رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

كلاسه پرونده : 20/4692/27
شماره دادنامه : 3031
تاريخ رسيدگي : 25/10/73
فرجامخواه   : وكيل محكوم عليهم
فرجامخوانده : اولياي دم
فرجامخواسته : دادنامه شماره 419/2/73 دادگاه حقوقي  ...  به قائم مقامي دادگاه كيفري يك ... 
مرجع رسيدگي  : شعبه 27 ديوان عالي كشور
هيات شعبه   : آقايان  ... 

خلاصه جريان پرونده : آقايان 1 علي 23 ساله 2 حسن 32 ساله 3 حسين 35 ساله همگي فرزندان  ...  كشاورز، به اتهام شركت در قتل عمدي مرحوم اكبر به وسيله بيل و چوب تحت تعقيب قرار گرفته اند ، بدين شرح : در مورخه 5/9/72 در روستاي  ...  بر سر چندمن كاه نزاع و درگيري واقع (شده ) و سه برادر كه با مقتول پسرخاله و فاميل هستند مقتول را با بيل و چوب مورد ضرب و جرح قرار داده وبه قتل رسانده اند و نيز اتومبيل وي را تخريب كرده و نيز ايراد جرح به مجيد نموده اند. 
دادسراي عمومي شهرستان  ...  پس از انجام تحقيقات به موجب كيفر خواست شماره 281252/10/72 تقاضاي مجازات نامبردگان را نموده است و متعاقبا" دادگاه حقوقي به دادنامه شماره 419/2/73 شركت نامبردگان را در قتل عمدي مرحوم اكبر و تخريب اتومبيل وي و نيز بزهكاري علي را نسبت به ايرادب ضرب عمدي به مجيد را دادگاه از طريق علم و يقين بي ترديد ثابت و محرز دانسته است. لذااستنادا" به آيه شريفه ولكم في القصاص حيوه يااولي الباب و مواد205و206و212 و219 قانون مجازات اسلامي نامبردگان را به قصاص نفس محكوم نموده و با پرداخت دو ثلث ديه به هر كدام ، اولياي دم مي توانند همگي را قصاص نمايند و در خصوص اتهام علي مبني بر ايراد ضرب به مجيد به لحاظ فقد دليل كافي حكم به برائتش صادر نموده و در خصوص شركت متهمين در تخريب اتومبيل مقتول هر يك از متهمين را به تحمل شش ماه حبس تعزيري با احتساب ايام بازداشت محكوم نموده كه وكيل محكوم عليهم آقاي ...  طي لايحه اي به دادنامه صادره اعتراض نموده و كتبا" تقاضاي تجديدنظر نموده است. پرونده از اين جهت به ديوان عالي كشور ارسال و به اين شعبه ارجاع داده شده است.
هيات شبعه در تاريخ بالا تشكيل گرديد و پس از قرائت گزارش آقاي ...  عضو مميز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنين راي مي دهند:
(بسمه تعالي. با توجه به محتويات پرونده بويژه با در نظر گرفتن گزارش معاينه جسد كه حكايت دارد در جسد مقتول اثر يك ضربه توام با فرورفتگي در استخوان پارتيال (آهيانه ) طرف چپ كه ناشي از ضربه جسم كوبنده بود وجود داشته و در ساق پاي چپ و انگشت مياني نيز آثار ضربه ديده مي شود، ولي علت مرگ همان ضربه مغزي ناشي از شكستگي جمجمه با جسم كوبنده تشخيص داده شده و اين يك ضربه كه موثر در قتل و علت مرگ بوده امكان ندارد از سه نفر و حتي از دو نفر صورت گرفته باشد و بالجمله ادعاي حصول علم به شركت درقتل موصوف متعارف به نظر نمي رسد و دليل كافي بر شركت همه متهمين در قتل وجود ندارد، و بنا به مراتب مذكوره انطباق ماده 212 بر متهمين مشكل و بلكه مقطوع العدم است ، لذا حكم به قصاص هر سه متهم صحيح نبوده نقض مي گردد و پرونده در اجراي بند دال ماده 6 قانون تجديدنظر مصوب سال 72 عودت داده مي شود. )

مرجع :
كتاب قتل عمد، جلداول ، تاليف يداله بازگير،ازانتشارات ققنوس چاپ اول ،چاپ ديبا، سال 1376

73