سامانه جستجو قوانین




رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

قرارداد ساز آرش علیزاده نیری وکیل پایه یک دادگستری آژانس هواپیمایی عصر پرواز مجری ویزای شینگن ویزای ایتالیا ویزای چین ویزای دبی
كلاسه پرونده :382421
شماره دادنامه :207/20
تاريخ رسيدگي :22/9/71
تجديدنظرخواه :وكيل محكوم عليه به حكم قصاص نفس و تجديدنظر خواهي وكيل وي دم از حكم برائت 
تجديدنظرخواسته : دادنامه شماره 24272/3/1371 صادره از شعبه 134 دادگاه كيفري يك ... 
مرجع رسيدگي : شعبه 20 ديوان عالي كشور
هيات شعبه   : آقايان  ... 

خلاصه جريان پرونده : آقاي بيژن  ...  به اتهام قتل عمدي آقاي مهدي  ...  و ايراد صدمه بدني نسبت به جواد. ..  تحت تعقيب كيفري قرار گرفته (است و) طي كيفرخواست مورخه 15/11/69 تقاضاي تعيين مجازاتش شده با اين توضيح كه بازپرس رسيدگي كننده نسبت به اتهام شهرام (و اخلال نظم ) قرار منع پيگرد صادر كرده كه با اعتراض وكيل شاكيه (مادر مقتول ) دادگاه كيفري به شرح دادنامه مورخه 6/1/70 با فسخ قرار و جلب به محاكمه شهرام ، فرامرز، روح الله وغيره ،دادسراي  ...  پيرو كيفرخواست فوق الذكر عليه آقايان شهرام ، فرامرز و روح الله به شركت در قتل تقاضاي تعيين مجازات كرده است.پرونده دردادگاه كيفري يك مورد رسيدگي قرار گرفته (است.) در جلسه 20/9/70 باحضور ولي دم و وكيل او از چهارنفر متهم سوال شده كيفرخواست را قبول دارند بيژن منكر بزه انتسابي است و مي گويد: (هيچ گونه ضربه اي به مقتول نزده ام.  نمي دانستم كه چه ضربه هائي خورده است. من باجواد درگير بودم.  اصلا" به مرحوم مهدي نرسيدم. .. ) متهم ديگر به نام شهرام مي گويد: (آ)رين نفر بودم كه از ماشين پياده شدم.  مردم گفتند دعوا تمام شده است. مرا به داخل ماشين بردند.  اصلا" مهدي را نزدم. ) متهم رديف 3 فرامرز مي گويد: (به اتفاق سه متهم حاضر به محل رسيديم.  اهالي به سرما ريختند.  نگذاشتند ما دعواكنيم رديف 4 (روح الله ) پدر بيژن  ...  گفت مي خواستيم براي اصلاح برويم تا بيژن پياده شدرفت صحبت كند نزاع شروع شد.  من ميانجيگري كردم. )
خانم طيبه مادر مقتول مي گويد: (قاتل بيژن است. تقاضاي قصاص او را دارم.  بگفته شهرام تبرزين را بيژن زده است. البته ازهمه شكايت دارم ، ولي قاتل بيژن است.) آقاي وكيل شاكيه به لايحه تقديمي استناد كرده كه (ضربه اصلي را بيژن به سر مقتول زده .  متهمين به قصد قتل به آنجا رفته ، ميله گرد، كارد و تبرزين را داخل ماشين ريخته اند.  به عنوان شركت در قتل از همه متهمين حاضر شكايت دارم. )
