راي شماره : 240 - 5/12/1349 راي اصراري هيات عمومي ديوان عالي كشور خلاصه اعتراضات دادسراي استان گيلان (فرجامخواه )اينست كه :حكم دادگاه جنائي مبني بربرائت محمدرفيع (متهم )ازاتهامات انتسابي ، برخلاف دلائل وشواهدموجوددرپرونده منجمله نتيجه كالبدشكافي جسدمقتول ، وشهادت شهودعيني ،واظهارات سايرمطلعين نزدجانشين بازپرس مي باشد. اين اعتراض باتوجه به محتويات پرونده واردبنظرمي رسد،وحكم فرجام خواسته موجه نيست ،به اكثريت آراءنقض ،ورسيدگي مجددبالحاظ ماده 462 قانون آئين دادرسي كيفري وماده هشتم قانون راجع به محاكم جنائي به دادگاه استان گيلان ارجاع مي شود. * سابقه * ايرادضرب منتهي به فوت كافي بودن دلائل فرجامخوانده به اتهام ايرادضرب منتهي به فوت وايرادضرب ساده ، تحت تعقيب دادسراي شهرستان فومن قرارگرفته است .بدين توضيح كه :در تاريخ 23/2/38رجبعل نامي به پاسگاه ژاندارمري شفت شكايت كرده كه وي به اتفاق صاحب وشهبازپدروبرادرعيال خودمشغول كاردرمزرعه بوده ،محمدرفيع (فرجامخوانده )به اتفاق دونفرسرباز،براي تحويل خواهرزاده اوكه سرباز وظيفه شناخته شده بوده ،به سرمزرعه آمدند،وچون نامبرده ازمحل اقامت خواهرزاده اش اظهاربي اطلاعي كرده ،محمدرفيع وسربازهابه تحريك نامبرده بناي كتك كاري رانسبت به رجبعلي وصاحب وشهبازنهادند،وپس ازكتك كاري وي راازمزرعه بيرون آورده وبه منطقه وظيفه بردند،وصاحب پدرعيالش پس از يك ساعت فوت كرده است .اين جريان عينابه دادگاه فومن وسيله ژاندارمري اعلام ،جانشين بازپرس به اتفاق رئيس بهداري فومن به محل واقعه اعزام شدند، جانشين بازپرس پس ازمشاهدمتوفي درصورت مجلس منعكس كرده آثارضرب و جرح ظاهري دربدن متوفي مشاهده نمي شود،ولي ازبيني اومقداري خون جاري شده كه كفن اوآلوده مي باشد.رئيس بهداري نيزپس ازمعاينه ،درصورت مجلس مذكوراظهارنظرنموده ،كه هيچ نوع آثارضربه دربدن متوفي ديده نمي شودجز خراشيدگي سطحي وقديمي واكشيخوردرحال بهبودي ازناحيه زيرپستان راست ،و ازبيني ودهان متوفي خونابه جريان داشت ،وازنظراطمينان كامل كالبدشكافي رالازم دانسته است .پس ازاين جريان ،جانشين بازپرس ازرجبعلي تحقيق بشرح فرق شكايتش راتكرار،وباتحقيق ازفرجامخوانده ،اونيزمنكربزه انتسابي گرديده است .جانشين بازپرس باتوجه به ظواهرامرواينكه ضرب وجرحي كه منتهي به فوت شده باشدديده نشده ،ازمتهم تامين التزام اخذنموده ،جنازه براي كالبدشكافي وسيله مامورين ژاندارمري به رشت حمل گرديده ،ودرپزشكي قانوني تحت نظارت بازپرس شعبه اول رشت ،وسيله دكترهروي كالبدشكافي تعمل آمده ،قبل ازكالبدشكافي ازظاهرجسدچنين نظريه داده شده :(درسطح بدن هيچگونه آثارضرب وجرح مشاهدنگرديد،ولي درناحيه تامپورال (گيجگاهي ) طرف راست آثارتورم وجودداشت .)بعدازكالبدشكافي اظهارعقيده مي شود كه :"درمحوطه شكم هيچگونه خونريزي مشاهده نگرديد،استخوان جمجمه كاملا سالم بوده وشكستگي نداشت ،وپوست گيجگاه طرف راست برداشته شده ،مقداري خونريزي زيرنسجي وله شدگي عضلات تامپورال وجودداشت ،علت مرگ دراثر ضربه شديدبه ناحيه گيجگاه طرف راست وخونريزي اين ناحيه وتكان مغزي بوده است ."