به تاريخ : 20/5/1372 شماره دادنامه : 328/2 كلاسه پرونده : 23/4025 مرجع رسيدگي كننده : شعبه دوم ديوان عالي كشور فرجام خواه : متهم آقاي ابراهيم فرزند قارداش خان فرجام خواسته : دادنامه شماره 71827 صادره از شعبه 12 دادگاه كيفري يك همدان هيئت شعبه : آقايان ... رئيس و ... مستشار خلاصه جريان پرونده : حسب محتويات پرونده وكيفرخواست شماره 1520 9/8/71 دادسراي عمومي همدان آقاي ابارهيم فرزند قارداش خان 22 ساله به اتهام ارتكاب زناي محصن با عنف (اكراه ) و ايراد ضرب و جرح عمدي با چاقو و شروع به سرقت تحت تعقيب قرار گرفته وتوجها" به اقرار و اعتراف صريح متهم و گواهي پزشكي طبق مواد82 و83 و203 و 480 با رعايت ماده 47 قانون مجازات اسلامي درخواست رسيدگي و صدور حكم شده است (23) و حاصل اظهارات شاكيه بانوفردوس فرزند اسماعيل 25 ساله اين است كه مي گويد ساعت 4 صبح جمعه 3/7/71 بچه را شير مي دادم يك مرتبه برق رفت و شوهرم رفته بود حمام وقتي بچه خوابش برد يك مرتبه متوجه شدم درب باز شد گفتم عيسي آمدي يك مرتبه شخصي كه دستش يك چاقو بود در تاريكي وارد اطاق شد و گفت لال شو هرچه پول داري بده ... رفتم پنجره را باز كنم همسايه را خبر كنم با چاقو مرا زد و خوابانيد و شلوار مرا درآورد كه در هنگام در آوردن شلوار با ايشان گلاويز شدم و ايشان با چاقو به دستم زد و گفت اگر سروصدا كني پستانت را مي برم و سرت را هم مي برم و بازور با من عمل انجام داد و بعد از عمل زنا فرار كرد بچه بيدار شد ولي به او داد زد و گفت بخواب بچه ترسيد (1و2) و متهم در همان مرحله اول تحقيقات گفته كنتور برق را قطع كردم رفتم توي منزل ديدم كه زن هوار كرد در حال شير دادن بچه بود بلند شد پنجره را باز كرد و سروصدا نمود من پا به فرارگذاشتم رفتم به طرف منزل خودم كه در باغچه مرا گرفتند و مردم مرا زدند... من چاقو برايشان پرت كردم فقط يك چاقو زدم در منزل ايشان حدود 5 دقيقه بودم ... با دست جلوي دهان وي را گرفتم ... وقتي ديدم كسي درمنزل نيست شيطان گولم زد و من هم ايشان راخواباندم وبا ايشان عمل زنا انجام دادم در اطاق يك بار با با ايشان عمل انجام دادم و درهال هم ايشان را بوس كردم ... به دختربچه گفتم بخواب ... وقتي كه مي خواست سر و صدا كند با جاقو به ايشان حمله كردم ايشان به من حمله كرد من قصد چاقو زدن نداشتم (6و5) و در دادسرا مي گويد ارتكاب زنا و شروع به سرقت را قبول دارم ولي چاقو را خودش خواست از دست من در بياورد دستش مجروح شد ... به قصد سرقت رفته بودم زنا كردم ... دخول تا حدود نصف بود ولي مني را بيرون ريختم (1917) ضمنا" سوابق وي خواسته شده كه جمعا" چهار سابقه براي او گزارش شده و يكي از آنها 6/5/61 و زناي به عنف بوده است و ديگري سرقت و سومي ايجاد مزاحمت و ديگري نامعلوم قيد شده (19) وشعبه 12 دادگاه كيفري يك همدان با جري تشريفات قانوني به موضوع رسيدگي و متهم در جلسه دادگاه رشته دفاع را تغيير داده و مي گويد براي سرقت رفته بودم زنا نكردم . زير كتك اين كار به گردن گرفتم داشتم فرار مي كردم اين آمد چاقو در دستش بود من مي خواستم چاقو را از دستش بگيرم و فراركنم چهارانگشت اين خانم را بريد ولي در همان جلسه