هر يك ازمتهمين شكايت و اظهارات شاكيه و وكيل او راردكردند.  در مقابل سوال دادگاه بيژن قضيه را از ابتدا تا اتنها تعريف كرده مسئله اختلاف خواهرش را با شوهر خود(مرحوم مهدي ) شرح داده كه (آن شب به اتفاق نادعلي ، فرامرز، شهرام در خصوص اينكه شوهرش مي خواسته اثاثيه خواهرم را از منزل خارج كند به محل رفتم غير از چوب چيزي همراه نداشتيم.  به محض پياده شدن جواد با من درگير شد. ) در جواب سوال دادگاه مي گويد: (من با ميله گرديكي به پشت آقاجواد زدم. ) ( در چند سطر بالاتر گفته است غير از چوب چيزي همراه نداشتم ) .  جواد. ..  جريان نزاع رامختصرا" شرح داده كه (چهار نفر متهم حاضر آمدند.  دست بيژن تبرزين بود.  آن را انداخت به سرم خورد.  بعد رفت سراغ مهدي كه به حالت نشسته بود.  بيژن با تبرزين به سر او زد و سه متهم ديگر فرار كردند.  از بيژن به خاطر زخم شاكي هستم.  با ديگران درگيري نداشتم. ) حسن  ...  مي گويد: (وقتي مهدي را به بيمارستان مي بردم در حضور راننده آمبولانس و پرستار مرد و مردم شاهدند آن مرحوم دو بار داخل پيكان گفت :
(بيژن ، بيژن ) و به سرش اشاره مي كرد. )
در جواب اظهارات حسن و جواد، بيژن گفته : ( من فقط به كمر جواد زدم.  زدن به سرمهدي دروغ است.نقل قول حسن راقبول ندارم. ) در جواب سوال دادگاه كه مطالب صفحات 16 الي 18 را قرائت كرده مي گويد: (نادعلي گفت اگر تو به گردن بگيري مارضايت مي گيريم. ) (اظهارات شهرام در برگ 19 مووضوع دست بدست شدن چاقو به خاطر سبكتر شدن جرم ) همچنين راجع به اظهار فرامرز در برگ 24 مي گويد: (چوب و ميله گرد را قبول دارم.  داخل ماشين ريختيم كاردنبود. ) همچنين مي گويد: (اظهارات برگ 73 و93 را ...  روي حرف نادعلي به گردن گرفتم. )
در جلسه 2/10/1370 شهرام نحوه نزاع راچنين تعريف كرده :( وقتي درگيري شد همسايه ها ما را به داخل ماشين بردند.  بيژن ماند علتش را نمي دانم. )
وكيل بيژن به لايحه تقديمي خود استناد كرده مي گويد: (موكل را مباشر قتل معرفي كرده اند.  در كيفرخواست ديگر عده اي به عنوان شركت معرفي شده اند.  بنابراين نمي توان گفت مقتول فقط توسط موكل به قتل رسيده .  به علاوه آلت قتل مشخص نشده .  پرونده از اين حيث ناقص است. شهادت جواد به لحاظ اينكه خود شاكي است قابل استناد نيست. در اظهاراتش تناقص مشاهده مي شود.  حسن  ...  شهادت داده كه مرحوم مهدي نزده .  راننده آمبولانس گفته است بيژن به سرم زده در حالي كه او را با پيكان به بيمارستان برده اند.  معلوم نيست چرا دادگاه شهادت حسين را قرائت نكرد.  چگونه ممكن است موكل وقتي حسين در مقابل او ممانعت مي كرده و با جواد درگير بوده با مهدي هم درگير شود) و تقاضا كرده پرونده اتهام مرحوم مهدي كه رابطه نامشروع با زن پدر موكل داشته است مطالبه شود. 
