ماده ۶۹۷ هرکس به وسیلهٔ اوراق چاپی یا خطی یا به وسیلهٔ درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا (۷۴) ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد. تبصره: در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.
:رای بدوی در خصوص اتهام آقای م.ر. فرزند س. مبنی بر تهمت و افتراء نسبت به آقای الف.الف.؛ به این شرح که در دعوی خیانت در امانت که بین شاکی و آقای الف.ذ. مطرح بوده متهم به عنوان وکیل آقای الف.ذ. طی لایحه شماره 401211-27/08/92 که به شعبه 1049 دادگاه عمومی تهران ارائه نموده است در صفحات 5 و 6 و 7 و 8 صراحتاً جعل در اوراق و مدارک پرونده را به شاکی نسبت داده است و مدعی شده که برگ گواه جعل و در پرونده قرار داده شده؛ با عنایت به اینکه این موضوع دارای عنوان جزایی خاص میباشد و مستلزم طرح و اثبات است و عدم اقدام جهت اثبات تهمت و افتراء محسوب میشود و این امر فارغ از طرح دفاع و وظیفه قانونی وکیل است و اگرچه این موضوع برای همه اصحاب دعوی لازمالرعایه است و در همه جلسات رسیدگی دادگاه به طرفین و وکلای آنها قانوناً گوشزد میکند که (مواظب اظهارات خود باشند) اما از متهم که خود وکیل دادگستری میباشد بیشتر انتظار است که در به کار بردن جملات و کلمات و دفاعیات خود دقت نماید و اگر مجبور به طرح و اعلام ادعایی دارای وصف جزایی باشد باید از طریق قانونی عمل نماید و با عنایت به منطوق ماده 697 قانون مجازات اسلامی 1375 و با توجه به عدم طرح شکایت مستقل از سوی متهم جهت اثبات موضوع به نظر اتهام وی محرز و مسلم است و مستنداً به ماده فوق و رعایت بند دو ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین محکوم به پرداخت دو میلیون ریال جزای نقدی میگردد. این رأی حضوری ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران میباشد. رئیس شعبه 254 مأمور به شعبه 1035 دادگاه عمومی جزایی تهران :رای دادگاه تجدید نظر در این پرونده آقای م.ر. و همچنین آقای م.م. به وکالت از آقای الف.الف. به طرفیت یکدیگر از دادنامه شماره 373 مورخ 29/04/93 شعبه 1035 دادگاه عمومی جزایی در مهلت مقرر قانونی تجدیدنظرخواهی نمودند که به موجب دادنامه مذکور آقای م.ر. به اتهام تهمت و افتراء حسب مواد استنادی در دادنامه به پرداخت دو میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده است و محکومعلیه نسبت به محکومیت خویش و شاکی خصوصی نسبت به عدم تناسب مجازات به رأی اعتراض نمودند؛ اینک با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات معموله و مفاد لوایح تجدیدنظرخواهی نظر به اینکه اقدامات آقای م.ر. در مقام وکالت و به منظور دفاع از حقوق موکل بوده است و لاغیر و به قصد تهمت و افتراء نبوده است سوءنیت وی احراز نمیشود و اعتراض وی وارد است و دادنامه تجدیدنظرخواسته درخور نقض میباشد و دادگاه به استناد بند یک از ردیف ب از ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض و به استناد ماده 177 قانون مذکور آقای م.ر. را از اتهام تهمت و افتراء تبرئه مینماید. این رأی قطعی است. رئیس شعبه 41 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
رای بدوی :
حسب کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب تهران ناحیه 11 آقای س.ن. فرزند ع.، 25 ساله، اهل و ساکن تهران، متهم است به افتراء نسبت به خانم م.خ.؛ دادگاه با بررسی محتویات پرونده و شکایت شاکی و نظر به اعلام اداره تشخیص هویت در خصوص مکالمات ضبط شده در گوشی تلفن مورد نظر از روی متهم، دفاعیات بلاوجه متهم و وکیل وی و دیگر قرائن و امارات منعکس در پرونده، بزه انتسابی به متهم محرز و مسلم می باشد.
مستنداً به ماده 697 قانون مجازات اسلامی متهم موصوف را به تحمل سه ماه حبس تعزیری و ده ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید که نظر به اوضاع و احوال متهم در اجرای بند 5 ماده 22 قانون مجازات اسلامی حبس وی را به یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت تبدیل می نماید و در خصوص اتهام دیگر متهم مبنی بر قذف با توجه به اینکه در ارتکاب جرم قذف انتساب بزه ضرورت دارد و در خصوص موضوع اتهام قصد متهم افتراء بوده است علیهذا به لحاظ عدم احراز وقوع بزه قذف به استناد اصل فقهی اصاله البرائه و ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری حکم به برائت متهم صادر و اعلام میشود. رأی صادره حضوری محسوب و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 1024 دادگاه عمومی جزایی تهران
رای تجدیدنظر :
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ک.پ. به وکالت از آقای س.ن. نسبت به دادنامه شماره 00558 مورخ 15/7/91 شعبه 1022دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن موکل ایشان به اتهام افترا موضوع شکایت خانم م.خ. به تحمل سهماه حبس تعزیری و ده ضربه شلاق تعزیری محکومیت یافته است، با تقدیم درخواست تجدیدنظرخواهی نسبت به رأی صادره اعتراض نموده که دادگاه با بررسی محتویات پرونده نظر بهاینکه در پرونده تنها دلیل گزارش مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی ناجا می باشد که اعلام داشته با بررسی صدای موکل تجدیدنظرخواه و صدای ضبط شده به نظر می رسد اصوات مضبوط در گوشی تلفن مورد نظر متعلق به نامبرده است آنچه مسلم است قانون گذار فعل یا ترک فعل و به ندرت شروع بعضی از جرایم را جرم دانسته و دادگاه می بایست تعیین حاصل نماید و قناعت وجدانی حاصل نماید که فاعل فعل مجرمانه کیست، نمی توان با شک و تردید و یا تشابه امری فردی را مجرم تشخیص داد، از طرف دیگر تجدید نظرخوانده بیان داشته موکل تجدید نظرخواه فردی را خطاب می کند که نامزد دارد و تنها من بودم که نامزد داشتم و خطاب ایشان من بوده ام که این امر نیز قابل شک و ظن است چون نامزد داشتن یک امر خاص نیست که با بیان آن فرد مشخص و معینی متبادر به ذهن شود علی ایحال با وصف آنچه که ذکر شد در عین حال موکل تجدید نظر خواه یک بار به شکایت مادر تجدید نظر خواه به علت ارتکاب این عمل مجازات شده است؛ علی هذا با عنایت به مراتب مذکور در بالا به دلیل عدم قناعت وجدانی مبنی بر اینکه با تشابه صدا بتوان کسی را مجازات کرد به استناد بند 1 از شق ب ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با نقض دادنامه معترض عنه توجهاً به اصل برائت مندرج در ماده 37 قانون اساسی رأی بر برائت موکل تجدیدنظرخواه آقای س.ن. را صادر و اعلام می دارد. این رأی قطعی است.
رئیس شعبه 9 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com