پس ازاعاده پرونده آقاي جانشين بازپرس باتحقيق مجددازمتهم ، قراربازداشت وي راصادر،وپس ازرسيدگي به اعتراض دردادگاه جنحه رشت و تاييدآن ،وتحقيق ازعده اي ازشهودوسيله جانشين بازپرس ،قرارمجرميت متهم راصادرمي نمايد. دادسراي مزبورباتوجه به اظهارات شهود،ونظريه پزشكي قانوني ،و سايرقرائن وامارات ،طبق مواد171و173قانون مجازات عمومي ورعايت ماده 2ملحقه به آئين دادرسي جزائي ،تقاضاي كيفرفرجامخوانده راازدادگاه جنائي مي نمايد. دادگاه جنائي پس ازرسيدگي هاي لازمه ،وانجام تشريفات :باتوجه به مجموع محتويات پرونده ،چون طبق نظريه رئيس بهداري فومن ،هيچگونه آثار ضرب وجرحي درجنازه متوفي مشاهده نشده ،وفوت براثرسكته مغزي تشخيص داده شده است ،ودركالبدشكافي هم آثارضرب وجرحي مشاهده نشده ،وشهودهم اظهارات خلافي ننموده اندوسربازان همراه متهم صريحااظهارداشته اندكه ايرادضرب ازناحيه متهم بعمل نيامده بالجمله دليلي عليه متهم نيست ،با اكثريت به علت فقددليل درهردوقسمت فرجامخوانده راازبزه انتسابي تبرئه نموده اند. بافرجامخواهي دادسراي استان گيلان پرونده به ديوان عالي كشورارسال ، وبارارجاع به شعبه دوم چنين نظرداده اند: نظربه فرجامخواهي دادسراي ديوان كشورمبني براينكه :(باملاحظه نظريه پزشك پس ازكالبدشكافي واظهارشهودواقعه بطوري كه دركيفرخواست ونظراقليت مذكوراست ،حكم برائت بامستندات ومحتويات پرونده امر مخالف است ،)تقاضاي نقض دادنامه مميزعنه رانموده است ،شعبه دوم با مراجعه به محتويات پرونده ،تقاضاي مزبورراموجه دانسته ،دادنامه صادره رانقض ،وبه دستورماده 8قانون تشكيل محاكم جنائي رسيدگي رابه دادگاه جنائي استان گيلان ارجاع مي نمايد. دادگاه جنائي پس ازانجام تشريفات لازمه به موضوع رسيدگي نموده وبا استدلالي به اين خلاصه كه : باتوجه به گواهي پزشك بلافاصله پس ازوقوع كه آثاري دربدن متوفي مشاهده نشده ،وباتلفيق بانظريه پزشك قانوني رشت پس ازكالبدشكافي به اينكه :آثارضرب وجرحي درسطح بدن نيست ،وصريحابه عدم وجودآثارشكستگي در جمجمه گواهي داده ،نتيجتافوت صاحب رامعلول فعل فرجامخوانده ندانسته ، اوراتبرئه نموده است . دادسراي استان گيلان ازراي صادرفرجامخواهي نموده ،وراي مميزعنه را كه بامحتويات پرونده انطباقي ندارد،مخدوش دانسته ،تقاضاي نقض دادنامه صادره رامي نمايد.دادسراي ديوان عالي كشورنظريه داده كه باصدور راي مجدددردادگاه جنائي استان گيلان بربرائت فرجامخوانده نتيجتاراي اصراري است .پرونده به شعبه دوم جهت اخذتصميم ارجاع گرديده است . شعبه دوم ديوان عالي كشورچنين اظهارنظركرده است :(نظربه اينكه فرجامخواهي بهمان علل اوليه است رسيدگي مطابق ماده 463قانون آئين دادرسي كيفري درصلاحيت هيئت عمومي ديوان عالي كشوراست ،پرونده براي طرح وتقديم به هيئت عمومي به دفتراعاده مي شود.) موضوع درهيئت عمومي ديوان عالي كشورمطرح شده ،پس ازبررسي اوراق پرونده ،وقرائت گزارش ،وكسب نظريه جناب آقاي دادستان كل مبني بر:محمد رفيع (متهم )به نمايندگي دهبان قريه به اتفاق دونفرسرباز،براي جلب فتحعلي نام كه مشمول خدمت وظيفه شناخته شده ،وازنزديكان مجني عليهمابوده درمزربه به صاحب (متوفي )ورجبعلي (مضروب )مراجعه ،وچون نامبردگان از محل اقامت اواظهاربي اطلاعي مي