وكيل شهرام و نادعلي مي گويد: (بين دو كيفرخواست دادسرا تناقض آشكار وجود دارد.  در يكي بيژن مباشر و در ديگري موكل را شريك در قتل معرفي كرده است در گواهي پزشكي معاينه جسد اجمال و ابهام وچود دارد.  آلت قتاله مشخص نشده قمه بوده يا ميله گرد يا تبرزين بوده يا چيز ديگر و علت تامه چه بوده است. مقتول مذبوح شده است و بعدا" به كمرش چاقو اصابت كرده يا ابتدا چاقو وارد شد بعد آلتي به سر مقتول وارد شده است. اينكه جواد گفته مهدي نشسته بود معلوم نشده علت آن چه بوده آيا به جهت ضربه چاقو به كمرش بوده يا علت ديگر داشته .  اگر چقاوئي در كار بوده چرا ضبط نكرده اند. )
آقاي ...  وكيل فرامرز به لايحه تقديمي خود استناد و قرائت كرده (است.) در اخذ آخرين دفاع متهمين گفته اند مطالبي نداريم. پرونده جهت رفع نقص به دادسرا برگشت شده (4/10/70) نوروزعلي  ...  نزد بازپرس شهادت و توضيح داده (است كه ) (به اتفاق مهدي رفتيم با صاحب خانه اش براي بردن اثاثيه صحبت كنيم.  او رفت جلو ما درته كوچه ايستاديم.  ديديم يك اتومبيل پيكان متعلق به محمود و جواد ترمز كرد.  پنج نفر ( كه تمامشان را ذكر كرده ) ريختند سرمهدي فرياد كشيد.  دويدم مهدي را ديدم داخل جدول افتاده .  بلندش كردم به بيمارستان برسانم ديدم يك كارد تا دسته داخل كمر او جامانده از پشت با يك ضربه كاري كه متوجه نبودم كي بود زد به  ... مهدي  ...  رفتيم توي جوب (جوي ) دوباره بلندش كردم و به اتفاق حسين  ...  راهي بيمارستان نمودم.  برگشتم به صحنه كه ديدم فرار كرده اند.  درهمين حين فريدون پدر بيژن رسيد.  ما او را دستگير كرديم. ..  وقتي بالاي سر مهدي بودم كه او را به بيمارستان برسانم نمي دانم چه كسي با چوب يا ميله گرد به پشتم زد كه من و مهدي افتاديم داخل جوي آب كه دوباره مهدي را بلند كردم كه حسن  ...  او را به بيمارستان رساند. 0 سرمهدي هم خون مي آمد و شكسته بود.  بقيه بدنش را نمي دانم.  چون هوا تاريك بود آ;چه دست پنج نفر سرنشينان پيكان بود نديدم ، ولي موقع فرار آنها دست روح الله ميله گرد ديدم.  دست بيژن كاردي ديدم ، ولي نديدم به كسي بزند. چون تاريكي بود و فاصله زيادي داشتيم من چيزي دست ديگران نديدم. ..  وقتي حسن ، مهدي را به بيمارستان برد.  آنگاه متوجه شدم كه بيژن و روح الله چاقو و ميله گرد در دست دارند وآن سه نفر بقيه سوار ماشين هستند. حالا چه دردست دارندنمي دانم. )
حسين  ...  شاهد ديگر مي گويد(مهدي در منزل پدرزنم مستاجر بود.  ساعت 9 شب آمده بود در خصوص تخليه خانه حرف بزند. وقتي خداحافظي كرد و خارج شد اتومبيل پيكان ايستاد پنج نفر پياده شدند.  بيژن و پدرش فريدون را شناختم.  دست بيژن يك چوب و يك تبرزين بود دست فريدن يك زنجير و يك چاقوي كوچك (بود) دست يك نفر كه ريش سفيدي داشت قمه ، دست ديگري زنجير و دست آخري چوب بود.  من پريدم براي جلوگيري از درگيري بيژن را بغل كردم او مرا انداخت. آنهادرگير شدند.  چندلحظه اي نكشيد ديدم مهدي افتاده زير ماشين و مهاجمين متواري شدند.  من فريدون را گرفتم. ..  همراهان مهدي پنج نفربودند.  همه به هم ريختند. ) بازپرس سوال كرده اينها چه سلاحي داشتند جواب داده سلاح سرد بودند.  نديدم چه كسي مهدي را زد. ) تاييد كرده كه دست مهدي و پنج نفر همراهان او زنجير، دست بيژن تبرزين و چوب (بوده ) است.(پدر بيژن يعني فريدون زنجير و چاقوي كوچك (داشت ) دست يك نفر از همراهان بيژن كه نامش را نمي دانم و ريش سفيدي داشت قمه (بود) دست دو نفر ديگر همراهان بيژن چوب وزنجير بود. )
بازپرس با حضور در پزشكي قانوني از پزشكان معاينه كننده جسد مهدي توضيح خواسته كه جواب در صفحه 290 پرونده موجود است.درجلسه 19/3/71 مدافعات وكلاي مدفع شنيده شد صحبتها و شهادتهارا متناقض همچنين مفادكيفرخواستهارامتعارض و موكلين را بيگناه (دانسته اند) و تقاضاي دقت و كشف واقع و بعضا" تقاضاي برائت كرده اند. 
