بسمه تعالي تاريخ :30/5/1379 شماره دادنامه :185 پرونده كلاسه :78/170 مرجع رسيدگي : هيات عمومي ديوان عدالت اداري شاكي :سازمان تأمين اجتماعي خواسته و موضوع شكايت :اعلام تعارض آراء صادره از شعب 19 و 20 ديوان عدالت اداري مقدمه : الف ـ شعبه نوزدهم در رسيدگي به پرونده كلاسه 73/550 و 991 موضوع شكايت خانم نرجس ملا محمدي به طرفيت مدير كل امور بيمه شدگان سازمان تأمين اجتماعي بخواسته ، برقراري مستمري بر اساس بخشنامه 336 و 353 فني به شرح دادنامه شماره 624 و625 مورخ 2/7/1375 شكايت شاكي را رد نموده است . بـ شعبه بيستم در رسيدگي به پرونده كلاسه 75/905 موضوع شكايت خانم ماه جهان رضواني بطرفيت سازمان تأمين اجتماعي شعبه سواد كوه بخواسته برقراري مستمري بازمانده كارگر بيمه شده بشرح دادنامه شماره 1547 مورخ 15/10/1377 حكم به ورود شكايت صادر نموده است . هيات عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق به رياست حجت الاسلام والمسلمين دري نجف آبادي و با حضور روساي شعب بدوي و روساء و مستشاران شعب تجديد نظر تشكيل و پس از بحث و بررسي وت آراء بشرح آتي انجام مشاوره با اكثريت مبادرت به صدور رأي مي نمايد (راي هيات عمومي) با عنايت به اينكه آراء فوق الذكر بر اساس مدارك و مستندات پيوست پرونده صادر شده و تفاوت مدلول آنها مبتني بر استنباط متفاوت از حكم واحد قانونگذار در موارد مشابه نيست ، در نتيجه موضوع از مصاديق آراء متناقض مقرر در ماده 20 قانون ديوان عدالت اداري تشخيص نگرديد . رئيس هيات عمومي ديوان عدالت اداري قربانعلي دري نجف آبادي ----------------------------- بسمه تعالي تاريخ : 15/10/77 شماره دادنامه : 1547 پرونده كلاسه :20/75/905 مرجع رسيدگي : شعبه بيستم ديوان عدالت اداري شاكي :ماه جهان رضواني فرزند حسين بنشاني سواد كوه زير آب جنب پل بزرگ وسيله مغازه آقاي محمد جان ذاكري طرف شكايت :سازمان تأمين اجتماعي شعبه سواد كوه خواسته و موضوع شكايت :برقراري مستمري بازمانده كارگر بيمه شده گردشكار : شاكي دادخواست بطرفيت خوانده و بخواسته فوق الذكر بديوان عدالت اداري تقديم كه پس از ثبت بكلاسه عمومي شماره 17/9/77 ـ20672 در ديوان عدالت و ارجاع آن به اين شعبه بكلاسه فوق ثبت و با ارسال نسخه ثاني دادخواست و ضمائم آن بطرف شكايت و وصول لايحه جوابيه و پرونده استنادي مورد درخواست اينك شعبه بيستم ديوان عدالت اداري در وقت فوق العاده بتصدي امضاءكننده زير و با حضور مشاور شعبه تشكيل و پرونده متشكله تحت رسيدگي قرارگرفته است با ملاحظه مندرجات دادخواست شاكي و محتويات پرونده و همچنين مفاد لايحه جوابيه طرف شكايت و اصول مدارك موجود در پرونده استنادي واصله و با در نظر گرفتن توضيحات نماينده طرف شكايت بشرح صورتجلسه مورخه و نظريه مشورتي كتبي مشاور مشاورين شعبه آقاي اسبقي ختم رسيدگي را اعلام و بشرح آتي مبادرت بصدور رأي مينمايد ((رأي ديوان )) شاكيه در دادخواست تقديمي اظهار داشته شوهر وي بنام عباس ذاكري از سال 1311 تا سال 1336 در معدن زير آب وابسته به وزارت معاون و فلزات شاغل بوده و در سال 1349 فوت نموده است وي بايد سازمان تامين اجتماعي براي وي مستمري برقرار نمايد كه سازمان خوانده به