نمايند،محمدرفيع متهم ،براي واردكردن آنهابه نشان دادن مشمول ،نامبردگان رامضروب ورجبعلي رابه حوزه نظام وظيفه جلب مي نمايد،وصاحب دراثرايرادضرب پس ازيكساعت فوت مي نمايد دلائل توجه به اتهام به قرارزيراست : 1- نظريه آقاي هروي جانشين پزشك قانوني رشت پس ازكالبدشكافي در تاريخ 25/2/38دايربه اينكه :درناحيه گيجگاه متوفي طرف راست آثارتورم وجوددارد،پس ازبرداشتن پوست ناحيه مذكور،مقداري خونريزي زيرنسجي و بين عضلاني وله شدگي عضلات گيجگاه موجودبوده ،ومرگ به علت ضربه شديدبه ناحيه گيجگاه طرف راست وخونريزي ناحيه مذكوروتكان مغزي بوده است . 2-اظهارات رجبعلي به اينكه :محمودرفيع بااتفاق دوسربازبه مزرعه آمدند،ومحمودرفيع به اوگفت بايدخواهرزاده ات راكه مشمول نظام وظيفه است تحويل نمائي ،همينكه گفتن سه چهارماه است پيش من نيست ،محمدرفيع بناي كتك كاري گذاشت ،وچون پدرعيالم به طرفداري ازمن اظهارداشت :چرا دامادم رابه ناحق ميزني ،محمدرفيع اورامضروب كه فوت كرد. 3- گواهي همت علي فرزندمرحوم فتحعلي بدين شرح (اطلاعم اين است كه من آنجاهمسايه نزديك هستم ،موقع فلاحت بودهمه درمزرعه بودم ،محمدرفيع نماينده ...(كدخدا)بادونفرسربازآمدنددرسرمزرعه رجب علي ،ولي البته من درحدودصدمترالي هشتادقدم پائين تربودم ،آنهاسرمزرعه رفتندناگهان دادوقالي بلندشد،ديدم محمدعلي شروع كردبه كتك كاري رجبعلي ،هم كه درسر مزرعه بود،به هواداري رجب علي كه داماداوبودآمد،من حتي شنيدم كه مكرر مي گفت كه نزن ،چراميزني ،بعدارجبعلي راكشيدندآوردندپائين وبردند، البته سربازان دوربودندومداخله نكردند.بعداكه علي راكه آوردندپائين ، من ديدم آنجادادوقال بلندشدكه برسيد،من رفتم ديدم افتاده آخرين نفس را مي زنداوراباهمان لباس گلي آوردندبالاجلوصحرافوت كرد.) گواهي غلامحسين فرزندكرده بدين شرح :(عرض كنم كه علي داشت سرمزرعه زرع وكاشت مي كرد،آنوقت محمدرفيع آمدتوي مزرعه بناكرداوراچوب زدن ، گفت همشيره زاده توكجاست بايدبه ماتحويل بدهي ،شروع كرداورازدن ،آن وقت كشيدنداورابالا،صاحب هم توي مزرعه بود،آمدجلو،به محمدرفيع گفت ، همشيره زاده اش خانه برادرخويش هست چرامي زني ،موقع فلاحت است ،زنانه داردكارمي كند،شروع كردبه صاحب هم زدن ،محمدرفيع گفت من نمي دانم بايد تحويل بكني ،گفت اينجادردست من نيست ،خانه برادرخودش هست ...پس از يكي دوساعت ديگرصاحب مرد.) 5- شهادت رجبعلي فرزندتقي سربازوظيفه ،يكي ازهمراهان متهم كه مي رساند،متوفي هنگام مراجعه آنهادرمزرعه بوده ،واين خلاف ادعاي متهم را وشهودي كه معرفي كرده واظهارداشته اند،متوفي بعدابه مزرعه آمده است ، مي رساند. 6-اقرامتهم به رفتن به مزرعه براي دستگيري مشمول وجلب رجبعلي . 7- مستفادازتحقيقاتي كه ازسايرمطلعين واهل محل بعمل آمده است . باتوجه به دلائل مذكوربزهكاري متهم محرزاست ،راي فرجامخواسته مخدوش بوده وتقاضاي نقض آن رادارد.دادستان كل كشور.عبدالحسين علي آبادي " مشاوره نموده اكثريت به شرح زيربيان عقيده نموده اند: مرجع : آرشيوحقوقي كيهان مجموعه رويه قضائي صفحه 31 تا 36 آراءهيات عمومي ديوان عالي كشور سال 1349 چاپ سال 1350 14
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com