دادگاه به دليل اينكه ولي دم بيژن را قاتل معرفي (كرده است ) و قرائن و  اماراتي موجود مي باشد، زيرا در دسته نزاع كنندگان بوده و عداوت او با مقتول مسلم بوده و بعضي شهود ديده اند اوباتبرزين به سر قمتلو زده و اين آلت ، قبل از درگيري در دست اوبوده واينكه علت اقوي جرح وارده به سر بوده مورد را ازمواردلوث تشخيص (داده ) از بيژن دليل بيگناهي مطالبه شده جواب داده : (من چيزي نديدم.  فقط ديدم كه شنيدم كه نادعلي با او درگير شده .  اما نمي توانم بگويم او قاتل است.)
دادگاه از ولي دم سوال كرده حاضر (است كسي را) به قسامه معرفي كند. جواد و حسن  ...  پسرعموهاي مقتول را معرفي كرده و حاضر شده خودش قسم بخورد. ..  وكيل مي گويد: (طراح بيژن بوده .  برخي شهادت داده اند او تبرزين داشته .  خودش هم ا قرار دارد.  بنابراين مورد از موارد لوث نيست و به اندازه كافي بينه براي اثبات قتل وشناخت قاتل يا قاتلين موجود است و شركت همگي در جريان منتهي به قتل جاي ترديد ندارد. )
دادگاه به دليل اينكه نص قانون خويشان نسبي مدعي را در ماده 248تا249 مشخص كرده و اينها از خويشان سببي مدعي مي باشند طبق تبصره 2 ماده 248 خانم طيبه  ...  با اتيان به لفظ جلاله الله به نحو قطع و جزم 50 بار سوگند ياد كرد كه بيژن عمدا" و بناحق با ضربه تبرزين به سر فرزندش زده ، مهدي را به تنهائي به قتل رسانده است.
بيژن مي گويد: ( او بخاطر خصومت با خواهررم قسم خورده كه من كشته ام. ) بقيه متهمين مي گويند: (حرفي نداريم. )
دادگاه با اعلام ختم دادرسي با ذكر دلايل كه جمعا" هفت صفحه تنظيم شده و بازگو كردن اظهارات متهمين (بيژن در مرحله تحقيق ص 18 مي گويد: ( از شدت ناراحتي نمي فهميدم و يادم نيست كه چوب يه ميله گرد يا كارد دستم بوده ، احتمال اينكه من مهدي را زده باشم هست...  بلي من به مهدي چوب زدم. ..  چوب را قبول دارم. ) شهرام در برگ 93مي گويد: (من در دعوا هم چوب زده ام و هم چاقو0) بيژن در برگ 127 مي گويد: (من به سدت و پاي مهدي چوب زده ام. )در برگ 143 مي گويد: ( شايد با چوب من مرده باشد. ) در محضردادگاه گفته است : ( من ميله گرد كوتاهي كه تيز بوده در دستم بود. ..  در مراحل تحقيق روي تصويه نادعلي اقرار كرده ام كه مرحوم مهدي را زده ام. ) راجع به گواهي پزشكي كه به اينكه دو زخم كاري و مهلك به بدن مهدي وارد شده يكي زخم سرشكستگي جمجمه ديگري زخم به كمر طبق قاعده اينكه از ماده 216تا217 مجازات اسلامي استفاده مي شود. ..  با اشاره به ماده 214 و اينكه علت اقوي و اصلي در گزارش بصراحه بيان گرديده است نتيجه گيري كرده زخم وارده به سر به نفس سرايت كرده باعث خروج روح از بدن گرديده و زخم وارده به كمر فرصت سرايت نداشته است. همچنين استدلال كرده كه بيژن زخم سر را وارد كرده است و قرائن و دلايل را بر شمرده و نهايتا" با عنايت به ماده 344 و اجراي قسامه جرم اتهام قتل عمدي ازجانب بيژن را ثابت تشخيص (داده ) حكم به قصاص او صادر كرده (است.) در خصوص اتهام ديگر بيژن به ايراد جرح به جواد بنابر اقرار او جرم انتسابي را از اين حيث نيز ثابت دانسته مستندا" به ماده 481 م 10 0 او را به پرداخت يكصد و پنجاه درهم ارشا" در حق جواد ظرف يك سال محكوم كرده (است.)
