راي شماره : 28 - 16/8/1374 راي هيات عمومي شعب كيفري ديوان عالي كشور(اصراري ) با توجه به وجود قرارداد مشاركت مورخ 10/10/1989 بين آقايان اكبر قره خاني و عليرضا ملك زاده واجراي آن تا تاريخ 1/5/1369 و انجام داد و ستد بين طرفين و صورت مجلس مورخ 25/7/1990 در مورد وضعيت حسابهاي مربوط به مشاركت و اختلاف طرفين درموردميزان بدهكاري و رد و بدل شدن چك هاي متعدد و وصول تعدادي از چك هاي اكبر قره خاني و نظريه كارشناس ، موضوع پرونده اختلاف در محاسبات فيمابين و واجد جنبه حقوقي است و در كلاهبرداري توسل متقلبانه بايد مقدم بر به دست آوردن مال غير باشد0 لذا نظر شعبه چهارم ديوان عالي كشور باكثريت قريب به اتفاق (25 نفر از 26 نفر ) تاييد و دادنامه صادره مستندا" به بند ج ماده 7 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها مصوب 1372 نقض و رسيدگي مجدد به موضوع با توجه به قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب به دادگاههاي عمومي تهران ارجاع مي شود. هيات عمومي ديوان عالي كشور(شعب كيفري ) * سابقه * راي اصراري كيفري 137428 شماره راي : 28 - 16/8/1374 شماره پرونده : 137423 شماره جلسه : 137435 علت طرح : اختلاف نظر بين شعبه چهارم ديوان عالي كشور و دادگاههاي كيفر يك تهران موضوع : كلاهبرداري حقوقي بودن موضوع در ساعت 11 روز سه شنبه مورخ 16/8/1374 جلسه هيات عمومي شعب كيفري ديوان عالي كشور برياست حضرت آيت الله محمدي گيلاني رئيس ديوان عالي كشور و با حضور جنابان آقايان قضات شعب ديوان عالي كشور و نماينده جناب آقاي دادستان كل كشور تشكيل يافت 0 رئيس : جلسه رسمي است 0 دادنامه شماره 346/214/5/74 شعبه چهارم ديوان عالي كشور بتصدي جناب آقاي حاج محمد ايماني خوشخو رئيس و جناب آقاي جلال جليليان مرباين مستشار مطرح است 0 جناب آقاي جليليان گزارش جريان پرونده را قرائت فرمائيد0 خلاصه جريان پرونده : 1 در تاريخ 12/10/1369 آقاي حسين رضائي مهابادي بوكالت از طرف آقاي عليرضا ملك زاده بموجب وكالت نامه گواهي امضاء شده در سفارت جمهوري اسلامي ايران در ابوظبي (ص 29) از آقايان اكبر قره خاني و پدرش گل محمدقره خاني بكلاهبرداري بدادسراي تهران شكايت مي نمايد ( ص 30 ) و فتوكپي غيرمصدق بيست و يك برگ چك هاي صادره بزبان عربي و انگليسي عهده بانك ملي ايران شعبه دبي و بانك عمان را همراه با فتوكپي غيرمصدق صورت جلسه 25/7/90 در دفتر طهران اكبر قره خاني و فتوكپي تعهدنامه حاج محمد قره خاني و فتوكپي قرارداد عادي مشاركت 13671989 فيمابين اكبر قره خاني با عليرضا ملك زاده و ... را تقديم كرده متاسفانه دادسرا ترجمه مصدق اسناد را از وي نخواسته دروكالت نامه تصريحي به حق شكايت كيفري عليه متهمان نشده (ص 29)0 موضوع قرارداد بين اكبر قره خاني و عليرضا ملك زاده مشاركت در معاملات تجاري ميوه و تره بار و خشكبار بعنوان معاملات اصلي و ساير معاملات مجاز بوده 0 بموجب ماده يك قرارداد مزبور سرمايه اوليه اي طرفين نگذارده اند ولي تصريح شده كه نوع سرمايه گذاري به نسبت سماوي بايد تامين شود و حساب بانكي مشتركي بامضاي طرفين بايد گشايش يابد و ملك زاده مغازه شماره 82 واقع در بازار ميوه دبي را جهت اين مشاركت اختصاص داده و اكبر قره خاني عهده دارخريد و فروش واستخدام و ساير امور تجاري بوده و درخريدهاي عمده مكلف به اخذ نظر طرف اول (ملك زاده ) بوده است و طرف دوم اكبرقره خاني موظف بوده امر مربوط به حسابداري فروش و كنترل هزينه هارادقيقا" تحت نظر داشته آمار و حساب هاي مناسب جهت محاسبات سود و زيان تهيه و تنظيم نمايد و مقرر بوده تمام بارهاي رسيده از ايران شامل بارهاي حاج محمد قره خاني كميسيوني محسوب شود وكميسيون مربوط به حساب درآمد شركت منظور گردد000 در اين قرارداد تصريح شده حكم اين قراداد غلامرضادانا بوده وحكم و راي قطعي و لازم الاجرا دانسته شده (ص 26و27)0 در پرونده هيچگونه اثري از مراجعه به غلامرضا دانا و اخذ نظر وي ديده نمي شود0 طبق صورت مجلس مورخ 25/7/90 كه بامضاي اكبر قره خاني و حاج حسين رضائي مهابادي و حسين (ياخود) ملك زاده و سه نفر ديگررسيده ((وضعيت حساب هاي مربوط به مشاركت بين آقايان عليرضا ملك زاده و اكبر قره خاني )) موضوع جلسه بوده و در آن آمده (( با توجه به صورت هاي استخراج شده از دفاتر طرفين مانده بدهي آقاي قره خاني تا اين تاريخ بالغ بر سيزده ميليون و سيصد و شصت و سه هزار و ششصد و چهل و چهار درهم مي باشد كه مبلغ 7950000 درهم آن طي صورت چك هاي ضميم قبلا"در اختيار قرار گرفت و پس از واريز وجوه چكها در تاريخ مندرج در آنها به حساب منظور خواهد گرديد و بقيه كه پنج ميليون و چهارصد وسيزده هزار و ششصد و چهل و چهار درهم (5413644 درهم ) طبق چك هاي وعده دار كه صورت آن ضميمه همين صورت جلسه مي باشد در اختيار آقاي عليرضا ملك زاده قرار گرفت 000 (ص 24 136)0 2 شكوائيه به بازپرس شعبه ششم دادسراي عمومي تهران ارجاع شده متاسفانه بازپرس بر خلاف اصول ضمن