دادگاه منشي بازپرس حضور يافته و گفته است در هنگام بازجوئي ما چاي هم به افراد مي دهيم كتك نمي زنيم وشاكيه در حضور متهم توضيح جريان را بيان كرده و گفته دستم را تابانيد و به زورخواباند و به من تجاوز كرد و در هال هم يك مرتبه بوسم كرد و نهايتا" دادگاه طي دادنامه شماره 71827 مفاد چنين راي داده شده است: با توجه به شكايت شاكيه و گواهي پزشكي قانوني و شش مرتبه اقرار در بازجوئي غير از اقرار در نزد نيروهاي انتظامي واقرار به اينكه رفتم به خانه به عنوان سرقت و تحقيقات خارج از جلسه دادگاه از افرادبسيار موثق (استشهاديه ضميمه است ولي پرونده صفحه شماري ندارد) و درآخر گفت من گردن مي گيرم اما زن و بچه دارم البته اين جمله نوشته نشد چون موقع رفتن از جلسه دادگاه گفت وايضا" نظر به مجروح شدن شاكيه كه دليل برمقاومت او است بزهكاري متهم موصوف ثابت و محرز است و طبق مواد82 و481 و480 قانون مجازات اسلامي و ماده 105 هعمان قانون به جرم ارتكاب زناي به عنف و اكراه ، به قتل محكوم مي گردد و از حيث ايراد جرح به پرداخت يكصدم ديه (ديه داميه دست ) و طبق مادتين 481 و425 قانون مرقوم به پرداخت سه فقره نصف يك سوم از يك دهم ديه كامله بابت جراحات سه انگشت محكوم مي گردد. در نصف يك سوم ازيك دهم ديه كامله بابت جراحات سه انگشت محكوم مي گردد. در نظريه پزشكي قانوني بريدگي پوست انگشت سوم و چهارم و پنجم دست راست از نوع متلاحمه قيد شده است و بايد طبق مواد480 بند 3 و481 و424 قانون مجازات اسلامي سه صدم از يك سوم از يك دهم ديه كامله تعيين مي گرديد و نوع ديه را محكوم عليه دادگاه متهم طي لايحه اي نسبت به آن اعتراض و تجديدنظرخواهي نموده است كه گرديده كه به لحاظ نقص در رسيدگي از اين حيث كه زناي به عنف مستلزم تفهيم موضوع به مزني بها در ارتباط با تعلق مهرالمثل بر ذمه زاني است كه دادگاه انجام نداده تفهيم موضوع به شاكيه واينكه شاكيه از مطالبه مهرالمثل امتناع ورزيده اقدام برفع نقص و اعلام آن نموده است و مجددا" پرونده اعاده گرديد. هيئت شعبه در تاريخ بالا تشكيل گرديد پس ازقرائت گزارش آقاي ... عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه كتبي آقاي ... داديار ديوان عالي كشور اجمالا" مبني بر تقاضاي رد تجديدنظرخواهي در مورد دادنامه شماره 71827 فرجام خواسته به علت حدوث اختلاف مشاوره نموده چنين راي مي دهند: راي هرچند بزه انتسابي با توجه به اعترافات متهم درمراحل تحقيقات مقدماتي و قرائن موجود در پرونده امر محرز به نظر مي رسد ليكن به لحاظ اظهارات و انكار وي در جريان دادرسي و جلسه دادگاه ظاهرا" مورد منطبق است با مدلول ماده 71 قانون مجازات اسلامي و حد قتل و رجم ساقط مي شود عليهذا دادنامه تجديدنظرخواسته مستندا" به بند ب ماده 6 قانون تعيين موارد تجديد نظر احكام دادگاهها و نحوه رسيدگي آنها نقض و رسيدگي مجدد آن به شعبه ديگر دادگاه هاي كيفري يك محل ياشهرستان همجوار محول مي گردد. رئيس شعبه دوم ديوا عالي كشور مستشار شعبه مرجع : كتاب گزيده آراء دادگاههاي كيفري ،تدوين نورمحمدصبري ،انتشارت فردوسي ، چاپ سپيدرود،/ 78 ، چاپ اول 118
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com