راجع به اتهام ساير متهمين به شركت در قتل به دليل مراتب فوق عنوان قاتل را فقط در مورد بيژن  ...  تشخيص داده حكم برائت سه نفر متهم ديگر را از حيث شرك در قتل عمد صادر نموده ، ادامه داده چون ضربات ديگري بر بدن متقول وارد شده كه  ...  طبق ماده 216 در قصاص نفس تداخل نمي كند مي بايست براي آن ديه جداگانه مقررشود و با بيان دلايلي از جمله به اينكه مهاجمين پس از اصابت ضربه به سرصحنه را ترك كرده اند.  زخم به ستون فقرات مقدم به زحم سر بوده و اينكه زخم ستون فقرات مستند به عمل شهرام است ، زيرا در مراحل تحقيق اقرار كرده كه چاقو داشته و يك نفر هم زده كه همانامقصود آنها مهدي بوده است مورد را از موارد ارش دانسته ، شهرام را به پرداخت يك هزار و دويست درهم ارشا" (367) درحق وراث مرحوم مهدي محكوم كرده است. راجع به خونمردگي در كمر به دليل اينكه احتمالا" در اثر ضربه كه موجب شكستگي مهره كمرشده حادث گرديده ونيز راجع به ساييدگي و خراشها آن را ناشي از حمل به بيمارستان و غير تشخيص (داده و) موردي براي تعيين ديه ضروري نديده است.
خانم. ..  وكيل بيژن (محكوم به قصاص نفس و پرداخت ديه )طي لايحه مورخه 6/5/71 به حكم صادره اعتراض كرده كه (استناد به اظهارات موكل در مراحل تحقيقاتي فاقد ارزش است و از طرفي شهرام نيزعينا" همين اظهارات را نموده (است.) دادگاه اعتنائي به آن نكرده ، تحقيقات دادسرا دور از روش صحيح قضائي بوده به دليل اينكه دو فقره كيفرخواست صادرشده (است.))
متهمين ديگر نيز اظهاراتي كرده اند از جمله نادعلي گفته با چوبدستي (شخصي را) كه نمي شناخته زده راي صادره را مخدوش ذكر كرده به اظهارات نوروز علي اشاره كرده اضافه كرده زخم وارده به سر موجب شكستگي جمجمه شده اين به آن معني است كه تبرزين و كارد الت قتل نبوده بلكه چوب و امثال آن بوده  اظهارات حسين  ...  كه گفته است دست بيژن تبر كوچكي بوده كه او را گرفتم و اينكه نزاع در تاريكي و چند لحظه بيشتر نبوده و از طرفي شاهدي نديده موكل به سر مهدي زده باشد وجود ندارد اظهار جواد كه پسرعموي مقتول و طرف منازعه داراي اعتبار نيست بين اقدامات موكل و مرگ مقتول رابطه عليت و سبييتي احراز نمي شود.  راجع بازپرس اثباتي قسم توضيحاتي داده بعلاوه مدعي وجود ظن معارض شده با استناد به ماده 251 سوال كرده مادر مقتول كه در ...  بوده چطور بر دادگاه علم او احراز شده بعلوه كه برادران مقتول نيز بوده اند برگ استناد را ضميمه لايحه خود نموده است راجع به اتهام شركت در قتل استنادماده 215 كرده كه بايستي مرگ مستند به عمل همه شركاي جرم باشد در شرايطي كه وجود داشته به استثناي موكل كه دسترسي به مقتول را پيدا نكرده همه متهمين مقتول را زده اند و قاعدتا" بايستي قصاص شوند در نهايت به حكمي كه شعبه 14 ديوان عالي كشور صادركرده اشاره و اضافه كرده بايستي دادگاه نظريه استنباطي به ديوان عالي كشور مي داد اين تكليف را انجام نداده از اين حيث نيز راي دادگاه واجد ايراد است.
