زمان تصويب قانون حدود و قصاص ، كه شقوق مختلف ماده 2 اين قانون هم عينا" با شقوق مختلف (باجزئي اختلاف ) در شق (الف ) مطابق دراد آنجا كار را مطرح مي كند باز رويه قضائي ما به تبع رويه قضائي قبلي ملاك و ضابطه تشخيص كشنده بودن نوع كار را همين ترتيباتي كه اشاره كردم قرار داده يا وسيله قتاله باشد يا به ا عتبار موضع اصابت يا به اعبتار وضعيت مقتول 0اينجا آ;چه مسلم است با يك چوب دستي ضربه اي به مغز كسي وارد شده كه حساس است ، موضع حساس است و منتهي شده به مرگ بطوريكه در گزارش جناب دكتر امينيان هم بود در جا فوت شده و از خود متهم هم نقل مي كنند كه گفته چنان ضربه ايشان زدم كه به قبرستان نمي رسد، به نظر بنده تشخيص شعبه ديوان عالي كشور درست است 0 رئيس : كفايت مذاكرات را اعلام مي كنم جناب آقاي اديب رضوي نظريه جناب آقاي دادستان محترم كل كشور را قرائت فرمايند0 نظر به شكايت مادر مقتول و همسرش مبني براينكه حيدر علي قاسمي بر اثر ضربه وارده از ناحيه قربان امامي به قتل رسيده است و اينكه فرد ديگري در مظان اين اتهام نمي باشد و با توجه به اظهارات علي اصغر خبيري ، مرضيه جعفري گل محمدكرد، عبدالعلي مريداني ، رضاقلي وفايي و عده ديگري از محل كه صريحا" اظهارداشتندخود ناظر جريان نزاع بوده و مشاهده كردند كه قربان امامي با چوب بزرگي به سرحيدرعلي قاسمي زده ونامبرده مصدوم شده و در اثر شدت صدمه وارده فوت كرده است و باتوجه به نظريه پزشك كه با معاينه جسد و پس از انجام كالبد شكافي اظهارنظر كرده صدمه واردمنجربه شكستگي استخوان جمجمه و آسيب مغزي شده است كه باتوجه به شكايت شاكيان خصوصي ، اظهارات شهود عيني ، شياع محلي ،گواهي پزشكي هر چند قصد قتل نبوده ، ولي عمل متهم نوعا" كشنده بوده است بنابراين موضوع از مصاديق قتل عمدي است وراي شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور موجه بوده معتقدبه تاييد آن مي باشم 0 رئيس : اقايان آراء خود را در اوراق راي مرقوم فرمايند0 رئيس : تعداد حاضر در جلسه 29 نفر بودند اكثريت 24 نفرراي شعبه بيست و هشتم ديوان عالي كشور را تاييد فرمودند اقليت 5 نفر آراء محاكم كيفري را صحيح دانسته اند0 مرجع : كتاب مذاكرات وآراءهيات عمومي ديوان عالي كشور،سال 1374 دفترمطالعات وتحقيقات ديوان عالي كشور، چاپ روزنامه رسمي كشور 88
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com