دستور تحقيق ازحسين رضائي مهابادي به كلانتري تجسس چنين نوشته ((000 از آقاي حسين رضائي مهابادي به عنوان مطلع تحقيق وكليه مدارك از ايشان اخذ وضميمه پرونده شود سپس شرحي به گذرنامه و به ثبت اسناد بنويسيد كه اكبر قره خاني فرزند گل محمد وگل محمدقره خاني تادستورثانوي ممنوع الخروج و ممنوع المعامله باشد كليه حساب هاي بانكي وي (كذافي الاصل ) مسدود شود متهمين دستگير000(ص 32)0 3 آقاي عليرضا ملك زاده در شهرباني (تجسس ) حاضر شده ضمن تاييد شكوائيه آقاي حسين رضائي 000اعلام كرده از آقاي اكبر قره خاني و گل محمد قره خاني پدر ايشان كه از اينجانب حدودا" پانصد و سي و چهار مليون و پانصد و چهل وپنج هزاروهفتصد وشصت تومان كلاهبرداري كرده است چون وجوه فوق متعلق به بانكهاي ايران در دبي مي باشد تقاضاي دستگيري يادشدگان را دارم اكبر و پدرش گل محمد در بهار همدان مي باشند و آنجا انبار جنس دارند(33)0 4 بر اساس اين تحقيقات مجمل وناقصو فتوكپي غير مصدق چك هائي بزبان عربي و انگليسي بدون ترجمه فارسي گواهي شده آنها آقاي بازپرس به دادسراي همدان نيابت قضائي داده كه ((000 به مخفي گاه متهمين اكبر و گل محمد قره خاني وارد و نامبردگان را دستگير و اتهامشان مبني بر شركت در كلاهبرداري بمبلغ 560 ميليون تومان (13363644 درهم امارات ) تفهيم چنانچه كالائي در آن شهر داشته باشند كلا" توقيف و مهر وموم نوده و يا به تهران حمل گردد سپس قرار بازداشت موقت برباره آنان صادر000 (ص 36)0 5 پرونده جهت انجام نيابت قضائي به آقاي بازپرس شعبه دوم دادسراي عمومي همدان ارجاع شده متاسفانه اين بازپرس هم برخلاف مقررات تندتر از مرجع نيابت دهنده رفته دستورداده ((000با رعايت جهات شرعي و قانوني وارد مخفي گاه متهمان اكبر و گل محمد قره خاني شده بنحو فوق العاده آنان را دستگيرو نسبت به توقيف كالاهاي متهمان فوق اقدام 000و نسبت به مهروموم آنها اقدام گردد ضمنا" متهمان پس از دستگيري ممنوع الملاقات و ممنوع المعامله و ممنوع التلفن و ممنوع المكاتبه مي باشند( توضيح آنكه هيچگونه تامين خواسته تقاضا نشده و قراري هم در اين باره صادر نگرديده )0 6 در اجراي دستور بازپرس مامورين اكبر قره خاني را در انبار كالا و محمد قره خاني را در دفتر كارش بازداشت واموال 000 راتوقيف مي نمايند (ص 38)0 7 از گل محمد قره خاني مشهور به حاج محمد45 ساله بازرگان تحقيق شده وي چنين گفته : ((من اصلا" از حساب اكبر فرزندم و عليرضا ملك زاده خبر نداشتم و آنها بهم رابطه كاري داشتند و عليرضا ملك زاده از دبي جنس مي فرستاد و پسرم نيز از ايران به دبي مي رستاد و با هم كار مي كردند و جنس ها را از طريق انبار من كه در بهار همدان است ردو بدل مي كردندمن فقط كميسيون مي گرفتم بعد كه من از جريان اختلافات آنها مطلع شدم به عليرضا ملك زاده گفتم من به دبي مي آيم واختلاف حساب شما را حل مي كنم حدود 2 ماه قبل به دبي رفتم عليرضاملك زاده در دبي براي من پرونده سازي كرده بود كه مرا به زندان بيندازد من وملك زاده دو نفر نماينده انتخاب كرديم رفتند حسابهارارسيدگي كردند و سرهندوانه ها اختلاف جديد پيدا شده كه آنهاقبول نمي كردند حساب ها را ك كرديم آنها گفتند بايد مبلغ 6124638 درهم بدهي من هم چون سواد نداشتم كاغذ را نخواندم امضا كردم 000 نماينده ما حاج علي مينائي موقع امضاء حضور نداشت فقط محمدحسن حيدري حضور داشت گفت امضا كن اكشالي ندارد000 من قبلا" قبول داشتم ولي حالا كه آبروريزي كرده اند قبول ندارم 0 8 در تاريخ 1/11/69 مامورين از اكبرقره خاني 26 ساله بازرگان تحقيق كرده اند وي چنين گفته : (( من باتفاق آقاي عليرضا ملك زاده شركتي تشكيل كه حدود 2 سال از اين شركت مي گذرد و از دو سال پيش تا كنون معادل سه ميليارد تومان جنس از دبي به ايران فرستاده ايم همگي به فروش رفته لازم بذكر است يك لنج حامل شكر كه حدودا" دويست تن بار بوده بارزش تقريبي بيست ميليون تومان غرق شده است روغن هاي خوراكي نيز بعلت ايراد بهداشتي از بندر لنگه به دبي مرجوع شدو تحويل شاكي گرديد طبق محاسبات انجام شده در معاملاتي كه انجام دادديم در سه ميليارد تومان حدود سيصد ميليون تومان متضرر شديم كه علت آن بالا رفتن نرخ درهم بود سرمايه گذاري را عليرضا ملك زاده كرده بود احتمالا" مبلغ فوق را از بانكهاي ايران در خارج وام گرفته است من در ايران تهيه مجوز و بارگيري و كليه مسووليت هاي ديگر را بعهده داشتم 000 چون در قبال خريد جنس به ايشان چك داده بودم و تعدادي از چك ها امانت بوده است قبل ازاينكه تصفيه حساب كنيم و سود و زيان مشخص شود شاكي چك ها را به بانك ارائه وبرگشت زده است در مقابل اين چك هامقداري بارشامل هندوانه ، پول نقد،سير، كدو و تعدادي حواله به شيراز به دبي فرستاده ام 000 من مقاديري جنس شامل جوراب ، سير، ترشي ، تخم گشنيز، كارتن خالي ، نمك دو دستگاه وانت در انبار و دفتر دبي داشتم كه حسب اظهارنظر محمدحسين حيدري اجناس را آقاي ملك زاده برداشته و درب گاوصندوق را