رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

.
شماره دادنامه : 70/21
تاريخ رسيدگي  : 12/2/74
مرجع رسيدگي   : شعبه 21 ديوانعالي كشور

خلاصه جريان پرونده :
آقاي (ح ) بطرفيت آقاي (ص ) دادخواستي بخواسته مطالبه مبلغ 2186000 ريال بابت ضرر و زيان تسليم و توضيح داده كه دو نفر باسامي يحيي و درويش را بعنوان قاچاق كالا در دادسراي انقلاب اسلامي بندرعباس زنداني بودند اينجانب به خوانده مراجعه كردم تا ايشان سندش را بياورد و در جهت آزادي اين دو نفر وثيقه بگذارد كه اينها آزاد شوند و در عوض دويست هزار تومان از من بيگرد او سندش راآوردمن بردم كارشناس ارزيابي كرد بعدا" متوجه شدم سندش در مقابل دويست و يازده هزار و ششصد تومان در رهن بانك مسكن مي باشد كه من مبلغ مزبور را بردم بانك مسكن بندرعباس شعبه بلوكي پرداخت در رهن بانك مسكن مي باشد كه من مبلغ مزبور را بردم بانك مسكن بندرعباس شعبه بلوكي پرداخت كردم و از سند فك رهن بعمل آمدو قرار بود كه خوانده بيايد دادسراي انقلاب تا سند در وثيقه قرار گيرد آمد بمن گفت من فكر كردم ديدم جريمه اين دو نفر پانصد هزار تومان است و باينجهت سيصد هزار تومان ديگر ميگيرم تا سند را گرو بگذارم و چك سفيد هم ميخواهم كه من قبول نكردم ورفتم از يكنفر ديگر سند گرفتم و اين دو نفر راآزاد كردم اما خوانده از پرداخت پولي كه براي فك رهن سنداو پرداخت نموده ام ومبلغ هشتهراز تومان دستمزد كارشناسي خودداري مينمايد كه تقاضاي رسيدگي و صدورحكم بر محكوميت وي را دارم و شاهد براي پرداخت پول وام وي دارم كارمندان بانك هم مي دانند دادگاه از وي سئوال بعمل آورده كه آيا خوانده صريحا" به شما اعلام كرده كه برويد وام او را در بانك پرداخت نمائيد اظهار داشت بلي خودش قبول كرد و بمن گفت برو وام را پرداخت كن كه من هم رفتم وبحساب او پرداخت كردم خوانده اظهار نموده است درست است كه سند مرا آزاد كرده و دويست و خرده اي هزار تومن بدهي مرا به بانك داده و خودم گفته بودم اين كار را بكند وقتي سند آزاد شد رفتم دادگاه انقلاب از آنهائي كه در آنجا بودند پرسيدم جريمه چقدر است گفتند سه ميليون و هفتصد و پنجاه هزار تومان من به آقاي (ح ) گفتم در مقابل اين ضمانت بمن چه تضميني ميدهد گفت چك سفيد امضاء مي دهم گفتم تو روز اول گفتي جريمه پانصد هزار تومان است گفت اگراينقدر بود كه نقدا" مي دادم بعد زنم از شهرستان آمد گفت اين كار را نكن خانه از دست مي رود ما كجا برويم حالا هم قبول دارم كه پول را داده و سند را آزاد كرده و به او گفتم پولت را ميدهم كه من كلاهبردار نيستم ولي نقدا" ندارم بدهم قسطي ميپردازم دادگاه طي دادنامه شماره 25533/12/72 باستناد ماده 267 قانون مدني چون خواهان با اذن خوانده مبادرت بپرداخت دين وي كرده فلذا استحقاق مطالبه آنرا داشته و دعوي مطروحه با عنايت با قرار خوانده ثابت تشخيص مي گردد و حكم بر محكوميت خوانده به پرداخت مبلغ 000/116/2 ريال در حق خواهان صادر و دعوي را در زائد از آن مقدار رد كه اين راي در28/2/73 بخوانده ابلاغ و در18/3/73 نسبت به آن تجديد نظرخواهي و تبادل لوايح انجام پرونده به اين شعبه ارجاع گرديده است.
بسمه تعالي
هييت شعبه در تاريخ فوق تشكيل و پس از قرائت گزارش آقاي ...  عضو مميز واوراق پرونده و دادنامه تجديدنظرخواسته مشاوره نموده چنين راي مي دهد:
ايرادات و اعتراضات تجديدنظرخواه عمدتا" در ماهيت دعوي و تكرار مطالبي است كه در دادگاه عنوان نموده و مردود اعلام گرديده است لذا دادنامه تجديدنظرخواسته با توجه به مستندات ومباني مذكور در آن و عدم ايراد و اعتراض موثري از ناحيه تجديدنظرخواه و اشكال موثري از لحاظ رعايت اصول و مقررات دادرسي نتيجتا" ابرام مي گردد0

مرجع :
كتاب سقوط تعهدات - ضمان قهري - به اهتمام يداله بازگير
انتشارات فردوسي - چاپ اول 1379  - چاپ دريا