رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

دادنامه : 1379 
مرجع رسيدگي : شعبه 27 ديوانعالي كشور 
تاريخ رسيدگي : 27/3/72 
هيئت شعبه  : آقايان رئيس ... عضو معاون ... 
شماره فرجامي : كلاسه پرونده 27/16/4061  فرجامخوانده : 
فرجامخواسته : دادنامه شماره 1132 4/12/71 صادره از شعبه 134
دادگاه كيفري يك ...  
خلاصه جريان پرونده :   بسمه تعالي  آقاي الف 27 ساله نقاش ساختمان اهل ساكن ... متهم است به زناي به عنف و اكراه با خام ب بدين شرح كه متهم در صحفات گفته : شش هفت ماه است با مجني عليها تماس پيداكرده وگاهي براي ... معاشقه به بيرون مي رفتيم ووقتي مادر وي گفت فردا همه به باغ مي رويم دختر با صداي بلند گفت من به باغ نمي آيم امتحان دارم ،من شنيدم ايشان فردا درخانه تنهاست فردا ساعت 14 زنگ زدم گفت تنها هستم به آنجا رفتم شروع كرديم به عشق بازي و با او زنا كردم و خودش راضي بود و دخول كامل شد0ولي بعدا" بزه انتسابي را منكر شده و مجني عليها گفته : مرا در اطاق انداخت ودرب رابست ورختخواب را روي من مي ريخت و دستش را گذاشت روي خرخره من كه اگرن گذاشتي مي كشمت ومن فرياد مي زدم ومقاومت مي كردم كه بادست به من حمله ور شد و شورت مرا پاره كرد و تهديد مي كرد كه مي كشمت و با مشت به چشم من زد و با تلاش زياد مشغول شد و پرده بكارت مرا پاره كرد و شاهد عيني كه متهم رد دستگير كرده در صفحات 3 و22 شاكي دادسراي عمومي ... به موجب كيفرخواست شماره 30441/2/71 تقاضاي تعيين كيفر كرده ودادگاه كيفري يك ... شعبه 143 طي دادنامه شماره 30441/2/71
تقاضاي تعيين كيفر كرده و دادگاه كيفري يك ... شعبه 143 طي
دادنامه شماره 41132/12/71 با توجه به محتويات پرونده واظهارات
متهم و مجني عليها و گواهيهاي پزشكي واحراز بزه انتسابي متهم را
به اعدام محكوم نمده كه مورد اعتراض محكوم عليه قرار گرفته و
دادگاه مزبور به نظر خود باقيمانده و پرونده جهت تجديدنظر به
شعبه 27 ديوانعالي كشور ارسال گرديده است 0   
هيئت شعبه در تاريخ بالا تشكيل گرديد و پس از قرائت گزارش
آقاي ... عضو مميز واوراق پرونده و نظريه كتبي ... داديار ديوان
عالي كشور اجمالا" مبني بر محرز بودن بزه انتسابي به علم دادنامه
شماره :41132/12/71 فرجامخواسته مشاوره نموده چنين راي مي دهند:   بسمه تعالي  با توجه به محتويات پرونده اينكه دادگاه محترم
اصل زنا را با قرار محكوم عليه (الف ) ثابت دانسته ( در دادنامه
اعلام داشته نظر به اينكه متهم به وقوع زنا صراحتا" در تمام
مراحل اقرار كرده ) با اينكه متهم ياد شده در جلسات دادگاه
(برگهاي 45و46و57) اقرار به زنا چه به عنف و چه به غيرعنف نداشته
و بكلي منكر بوده است و روشن وواضح است كه اقرار عندالحاكم
معتبر است بنابراين اقرار معتبر شرعي وجود ندارد اگر چه متهم
نامبرده در مراحل تحقيقات اوليه (در آگاهي و دادسرا)مكرراعتراف
و اقرار به زنا دارد كه به ضميمه اظهارات گواهان و ساير قرائن و
شواهد زمينه براي حصول علم متعارف به بزهكاري وي حاصل است و
بالجمله استناد به اقرار متهم در اثبات بزهكاريش صحيح نبوده از
اين جهت دادنامه مخدوش است و نقض مي گردد ضمن اينكه حسب گواهيهاي پزشكي موجود صدمات بدني در شاكيه مجني عليها و آثار ضرب و جرح و ازاله بكارت وجود داشته كه دادگاهها نسبت به ديه و ارش آنها و مهرالمثل راي صادر نكرده از اين لحاظ هم دادري ناقض به نظر مي رسد پرونده در اجراي ماده 5 قانون تجديدنظراعاده مي گردد0  مرجع : كتاب قانون مجازات اسلامي درآئينه آراء ديوان عالي كشور حدود جرائم خلاف اخلاق حسنه  به اهتمام يداله بازگير،نشرنخستين نشرهستان ، چاپ اول  1378