باز كرده و اسناد را برداشته و قصد حساب گري نداشته حاضرم با ايشان بنشينم و كليه حساب ها را بكنم حدودا" بيست روزپيش جلسه اي با برادر شاكي داشتيم قرار شد حسابدارهاي هر دو طرف بيايند و حساب ها را بيكنند كه نه حسابدار من حاضر شد و نه حسابدارشاكي (ص 40و41)0 9 در تاريخ 8/11/1369 پس از بازداشت متهمان از شاكي عليرضا ملك زاده 33 ساله كه شغل خود را كاسب معرفي كرده بازپرس تحقيق كرده وي چنين گفته : ((حدود 2 سال پيش اكبر قره خاني به دبي آمد و مقيم شد پدرش به من زنگ زد گفت با اكبر كار كنيد من يك مغازه به وي دادم و قراردادي منعقد كرديم كه به شراكت كار كنيم پدر اكبر جنس از ايران صادر مي كرد ما مي فروختيم و كميسيون برمي داشتيم حساب و كتاب دست اكبرآقا بود بعد ما جنس براي حاجي وديگران مي فرستاديم البه با سرمايه من و حدود سي و نه ميليون و ششصد و چهل وسه هزار و ده درهم جنس فرستاده ايم ايران براي فروش كه 5/251/600/25 درهم دريافت كرده ايم ضمنا" اكبرآقا مجددا" 22000/3 درهم ديگر (كذا) فرستاد كه در مقابل بدهكاري چك صادر كرده كه فتوكپي چك هاضميمه پرونده است مضنا" 3122000 درهم كه فرستاد بابت همين چكها بوده كه بقيه اش پرداخت نشده 000 تقاضاي حساب رسي داريم حدود پنج ماه پيش اكبرآقا سر جريان حساب آمد ايران 000 تلفني صحبت كرديم گفتم پول چكها را بفرستيد همان مبلغ را فرستاده 000 ناچار دوماه ونيم پيش به ايران آمدم پدر اكبر آمد تهران در دفتر ماگفت خودم به دبي مي آيم حسابي مي كنيم هرچه حساب باشد قبول مي كنم ومي دهم 000 رفتم دبي ديم حاجي آپده است حسابداري بنام رضائي با حسابدار حاجي بنام حيدري و000 نشسته حساب كردند شش ميليون و خرده اي بدهكار شده بودند حاجي گفته بود مي دهم ولي من اين مبلغ را قبول نداشتم زيرا90 ميليون تومان حاجي كميسيون برداشته بود0 فقط ما حق كميسيون دراشتيم ايشان جنس براي مان مي فرستاد ولي جنس كه ما از دبي براي حاجي مي فرستاديم بعنوان شركت بود يك تعهدنامه نوشته كه چك هاي اكبر را به من بدهدي من طلب شما را كه حدود شش ميليون و خرده اي درهم بوده پرداخت نمايم من قبول نكردم بعد گفت الان ندارم من رفتم در دبي شكايت كردم پدر اكبر را گرفتند زندان شد كه در استيناف پاسپورتش را گذاشت آمد بيرون 0 آمدند ايران فقط حاجي دويست هزار درهم در دبي به من داد حالا هم شكايت چكها را دارم كه بايد پاس بكند)) سوال شد حسابدار شما در حسابرسي كه در دبي كرده دخالت داشته چگونه مي گوئيد مورد قبول شما نيست جواب داده از قرارداد ما اطلاع نداشته 000 من در بيمارستان بودم با حسابدار من نشسته (اكبر) حساب كرده اند(ص 82تا84)0 10 بازپرس در همان تاريخ 8/11/1369 خطاب به متهم اكبر قره خاني گفته اظهارات شاكي را شنيديد در خصوص صدور چك هاو چگونگي قضيه مفصلا" توضيح دهيد0 اكبر قره خاني چنين پاسخ داده : ((من رفتم دبي از عليرضا ملك زاده تقاضا كردم كه دكاني بشراكت بازكنيم وايشان قبول كردند و يك مغازه به من دادند و قرارداد بين من و ايشان منعقد شد داخل قرارداد نوشتيم كه پدر من جنس صادر مي كند به دبي بعنوان يك غريبه است كميسيون مي گيريم و جنس به ايران صادر مي كرديم و سود و منعفت را تقسيم مي كرديم تا اينكه يك شب داماد عليرضا بنام هاشم دامري تلفن زد رفتم گفتند عليرضا مي گويد شما 20( شايد25؟) ميليون درهم بدهكار هستيد گفتم اينقدر نيست زنگ زديم عليرضا آپد بنا شد برويم حسابرسي 0 شروع كرديم به حسابرسي 0 سر يك قسمت با هم اختلاف پيدا كرديم عليرضا ناراحت شد اورابردند بيمارستان حسابدار من و حسابدار عليرضا شروع كردند به حسابرسي به اين نتيجه رسيد0 الباقي : سيزده ميليون وخرده اي درهم بدهكاري من بدون احتساب سود و زيان شد حاج آقا رضائي كه در جلسه حضور داشتند گفتندبايد چك بدهيد بهمان مبلغ چك صادر كردم آمدم ايران 0 دو روز بعد عليرضا تلفن زد گفت پول بفرستيد در فشار هستم من مقداري تهيه كردم و فرستادم بعد شنيدم كه گفته ايد من 500 ميليون تومان عليرضا را خورده و فرار كرده ام زنگ زدم و جريان را از عليرضا سوال كردم گفت گوش نده سعي كن پول بفرستيد تا اينكه از طريق آلمان سيصدهزاردلار رفت دبي براي عليرضا زنگ زدم گفتم رسيد گفت بله 0 سعي كن دوباره پول بفرستي اگر بياييد اينجا گيرمي كنيد تا اينكه غلامرضا آمدتهران با حاجي صحبت كرد حاجي تا آن موقع در جريان نبود گفت چرا تا كنون به من نگفته ايد قار شد حاجي بروند دبي حساب رسي كند و رفت آنجا0 زنگ زد گفت شش ميليون و خرده اي بدهكار هستيم من در فشار روحي بودم گفتم حاجي بخاطر حفظ آبرو0 من نمي دانم اين پول چه شده 0 منشي من شما حسابرسي بكن و مغازه و ماشين را بفروش مقداري بده بعد با عليرضا به توافق مي رسيم فردا منشي من زنگ زده گفت حاجي زندان است 0 بلافاصله به عليرضا زنگ زدم گفتم با رفتن زندان ، آبرويمان مي رود بيا حل كنيم گفت سيزده ميليون و خرده اي بدهكار هستيد حقم را مي خواهم گفتم شريك بوديم گفت بايد پول بدهيد تا حاجي از زندان آزاد شود خودت هم بيا دبي 0 گفتم ضرر كرده ايم بعد وكيل گرفتم حاجي از زندان درآمد چون حاجي مورد تهديد قرار مي گرفت حاجي آمد (به ايران ) كه شكايت شد ( ص 85و حسابرسي شود بازپرس يادداشت كرده ((آقايان ملك زاده و قره خاني اظهار مي نمايند چون مداركمان را آورده ايم اجازه بدهيد قبل از حسابرسي خودمان با همديگر صحبت و حسابرسي و بعدا" نتيجه را گزارش مي دهيم )) بازپرس به كلانتري نوشته تا روز جمعه طرفين در كلانتري با همديگر حسابرسي نمائيد و نتيجه را گزارش فرمائيد (ص 87)0 11 بالاخره بازپرس راسا" آقاي حسن خدائي رابسمت كارشناس براي بررسي و ملاحظه اسناد و مدارك طرفين و مبالغي كه كلاهبرداري شده تعيين مي نمايد(ص 103) و كارشناس رسمي طي گزارش در سيزده برگ بدهي آقاي اكبر قره خاني به آقاي عليرضا ملك زاده را مبلغ ده ميليون و پانصد و هفتاد و نه هزار و چهارصد و پنجاه و درهم تعيين وتصريح كرده است كه آقايان اكبر قره خاني وحاج محمدقره خاني دفاترومدارك خود را در رابطه با معاملات تجاري با آقاي عليرضا ملك زاده 000 علي رغم درخواست مكرر جهت ريدگي دراختيار اينجانب قرارنداده اند (ص 236تا249)0 12 در تاريخ 7/2/70 بازپرس از اكبر قره خاني با حضور عليرضا ملك زاده و كارشناس و حسين قره خاني (؟) تحقيق و خطاب به وي گفته نظريه كارشناسي قرائت گرديد چنانچه ايراد و اعتراض به اين نظريه داريد بيان كنيد وي جواب داده : كل نظريه كارشناس را رد مي كنم و ازآقاي ملك زاده شاكي هستم زيرا تباني كرده و يك سري چكهاي من را كه بصورت امانت بوده آورده جزء بدهكاري محاسبه كرده چك شماره 349755 بمبلغ 25000 درهم و چك 18726477/5/90و 6726478/5/90 و726480 درهم و 439776و 439777 كلا" مبلغ 300000 درهم و سررسيد دگير مربوط به شارجه بوده كه از حساب من برداشت كرده و به من رسيده كه بعدا" اين رسيد را ارائه مي دهم مبلغ آنها يادم نيست ضمنا" مديريت اجرائي با من بوده و سرمايه از آقاي ملك زاده و دربارهائي كه به ايران مي فرستادم هيچگونه دخالتي ايشان نداشت باري كه پدر من مي فرستاد ماكمييون برمي داشتيم و بقيه اش را براي پدرم حواله مي كردم و باري كه ما براي پدرم مي فرستاديم ايشان مي فروخت كميسيون خود را برمي داشت و پولش را به دبي حواله مي كرد كليه رسيدها هست و طبق دفتار ما در دبي 750 هزار دهم به حاجي پدرم بدهكار هستيم 0 در خصوص بارنامه هائي كه آقاي ملك زاده ارائه كرده همه را رد مي كنم دليلش اين است كه مي توانيد از دبي تحقيق كنيد كه بارنامه هاي دريافتي كه مانيفست اطلاق مي شود اعبتارندارد زيرا بين كسانيكه پروانه كسب ندارنديا دارند اين فاكتورها رابه مبلغ هاي ناچيزي تهيه مي كنند و ايشان تهيه كرده و آورده درپرونده گنجانيده 0 در جلسه 25/7/90 كه ايشان 13 و خرده اي درهم (كذا) تهيه كرده ساختگي بوده و امضا نكرده و اشخاصي بنام رضائي وهاشم دامري از من به تهديد اين چك ها را گرفتند و اين جلسه توسط علي شكري 0 (لشكري ؟) قبلا" تنظيم شده بو نه من در جلسه حضورداشتم نه ملك زاده ولي منشي من در آنجا بوده كه او را زده اند ومن روي اين صورت جلسه اعتراض كرده ام و آقاي ملك زاده گفت اين صورت جلسه را ملاك قرارنده حال چگونه كسي كه 100 ميليون درهم معامله داشته آنوقت بدون حسابرسي سود و زيان بيانيد بگويند13 ميلوين درهم بدهكارهستند000من آمدم ايران شروع كردم پول فرستادن براي ايشان سه ميلوين وخرده اي هم به دبي فرستادم در دبي هم 7 ميليون درهم بردم در دبي بابت اين شركت بدهكار بودم كه همه آنرا فرستادم و پاس كرده ام بعد پدرم را فرستادم براي حسابرسي به دبي كه طبق صورت جلسه اي كه با نماينده ملك زاده برقرار شده غير از حساب هاي پدرم كه بارهايش راخورده اند شش ميليون درهم مرا بدهكار كرده اند همان روز200 هزار درهم از پدرم گرفته بودم پدرم به من زنگ زد گفت 6 ميليون و خرده اي تورا بدهكار كرده اند صورت هاي منفي را چكار كنم ؟ منظور از صورتهاي منفي اين است كه پدرم جنس را كه مستقيما" براي عليرضا ملك زاده فرستاده حدوا" 8 ميليون درهم بوده حساب نكرده اند تازه ما هم بدهكار شده ايم بعد از پردم در دبي شكايت كردند كه پدرم به زندان رفت و در ديوان عالي كشور دبي تبرئه شد و بطور كلي اگر طلب پدرم را حساب كنيد ما از ايشان طلب كار هستيم هروقت دستور داديد من صورت هاي پدرم را در اختيار شما قرار مي دهم 0( ص 283)0 بازپرس خطاب به حسين قره خاني ( پدر اكبر، گل محمد يا محمدقره خاني است نه حسين ) گفته نظريه كارشناس قرائت شد چناچه اعتراض داريد بيان كنيد وي گفته اينها كلاه گذاشته اند سرپسرم بصورتي كه بيست نفر آدم جمع شده اند او را زده اند بعد از وي چك گرفته اند كليه اظهارات فرزندم مورد تاييد مي باشد ( ص 283)0 بازپرس خطاب به عليرضا ملك زاده گفته ((نظريه كارشناس قرائت شد چنانچه اعتراض درايد بگوئيد ضمنا" شماره چك هاي اعلامي از طرف آقاي اكبرقره خاني قرائت مي گردد با توجه باينكه در اين چند فقره چك نوشته شده كه اين چكها اماني است چگونه آنها را جزء بدهكاري و ياك لاهبرداري بحساب آورده ايد وي پاسخ داده ((نظريعه كارشناس را قوبل دارم در مورد اين چكها عرض مي كنم قبل از تصفيه حساب اين چكها را در اختيار من قرارداد و مبلغ آن هفت ميليون درهم بود بعد از تصفيه حساب حدود پنج ميليون و خرده اي ديگر چك داد وفاصله زماني حدودا" دوماه بوده تا ايشان چكهاي بعدي را داده است و در مورد چك شماره 439755 كه ايشان مدعي است اماني بوده كلا" وجه آن را پرداخت نموده چه جور امانت بوده كه پولش راپرداخت كرده است )) (ترجمه چك مزبور در برگ 354است 0) بازپرس از كارشناس سوال كرده فتوكپي رسيد چندين فقره چك كه شماره هاي آنها قرائت مي گردد ارائه مي شود در متن اين رسيدهانوشته شده است چك اماني بوده چگونه آنها را جزبدهكاري و يا مبلغ كلاهبرداري اكبر قره خاني آورده ايد؟ كارشناس چنين جواب داد((دربند 24 يك جا صورت ريز چك هائي كه قبل از صورت جلسه مورخ 25/7/90 از طرف آقاي قره خاني در اختيار ملك زاده قرار داده شده جزوبدهي ذكر گرديده طبق صورت مجلس مورخه 25/7/90 ريز چك هائي كه هنگام تنظيم صورت جلسه به تعهد اكبر قره خاني در اختيار آقاي ملك زاده قرار گرفته مجموعا" پنج ميليون و چهارصد و سيزده هزار و ششصد و چهل وچهار (هزار هزار زائداست ) درهم مي باشد كه ازاين مبلغ 913644/1 درهم از طريق بانك وصول شده است 000)) (ص 282و283)0 با صدور كيفرخاست پرونده به شعبه يكصد وسي و چهارم دادگاه كيفري يك تهران ارجاع مي شوددادگاه مزبور ظاهرا" درجلسه 24/10/70 (ص 670از متن اوراق ) به موضوع رسيدگي كرده متهمان گفته اند16 سال است با آقاي ملك زاده رابطه تجاري داريم سال 1360 جنس براي آقاي ملك زاده فرستاده ايم تا اينكه دردبي تقريبا" 22/7/90 يعني 1/5/69 داماد آقاي ملك زاده بنام هاششم دامري به خانه ما آمد (پاسخگو ظاهرا" الكبر قره خاني است 0 جليليان ) گفت شما25 ميليون درهم به آقاي ملك زاده بدهكار هستيد گفتم حسابمان اينقدر نيست فردا شب قرار گذاشتيم در دفتر من در دبي 0 بعد من باتفاق آقاي حيدري منشي ما در دفترم حاضر شديم هشت نفر آمدندبه بررسي حسابها پرداختيم تا اينكه مساله كارتن هاي خالي روغن پيش آمد من گفتم اين كارتن ها را بردم كه آقا يملك زاده ناراحت شد و جاسيگاري را زد به سرش و ولو شد كف اطاق 0 بعد بلافاصله دامادشان سر منشي من رفت و او را زد و به من گفتند از تو امضا مي گيرم وهم چك مي گيريم بعد ولت مي كنيم صورت جلسه را اصلا" نخواندم بعد امضا كردم 0صورت جلسه 25/7/90 را حدود پنج ميليون درهم چك بانك ملي از من گرفتند خودشان فاصله چك ها را تعيين كردند گفتم سزاوار نيست ما حساب نكرده ايم گفتند شما باهم رفيق هستيد بايد به ايشان روحيه بدهيد وقتي ملك زاده را بردند آنها از من اين صورت جلسه و چكهاراگرفتند بعد000هاشم دامري زنگ زد گفت بايد پول بدهي چك فايده اي ندارد0 من گفتم بايد از ايران پول بيايد در11/5/69 به تهران زنگ زدم كه پول بفرستيد ديدم امروز و فردا مي كنند خودم آمدم تهران درتاريخ 16/6/69 سيصد هزار دلار گرفتم به دبي به حساب خودم واريز كردم بعد با ملك زاده صحبت كردم گفت تو در تهران باش پول بفرست من حدودا" چهارصدوپنجاه ميليون تومان پول فرستادم بعدحيدري منشي من زنگ زد كه هندوانه هائي كه پدرم فرستاده است منفي زده اند يعني حتي ما را بدهكار هم كرده اند000 عليرضا ملك زاده آمده ايران پدرم از او جويا شد پدرم اصلا" خبر نداشته قرار شد پدرم به آنجا برود حل كند0 پدرم رفت دبي زنگ زد شش ميليون درهم تا اين حدودبدهكار هستي تا تاريخ 1/11/90 گفتم اشكال ندارد0 5/11/90 به پدرم گفتم از نصار ابراهيمي پول بگير و به آقاي ملك زاده بده (كذا) دويست هزار درهم به آقاي ملك زاده داد بعد منشي من زنگ زد چند مامور حاجي را بردند زنگ زدم به ملك زاده گفت بايد هفتده ميليون درهم بياوري پدرت را ببري بعد از بيست روز بحكم ديوان عالي كشور دبي پدرم تبرئه شد0 ملك زاده شاكي اظهار داشته ((000 چكي آن شب گرفته نشد آقاي قره خاني پنج ميليون و سيصد و شصت و چهارهزار درهم پول بصورت چك بانك ملي به من داد اين چك ها برگشت خوردند من قبلا" حدود 2تا سه ماه جلوتر هم مبلغ هفت ميليون ونهصد و پنجاه هزارتومان درهم بصورت چك حلي داد(كذا) كه تعدادي از آن پاس نشد وحدودسه ميليون درهم پاس شد و بقهي مانده 000 الان ده ميليون و خرده اي از ايشان طلب كارم 0)) دادگاه بموجب دادنامه 5435436/11/70 بعد از مقدمه اي چنين راي داده : با توجه به آنچه از محتويات پرونده خصوصا" نظريه كارشناس رسمي و اظهارات بي وجه متهم ها مبني بر غرق شدن كالاها در دريا و يا متضرر شدن آنها و عدم اقدام جدي براي حل اختلاف و اثبات حسن نيت خود علي رغم اينكه دادگاه متهم رديف اول را با تامين خفيفي از زندان آزاد كرد تا شايد در اين فرصت اختلافات خودرابا شاكي حل و حسن نيت خود را اثبات كند كه حاصل اين آزادي جز اصرار در روثه قبلي خودنبود براي دادگاه محرزو مسلم شد كه