حاكم دادگاه در ذيل اين لايحه اعلام كرده در عقيده خود باقي است و دستور ارسال پرونده را به ديوان عالي كشور داده (است.) آقاي عليرضا ...  وكيل ولي دم نيز طي لايحه مورخه 18/5/71 با اشاره به گواهي پزشكي و اينكه شهرام ا قرار كرده از كارد استفاده كرده و مقتول را مجروح كرده آسيب وارده به ستون فقرات نيز شديد بوده كه موجب مرگ در درازمدت مي توانسته باشد.  نامبرده بدون شك مشمول جرم چاقوكشي نيز مي باشد.  تعيين ارش وجه قانوني ندارد.  صدور حكم برائت براي متهمين را كه با چنين وسايلي براي نزاع آمده بودند نه براي مهماني را عجيب ذكر كرده ، عمل فرامرز و روح الله كه چوب و چماق و غيره را در مشاين گذاشته اند از مصاديق بارز معاونت و مساعدت در قتل عمد دانسته ، هجوم آنها را در هنگام شب محل نظم و امنيت جامعه و مستحق مجازات دانسته كه دادگاه توجه نكرده ، راي صادره درباره شهرام ، فرامرز و نادعلي را مخالف دلايل موجود در پرونده و اينكه براي اعمال به هم زدن نظم و چاقوكشي مجازات تعيين نشده ، تقاضاي نقض دادنامه را نموده است.چون به حكم برائت صادره از جانب وكيل وي دم اعتراض و تجديدنظرخواهي شده و نسبت به آن از طرف قاضي صادركننده حكم اظهارنظرنشده پرونده امر از اين جهت به نظر قاضي صادركننده حكم رسيده و طي مرقومه مورخه 27/7/71 اعتراض را موجه ندانسته در نظريه خود باقي مانده (است.) پرونده به اين شعبه ارجاع و مورد رسيدگي قرار گرفته است.
هيات شعبه در تاريخ بالا تشكيل گرديد و پس از قرائت گزارش آقاي ...  عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه كتبي آقاي ...  داديار ديوان عالي كشور اجمالا" مبني بر تائيد حكم درموردقصاص محكوم عليه و نقض آن در خصوص برائت ساير متهمين مشاوره نموده با اكثريت چنين راي مي دهد:
(نظر به اينكه طبق مقررات قانون و موازين شرعي ، ولي دم خواهان قصاص در موارد لوث در صورتي مي توانددر اثبات ادعاي خود مبني بر ارتكاب قتل عمدي از ناحيه متهم (مدعي عليه ) اجراي قسامه و اتيان سوگند نمايدكه مدعي عليه از اقامه بينه عاجزباشدواين وضعيت صراحتا" در صورتجلسات دادرسي منعكس گردد، در حالي كه جواب مدعي عليه بر پرسش دادگاه بيان كننده و متضمن عجز وي از اقامه بينه نيست و اصولا" به نحوي است كه در پاسخ به سوال قاتل چه كسي است مطرح شده بنابراين از جهت عدم مطابقت ترتيبات قسامه با مقررات وموازين اعتراض نتيجتا" وارد (است ) و حكم تجديدنظرخواسته نقض و رسيدگي به دادگاه ديگري از محاكم كيفري يك ...  ارجاع مي شود. )

مرجع :
كتاب قتل عمد، جلداول ، تاليف يداله بازگير،ازانتشارات ققنوس چاپ اول ،چاپ ديبا، سال 1376

73

بررسي ماده در رويه قضايي


هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده