رای اصراری هيات عمومي ديوان عالي كشور

راي شماره : 6827-17/12/43

راي اصراري هيات عمومي ديوان عالي كشور
راي :ازطرف متهم (غلامرضا)اعتراض برحكم فرجامخواسته نشده و اعتراضات وكيل مشاراليه خدشه بنظردادگاه صادركننده حكم وماهوي است كه قانوناقابل طرح درديوان عالي كشورنمي باشدوازمراجعه به مندرجات پرونده اشكالي كه موثردرنقض حكم مزبورچه ازحيث رعايت اصول وقواعددادرسي وچه ازنظرتطبيق جرم باقانون وتعيين كيفر(درقسمت كيفري )ورعايت قواعد دادرسي درمورددادخواست مدني باشدبنظرنمي رسدحكم فرجامخواسته به اكثريت آراءابرام مي گردد.

* سابقه *
كافي بودن دلائل (وقوع قتل حين منازعه )

فرجامخواه طبق كيفرخواست شماره 152-60دادسراي شهرستان كاشان متهم است كه به معيت هفت نفركه باكاردوچاقوودشنه مجهزبوده اندبه حيدرو دونفرديگرحمله نموده وآنهارامضروب ومجروح كرده انددراثرجراحاتي كه ازناحيه فرجامخواه برپهلوي اوواردشده فوت نموده ومستندابه قسمت اخير ماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومي كيفرخواست صادرشده است .
شعبه سوم دادگاه جنائي مركزباوصول پرونده واحضارمتهم وتعيين وكيل مدافع وتشكيل جلسات مقدماتي وعلني درهيئت پنج نفري واصدارقراردادرسي به اتهام مذكورودعوي خصوصي رسيدگي نموده وبااعلام ختم دادرسي :
باتوجه به اظهارات مجني عليه درقبل ازفوت وكسان وي وشهودومطلعين كه بعضي ازآنهاناظرواقعه بوده اند.وهمچنين مندرجات صورتمجلس معاينه جسدوسايرمحتويات پرونده بزهكاري متهم رابه مداخله درغيرموردمنازعه كه منجربه ايرادجرح به مجني عليه وفوت اوشده ثابت دانسته وباانطباق مورد به ماده 175مكررقانون مذكوراورابه پنجسال حبس بااعمال شاقه بااحتساب ايام بازداشت گذشته وهمچنين ده هزارريال بابت ضرروزيان ونودهزارريال بابت صدمات روحي به مدعي خصوصي وهفت هزارويكصدوشصت ريال ازجهت حق الوكاله وهزينه دادرسي محكوم نموده است .
محكوم عليه ازاين راي فرجامخواسته واعتراضات وكيل نامبرده به خلاصه اين است كه :ساعت وقوع نزاع ساعت 7صبح بوده وساعت 9صبح همان روز دكترازحيدرنعمتي معانيه كرده ونامبرده اظهارتالم ازناحيه سرمي كرده آثاري ازجراحت ياخون دربدن ولباس وي نبوده وبعدازيكساعت مجددبه دكتر مزبورمراجعه وجراحت پهلوي چپ خودرانشان ميدهدوبارهالباس اوبراي تعيين موضع پارگي خواسته شده وارائه نداده اندوساعت 5/3بعدازظهرهم كه طبيب بيمارستان اورامعاينه نموده ساعت ورودجرح راپنج وشش ساعت قبل گفته وبه خلاصه جرح وارده برحيدرنعمتي درحين منازعه نبوده وتمسك دادگاه به اظهارعده اي ازبانوان درپايان كه گفته اندغلامرضادشنه دردست داشته وبه كسان خودمي گفت آنهارابزنيدوحيدررابكشيدبافرض صحت گفتارمزبور،عمل نامبرده قانونامعاونت بوده نه مباشرت مضافابراينكه سيدجعفرسيدي كه ازجمله شهودمعرفي شده طبق تصديق كارخانه ريسندگي ازساعت 7صبح روزمنازعه تاساعت 10صبح دركارخانه بوده است ودادگاه دلائلي كه برنفع فرجامخواه بوده موردتوجه ورسيدگي قرارنداده ازآن جمله مندرجات نامه كريم (خواهرزاده حيدر)كه خودازشكات بوده وخصوصيات پاره شدن پهلوي حيدرو كساني راكه مسبب بوده اندتوضيح داده اسمي ازغلامرضانبرده واظهارات شكرالله هم كه مورداستناددادگاه قرارگرفته نامبرده نيزاسمي ازغلامرضا نبرده وازشهودي هم كه 23نفربوده وبه دستوردادگاه تحقيقاتي شده ونام منازعين رابرده اندهيچكدام اسمي ازموكل نبرده اندوپرستاربيمارستان (غلامرضا)گواهي نموده كه كريم وغلامحسين دربيمارستان آمده وتلقيناتي به حيدربه توجه اتهام به غلامرضامي نمودندواومي گفت نامبرده نبوده واين اظهاررابه ديگران هم گفته ودراولين تحقيقات بازپرسي هم ضارب خودغير غلامرضاراگفته است وبالاخره باآنكه دادگاه شركت كنندگان درمنازعه را عده زيادي تشخيص داده معذالك  شخص موكل رابه تنهائي طرف دعوي مدعيان خصوصي قرارداده وبه جهات مزبورنقض حكم راخواسته است .
رسيدگي فرجامي به اين شعبه ارجاع شده وحكم فرجامخواسته به استدلال اينكه :
بيانات مقتول وگواهان مختلف  است وايرادجرح ازناحيه غلامرضا ترديدآميزبوده ومحتويات پرونده دلالت بروقوع قتل درحين منازعه بين دو دسته داردطبق ماده 430قانون آئين دادرسي كيفري نقض ورسيدگي ارجاع به شعبه ديگرشده است .
دادگاه مرجوع اليها(شعبه پنجم دادگاه جنائي مركز)بااحضارمتهم و تعيين وكيل مدافع وتنظيم گزارش وتشكيل جلسات مقدماتي وعلني پنج نفري به اتهام انتسابي رسيدگي نموده و:
بااستنادبه توضيحات حيدرمتوفي وگزارش پاسگاه ژاندارمري و اظهارات فرزندان مجني عليه وشهادت شهودواظهارات غلامرضامتهم و برادرش وكشف كاردوشش پرازدكان غلامرضاوصورت مجلسهاي تنظيمي ازطرف بازپرس وپزشك قبل وبعدازفوت ومعاينه جسدونظريه پزشك وتصريح به اينكه علت فوت جراحت وارده به پهلوي مجني عليه وپارگي شكم وروده بوده است بزهكاري متهم رادرايرادجرح باكاردكه آلت قتاله تشخيص داده ثابت ومحرز دانسته وباحساس بودن موضع اصابت عمل ارتكابي متهم راباقسمت اخيرماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومي تطبيق نموده وچون دادسراازحكم محكوميت قبلي نامبرده كه پنجسال حبس بااعمال شاقه بوده فرجام نخواسته و نقض آن ازجهت فرجامخواهي متهم بوده وحق مكتسب براي وي حاصل شده است اورا به پنجسال حبس بااعمال شاقه بااحتساب ايام بازداشت گذشته محكوم نموده و نسبت به دادخواست ضرروزيان مادي ومعنوي مدعيان خصوصي باتوجه به گذشت بانوكشورقرارسقوط دعوي درموردوي صادروراجع به بقيه هزينه معالجه وكفن ودفن رابه مبلغ نه هزارريال وقدرمعمول ومتيقن خسارات معنوي وصدمات روحي راهشتادويكهزارريال تعيين ومتهم رامحكوم به پرداخت نودهزارريال درحق بقيه مدعيان خصوصي ومبلغ پنجهزارويكصدريال بابت خسارت حق الوكاله و هزينه دادرسي نموده ونسبت به مازادخواسته مدعيان مرقوم حكم بيحقي داده است .