امتناع از پرداخت ديون خود عدواتي و بناحق مي باشد فلذا دادگاه هريك از متهمان موصوف رامستندا" به ماده يك قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري به دو سال حبس 000 و رد مبلغ ده ميليون و پانصد و هفتاد و نه هزار و چهارصدوپنجاه و دو درهم از قرار درهم 382 ريا در حق شاكي آقاي ملك زاده بنحو تضامن و پرداخت معادل مبلغ مذكور بعنوان جزاي نقدي درحق دولت محكوم مي كند0(ص 688تا690) 14 اين دادنامه در شعبه چهارم ديوان عالي كشور بموجب دادنامه شماره 17/3/1371 نقض شده و مساله حقوقي و اختلاف حساب بين اكبرقره خاني و عليرضا ملك زاده تشخيص گرديده و به نظريه خود دادگاه كه گفته (مساله امتناع متهمان از پرداخت ديون خودبناحق بوده 000) اشاره شده است (ص 745تا738) 15 پرونده به شعبه يكصد وسي و سوم دادگاه كيفري يك تهران ارجاع شده دادگاه از اكبر قره خاني تحقيق كرده وي گفته ((بعداز آزادي من از زندان در تاريخ 18/8/70 با حضور حاج محمداسماعيل اصفهاني رئيس اتحاديه صادر كنندگان باامضاي خودش (منظورملك زاده است 0) تمام مطالب را اقرار كرد كه يك حسابرس عادل تعيين بشودتا حسابرسي كند بعد از حساب رسي حدود 6 ميليون و اندي درهم دبي من طلبكار شدم در حين داد و ستد شاكي از من چك هائي بصورت امانت مي گرفت و رسيد مي داد كه راجع به همين چك (؟) هم رسيد دارم 0000 (ص 744) آقاي دانا منشي شاكي است من وي را بعنوان داورقبول ندارم اگر دادگاه شخص معتبري را بعنوان داور تعيين كند مورد قبول است (ص 745) دادگاه دستور داده دادسرا نظريه سه نفر كارشناس رسمي را اخذ كند و هزينه كارشناسي را بعهده متهمين گذاشته (ص 752)0هزينه كاشناس پرداخت نشده (756) و در جلسه 10/6/72 دادگاه وكلاي طرفين اظهارات و مدافعات خود را تكرار و بيان كرده اند0 دادگاه بموجب دادنامه شماره 29513/7/72 ضمن مقدمه اي چنين راي داده است : 000 با توجه به اينكه متهم رديف اول با مانور متقلبانه تحت عنوان ايجاد مشاركت و جلب اعتماد و دادن چك هاي وعده دار كه بلامحل بوده صدهاميليون تومان از سرمايه شاكي را متصرف و تصاحب نموده است عمل متهم از مصاديق بارز كلاهبرداري است دادگاه متهم رديف اول را باستناد ماده يك قانون تشديدمجازات كلاهبرداري به دو سال حبس و پرداخت ده ميلوين و پانصد و هفتاد و نه هزار و چهارصد و پنجاه و دو درهم امارات كه هر درهم مبلغ 437 ريال مي باشد جزاي نقدي و استرداد مبلغ مذكور به شاكي خصوصي عليرضا ملك زاده محكوم مي نمايد000 دادگاه متهم رديف دوم حاج محمدقره خاني را تبرئه كرده است (ص 808و809)0 16 با اعتراض محكوم عليه وكلاي طرفين پرونده در شعبه چهارم ديوان عالي كشور مطرح شده 0 اين شعبه بموجب دادنامه شماره 67/4 27/2/1373 : دادنامه صادر از لحاظ تبرئه حاج محمد قره خاني را ابرام و حكم محكوميت اكبرقره خاني به اتهام كلاهبرداري را نقض كرده است (ص 838تا842)0 17 پرونده براي رسيدگي به اتهام اكبر قره خاني در شعبه يكصد وسي و پنجم دادگاه كيفري يك تهران مطرح شد و دادگاه با حضور وكلاي شاكي و متهم و نماينده بانك ملي كه حضور وي مورد اعتراض وكيل متهم بود تشكيل و اظهارات آنها را استماع و بموجب دادنامه شماره 5797/11/1373 ضمن مقدمه اي چنين راي داده است : 000 دادگاه با عنايت به شكايت شاكي و توضيحات وكيل وي و ملاحظه اقدامات بعمل آمده از سوي آقاي اكبرقره خاني و نحوه عمل كرد وي از بدو امر و انعقاد قرارداد مورخ 10/10/66 و انحصار مديريت شكرت و نيز عدم ضبط دقيق عمليات شركت در دفاتر مربوط و عدم تنظيم روشن و تعيين محاسبات در دفاتر شركت كه در صورت جلسه 3/5/69 بدان اشاره شده است و با توجه به رقم بالاي كلاهبرداري شده كه بقيمت روز درهم متجاوز از ده ميليارد ريال است صرفنظر از اينكه اين مبلغ حسب محتويات پرونده از محل وامهائي كه شاكي از بانكهاي ايراني در خارج دريافت داشته به متم پرداخت شده است و با توجه به اينكه علي رغم گذشت چندين سال متمادي متهم اقدامي در جهت تاديه وجوه ماخوذه و استرداد آن به صاحبانش (كذاقي الاصل ) بعمل نياورده و نظر به عدم تاثير مدافعات وكيل مدافع متهم و اوضاع و احوال قضيه سوءنيت آقاي اكبر قره خاني و سبق تصميم وي در اكل مال غيربباطل و ارتكاب كلاهبرداري از ناحيه وي براي دادگاه محرز و مسلم است عليهذا دادگاه باستناد ماده يك قانون تشديد مجازات ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري با رعايت ماده 18 قانون مجازات اسلامي و تبصره آن وملاحظه نظريه كارشناس رسمي متهم ياد شده را به تحمل دو سال حبس با احتساب ايام بازداشت و رد مبلغ ده ميليون و پانصد و هفتادو نه هزار و چهارصد و پنجاه ودو درهم امارات عربي متحده به شاكي خصوصي و پرداخت معادل ريالي ازمذكور (452/589/10درهم ) به نرخ مقرربانكي يوم الاداء بعنوان جزاي نقدي به صندوق دولت محكوم مي نمايد000(ص 843و844)0 وكيل محكوم عليه به اين حكم اعتراض كرده پرونده به ديوان عالي كشور ارسال و بعلت سابقه رسيدگي به اين شعبه ارجاع شده است 0 هيات شعبه در تاريخ بالا تشكيل گرديدپس از قرائت گزارش آقاي جلال جليليان مريان عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه كتبي آقاي غلامعلي سيف داديار ديوان عالي كشور اجمالا" مبني بر طرح پرونده در هيات عمومي كيفري بعلت اصراري بودن دادنامه شماره 5797/11/73 تجديدنظر خواسته مشاوره نموده چنين راي مي دهد: چون شعبات يكصد و سي وسوم يكصد و سي و پنجم دادگاه كيفري يك تهران برخلاف نظر اين شعبه كه موضوع رافاقد جنبه كيفري مي داند معتقدند كه عمل آقاي اكبرقره خاني كلاهبرداري است و او را قابل مجازات كيفري مي دانند0 پرونده اصراري تشخيص و جهت طرح در هيات عمومي كيفري ديوان عالي كشور به دفتر هيات مزبور ارسال مي گردد0 شعبه چهارم ديوان عالي كشور رئيس : جناب آقاي سپهوند بطوري كه ملاحظه فرموديد3 دادگاه داده اند، اول شعبه يكصد و سي وسوم و بعد يكصد و سي و چهارم و سپس يكصد و سي وپنجم 0 طرح احكام دادگاهها در هيات عمومي اصراري شرايطي دارد از جمله اين شرايط اين است كه حكم دادگاهي كه بعد از نقض حكم دادگاه اولي صادر مي شود مورد قبول شعبه ديوان عالي كشور نباشد واستدلال دادگاه را قبول نداشته باشد در عين حال حكم دادگاه بعدي شبيه حكم دادگاه قبلي باشد0 دادگاه شعبه يكصدوسي وسوم متهمان را محكوم كرد از بابت كلاهبرداري به مجازات 2 سال حبس و جزاي نقدي و شعبه محترم ديوان عالي كشور ايراد كرد كه مساله اختلاف حساب حقوقي است حكم نقض شد و ارجاع شد به شعبه يكصد و سي و سوم ، شعبه يكصد و سي وسوم از يك قسمت از نظر شعبه چهارم تبعيت كرد و آن مربوط مي شود به پدر متهم اصلي كه حكم برائت را صادر كرد ولي در مورد متهم دوم عينا" حكم دادگاه دوم را تاييد كرد اينجا دادگاه بعدي يكي را تبرئه كرد و دومي را محكوم كرد و محكوميت دقيقا" مشابه حكم شعبه يكصدوسي و چهارم است 0 يعني محكوميت شعبه يكصد وسي و سوم و يكصد و سي ودر مورد يكي از متهمين يكي است در مورد يكي ديگر حكم برائت صادر شد اينجا وقتي شعبه چهارم ديوان عالي كشور حكم دادگاه يكصد و سي وسوم را قبول نمي كند في الواقع اصراري نيست و نقض مي كند و ارجاع مي كند به دادگاه ديگري وقتي اصراري نباشد تبصره ماده 9 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها اين است حكمي كه در مرحله تجديدنظرصادر مي شود قابل تجديدنظر مجدد نيست الا در اصراري 0 آنچه مسلم است اين است كه شعبه چهارم ديوان عالي كشور حكم را اصراري تشخيص نداده بنابراين محكوم عليه كه به حكم شعبه يكصدوسي وسوم محكوم شده حق تجديدنر نداشته يك بار تجديدنرخواهي كرد به حكم يكصد و سي و چهارم نقض شد و ارجاع شد به دادگاه بعدي ودادگاه بعدي حكم داد اين جا قانون منع مي كند مي گويد 2بار نمي شوددرمرحله تجديدنظر، تجديدنظرخواهي كرد مگر حكم اصراري باشد0 آنچه مسلم است شعبه اين حكم را اصراري تشخيص نداده وقتي اصراري نيست قابل تجديدنظر مجدد هم نيست حكمي كه ما الان مي خواهيم راجع به آن تصميم بگيريم حكمي است قطعي 0 حكم قطعي قابل طرح در هيات عمومي اصراري نيست 0 رئيس : جناب آقاي دكتر احمد هاشمي اولا" در مورد فرمايشات جناب آقاي سپهوند بايد عرض كنم آنچه ايشان در خصوص غيرقابل طرح بودن مووضع و اصراي نبوان آن باستناد ماده 9 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها فرمودندمبني بر اينكه حكمي كه در مرحله تجديدنظرخواهي صادر مي شود قابل اعتراض مجدد نيست 0 بنظر اينجانب موضوع مطروحه در ماده 9 با آنچه امروز مطرح است فرق دارد و شايد بتوان گفت كه از ماده استنادي استنباط صحيح به عمل نيامده است چون در پرونده هاي مطروحه دادگاه كيفري يك كه پس از نقض به پرونده رسيدگي كرده است 0 بعنوان دادگاه تجديدنظر نبوده است بلكه بعنوان دادگاه بدوني به موضوع رسيدگي نموده ديوان عالي كشور كه مرحله تجديدنظر احكام صادره ازدادگاه كيفري يك براي رسيدگي مجدد فرستاده در اين موارد دادگاهي كه پس ازنقض به پرونده رسيدگي كرده و حكم صادر نموده است بعنوان دادگاه بدوي حكم صادر نموده نه بعنوان دادگاه تجديدنظر، لذا اين مواردمشمول مقررات ماده 9 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها نمي باشد و نتيجتا" دادنامه اي كه پس از نقض ازدادگاه كيفري يك صادر گرديده قابل تجديدنظر در ديوان عالي كشور است و لذا پرونده مطروحه قابل طرح و بررسي است 0 قبل از ورود به بحث در ماهيت امر مطلبي را بايستي به استحضار برسانم 0 گاهي ديده مي شود و متاسفانه موارد آن كم نيست كه بعضي از قضات محترم در اغلب موارد با حسن نيت و به قصد احقاق حق و شايد بمنظور اينكه شاكي بهتر و زودتر به حقش برسددعاوي كه داراي ماهيت و وصف حقوقي هستند تبديل به امر كيفري مي نمايندو توجه ندارند كه اين اقدام ممكن است چه آثار زينباري ازلحاظ حقوق افراد جامعه داشته باشد0 اين صحيح نيست كه ما به ميل خود و بدون توجه به تحقق اركان اساسي متشكله جرم عملي كه فاقد وصف جزائي است به آن جنبه جزائي