متهم ازاين راي فرجامخواسته واعتراضات وكيل فرجامخواه طبق لايحه تقديمي كه درموقع شورقرائت خواهدشدبه خلاصه اين است كه :دادگاه جنائي دلائلي كه به نفع موكل بوده قسمتي راناديده گرفته وقسمت ديگرراهم بخلاف واقع وحقيقت نقل قول نموده وفوت حيدرراكه درحين منازعه بين دودسته بوده متوجه شخص موكل نموده است چه طبق گزارش اولي ژاندارمري كه برمبناي شكايت فرزندحيدوتوضيحات خودوي واظهارات دونفرشاهدبوده وچندين نفر باكاردوچاقوبه حيدرحمله نموده واوراموردضرب وجرح قرارداده شكرالله اولين شاهدمعرفي شده ازطرف شكات گفته كه عباس ستاره وعباس طامعي كه چاقوداشته اندحيدوغلامحسين رامي زدندوابراهيم (برادرزن حيدر)هم گفته عباس طامعي باكاردحيدررازدوكريم (خواهرزاده حيدر)ضمن معرفي كساني كه درنزاع بوده انداسمي ازغلامرضاموكل نبرده وخودحيدردرتحقيقات بازپرسي اظهارداشته چندنفرباپسرمن دعوامي كردندبراي جلوگيري رفتم كه عباس طامعي وعباس ستاره وجوادوغلامرضاباكاردوچاقووشش پربه اوحمله كرده و عباس طامعي باكاردتوي دل اوزدوغلامرضاهم زدونامبرده علي الاطلاق دونفررا ضارب خودتعيين كرده ودرپاسخ سئوال ،شش نفرازشهودكه چراغلامرضاراضارب خودمعين كرده مي گويدغلامحسين مراواداركردوپرستاراطاق حيدردر بيمارستان هم گواهي نموده كه غلامحسين به اومي گفت ضارب خودغلامرضارا معرفي كن وشهودهم سه دسته انداول آنهائي كه دراولين تحقيقات ضارب راغير غلامرضامعرفي نموده دوم آنهائي كه غلامرضارابه معيت عده ديگري ضارب حيدر وغلامحسين ذكركرده وبالاخره دسته سوم كه شخص غلامرضارامسئول معرفي نموده انددرپرونده دلائلي داردكه مجروح شدن حيدردرحين منازعه هم نبوده است چه نزاع بين دودسته درساعت 7صبح بوده كه مقارن ساعت 9صبح همان روز دكتروجداني به محل واقعه رفته حيدررادرمنزل غلامحسين بستري ديده كه فقط ازسرش شكايت داشته بامعاينه ازقلبش دستوردواداده است سايرمجروحين رانيزمعاينه ونسخه داده وبعدازيكساعت مجددابه دكترمراجعه واورابر بالين حيدردرهمان منزل برده ومشاهده مي نمايدكه پهلووشكم به سختي مجروح واحشاءبيرون آمده است وساعت چهاربعدازظهرهم كه پزشك بيمارستان حيدر رامعاينه نموده نظرداده كه جرح درشش ساعت قبل واردشده وگروهبان سوم طاهري هم كه درتعقيب شكايت شكات راجع به منازعه به محل واقعه مي رودحيدر رادرمنزل غلامحسين بستري ديده كه ازسرش شكايت داشت وپس ازمراجعت ساعت يازده ونيم كسان حيدربه وي مراجعه وجراحت اوراخطرناك معرفي و مجددابه محل رفته حيدرراكه ازپهلوبشدت مجروح شده بوده درهمان منزل غلامحسين ديده كه كريم اورابه توجه اتهام به غلامرضاتلقين مي نموده توجه اتهام به موكل برمبناي غرض بوده كه دادسراي كاشان تسامح درانجام بازحوئي وتكميل تحقيقات نموده وبه خلاف قانون درقضيه منازعه يك دسته رامورد تعقيب قانوني قرارنداده وباقرارمنع تعقيب آنها(دسته صباغي ها) موافقت نموده وازدسته جلوداريهانسبت به هفت نفربه استنادماده 175 مكرربه دادگاه جنحه كيفرخواست داده درموردموكل به ماده 171استنادشده و نسبت به ضرروزيان هم رسيدگي نشده است وبجهات مزبورومراتب مندرج در لايحه تقديمي فعلي ولوايح قبلي نقض حكم راخواسته است .
چون فرجامخواهي به همان علت اولي بوده اصراري ودرصلاحيت هيئت عمومي ديوان عالي كشورتشخيص گرديده است .
پرونده درهيئت عمومي ديوان عالي كشورطرح شده وبه اكثريت بشرح زير راي داده اند:

مرجع :
آرشيوحقوقي كيهان
مجموعه رويه قضائي
آراءهيئت عمومي ديوان عالي كشورسال 1343
چاپ 1344
صفحه 33 تا 38

13