داده و عاملش را به مجازات محكوم كنيم 0 موضوع مطروحه امروز نيز يكي از همين موارد است 0 چند نفرحدود 16 سال يا كمتر و بيشتر با هم كار و تجارت داشته اند ودراين مدت با اعتماد متقابل كار كرده اند و ظاهرا" مشكلي نداشته اند حالا كه به هر علت با هم در محاسبات اختلاف پيدا كرده اند يكديگر را متهم به كلاهبرداري و دزدي مي نمايند اگر قرار باشد هركس نتوانست طلبش را از بدهكار وصول كند او را متهم به كلاهبرداري كند ديگربه قول معروف سنگ روي سنگ بند نمي شود0 بهرحال بنظر من پرونده مطروحه و مسائل منعكسه در آن كه در گزارش نيز منعكس است ، يك امر و موضوع حقوقي است و نتيجتا" راي ديوان عالي كشور كه بر همين اساس صادر شده منطبق با موازين قانوني است و مورد تاييد مي باشد0 رئيس : جناب آقاي شبيري مساله اين است كه اگر پرونده در دادگاه و ديوان عالي كشور دبي رسيدگي شده چرا مجددا" در اينجا بايد رسيدگي شود؟ دوم اينكه همين ترتيبي كه آقاي دكتر هاشمي فرمودند يك اختلاف حساب در بين است اگر جنبه جزائي در بين باشد بر عكس ممكن است باشد اين ادعا مي كند چك هاي اماني مرا برداشته اينجا خيانت در امانت كرده و سوءاستفاده كرده 0 ادعائي كه او نسبت به اين دارد چه ادعائي دارد، او مي گويد چك ها را به زور از من گرفتند آنجا كتك كاري كردند، زدند، هرچي بود به زور از ما گرفتند در آن جا آورده زنداني كرده اند شخص را اينها چه ادعائي دارند اين مي گويد اختلاف حساب داريم حداكثر اين است كه اينجا مي گويد كه متهم دفترش را تحويل نداده 0 اينجا او ادعا مي كند كه من اينقدر طلب دارم و طرف مقابل مي گويد اين مقدار بدهكار نيستم مي گويند تو مدارك ارائه بده اينقدر بدهكار هستي دفتر بده كه دفتر نداده 0اگر حكمي دادگاه صادر كرده گفته تو اين مقدار بايد بپردازي در عين حالي كه داشته باشد و استنكاف بكند از اجراي حكم باز اين جنبه جزائي مي شود0 اما اينجا او مي گويد من اينقدر طلب دارم او مي گويد نه اينقدر طلب نداري بلكه من طلبكار هستم حالا بدهكار هم شدم هيچ معلوم نيست چه جهتي براي جزائي بودن اين امر هست 0 لذا بنظر مي رسد كه خيلي روشن باشد كه حقوقي است يعني راي شعبه ديوان مورد قبول است 0 رئيس : جناب آقاي عروجي بنده با جناب آقاي سپهوند در مورد اصراري نبودن همعقيده هستم 0 با توجه به اينكه اكثريت آقايان قابل طرح بودن آن رامفروغ عنه گرفته اند فرمايش جناب آقاي دكتر هاشمي را كلا" تاييد مي كنم و از دلائل موجود در پرونده تعبير خود آقاي رئيس دادگاه شعبه يكصدو سي و چهارم ملاحظه فرموديد كه مي گويد كه امتناع متهمان از پرداخت ديون خود عدواني و بناحق مي باشد يعني اصل امتناع پرداخت را ايشان عدواني و بناحق مي داند و در عين حال آمده تحت كلاهبرداري و از مصاديق كلاهبرداري گرفته پرونده مالامال از قرائن و امارات بر حقوقي بودن قضيه است و بنده هم راي ديوان عالي كشورراتاييدمي كنم 0 رئيس : مذاكرات كافي است 0 جناب آقاي اديب رضوي نظريه جناب آقاي دادستان محترم كل كشور را قرائت فرمائيد0 آنچه از محتويات پرونده استنباط مي شود اين است كه عليرضا ملك زاده با اكبرقره خاني قراردادمشاركت براي انجام معاملات تجاري تنظيم كرده اندوشرايطي درقرارداد قائل مي شوند براي انجام قرارداد عليرضا ملك زاده مغازه اي را در دبي جهت اين مشاركت اختصاص داده واكبر قره خاني عهده دار خريد و فروش و ساير امور تجاري بوده است 0 بطوري كه گفته شده عليرضا ملك زاده از دبي به ايران كالا مي فرستاده و اكبر قره خاني نيز اجناسي به دبي ارسال مي كرده به اين طريق چند سالي با هم كار مي كردند0 عليرضا ملك زاده در جريان شكايت خود اعلام داشته بابت بدهي كه اكبر قره خاني بر اثر معاملات به نامبرده داشته چك هائي صادر كرده كه چك ها بلاوصول مانده برابر بررسي كه نسبت به حسابهاي مربوط به قرارداد مشاركت در جلسه اي بين طرفين و با حضور چند نفر ديگرانجام گرفته اعلام شده با توجه به صورت حسابهاي مستخر چه ازدفاتر طرفين اكبر قره خاني مبالغي بدهي به عليرضا ملاك زاده داشته قسمتي از آن پرداخت شده و بقيه پرداخت نشده است و كارشناس رسمي هم در بررسي كه از اسناد ومدارك طرفين بعمل آورده بدهي اكبر قره خاني به عليرضاملك زاده را با قيد رقم تاييد نموده است 0 تحقيقات و رسيدگيهاي انجام شده ديگري نيز دلالت بر اختلاف حساب بين طرفين دارد و با توجه به اينكه مسائل مطروحه بين طرفين صرفا" امر حقوقي بوده و فاقدجنبه جزائي مي باشد راي شعبه چهارم ديوان عالي كشور موجه بوده معتقد به تاييد آن مي باشم 0 رئيس : آقايان آراء خود را در اوراق راي مرقوم فرمايند0 رئيس : عده حاضر در جلسه 26 نفر بودند،25 نفر اكثريت قريب به اتفاق راي شعبه چهارم ديوان عالي كشور را صحيح تشخيص و تاييد نموده اند0 مرجع : كتاب مذاكرات وآراءهيات عمومي ديوان عالي كشور،سال 1374 دفترمطالعات وتحقيقات ديوان عالي كشور، چاپ روزنامه رسمي كشور 89
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com