بهانه كم بودن سابقه خدمت ازبرقراري مستمري سرباز زده است وي اضاقه كرده است با توجه به اينكه برابر مقررات تامين اجتماعي هرگاه كارگري ظرف مهلت 5 سال قبل از فوت خود حق بيمه را پرداخت كرده باشد ميبايد براي بازماندگان مستمري برقرار ×× شود اداره طرف شكايت ضمن تأييد سوابق كاري متوفي اعلام داشته است چون شاكي ميبايد جهت برقراري مستمري 5 سال حق بيمه فرد ده سال آخر عمر خود پرداخت كرده باشد و آخرين پرداختي مربوط بسال 1336 است و تاريخ فوت سال 1349 ميباشد و در نتيجه 5 ساله آخر عمر پرداختي(20/1/55 ) فاقد هرگونه ارتباط بيمه اي و پرداخت حق بيمه بوده است و پرداخت حق بيمه او مربوط به زمان اجراي قانون بيمه هاي اجتماعي مصوب 39 بوده است ولي فوت وي در زمان اجراي قانون تامين اجتماعي واقع شده است بنابراين بموجب بند يك ماده 2 قانون تامين اجتماعي نبوده و تعريف بيمه شده در مورد او مصداق ندارد . با توجه بمحتويات پرونده و پاسخ طرف شكايت بشرح زير شاكيه مشمول دريافت مستمري مربوط به فوت شوهرش نميباشد اولاً بموجب ماده 68 قانون بيمه هاي تامين اجتماعي مصوب 21/2/39 (قانون حاكم در زمان اشتغال شوهر و پرداخت حق بيمه ) بيمه شده اي كه در 10 سال آخر حيات خود لاقل بيمه 5 سال را متضمن بيمه نود روز كاردر آخرين سال حيات وي باشد پرداخته باشد همسر او تحت شرايطي خاص استحقاق دريافت مستمري را خواهد داشت و حال آنكه شوهر شاكيه فاقد پرداخت حق بيمه به ميزان مقرر در ماده مذكور بوده است ثانياً بموجب ماده 4 قانون تامين اجتماعي مصوب تير ماه 54 مشمولين قانون عبارتند از 1 ـ افرادي كه بهر عنوان در مقابل دريافت مزد يا حقوق كار ميكند . 2 ـ دريافت كنندگان مستمريهاي بازنشستگي ، از كار افتادگي و فوت و حال آنكه در زمان اجراي قانون مذكور شوهر شاكيه نه بكار اشتغال داشته و نه شاكيه مستمري دريافت مينموده تا از جمله مشمولين قانون تامين اجتماعي فوق الذكر تلقي گردند ثالثاً چون فوت شوهر شاكيه بر اثر حادثه ناشي ز كار يا بيماريهاي حرفه اي نبوده است و بموجب بند 3 ماده 80 قانون تامين اجتماعي در صورتيكه در 10 سال آخر حيات خود لاقل حق بيمه يكسال كار را در آخرين سال حيات پرداخته باشد همسرش استحقاق دريافت مستمري خواهد داشت و حالآنكه شوهر خواهان نه تنها در آخرين سال حيات حق بيمهاي پرداخت نكرده است بلكه اصولاً اشتغال بكار نداشته است بنابمراتب خواسته و شكايت نامبرده فاقد وجاهت قانوني است و رد ميشود . رئيس شعبه 19 ديوان عدالت اداري ------------------------------------- بسمه تعالي تاريخ : 22/2/48 شماره دادنامه : پرونده كلاسه :3/77/1368 مرجع رسيدگي : شعبه سوم هيات تجديد نظر ديوان عدالت اداري مقدمه : در خصوص تقاضاي تجديد نظر سازمان تامين اجتماعي نسبت بدادنامه 1526مورخ 15/10/21 صادره از شعبه 20 ديوان عدالت اداري در پرونده كلاسه 20/25/405 كه بموجب آن شعبه سوم هيات تجديد نظر ديوان عدالت اداري در تاريخ 14/1/78 بر اساس ماده 19 قانون ديوان برياست مقدسيمعونت قوه قضائي و با شركت چهار نفر از روساي شعب تشكيل شد و پس از بررسي محتويات پرونده بشرح زير مبادرت بصدور رأي مينمايد . ((رأي هيات عمومي )) نظر به اينكه از طرف خواه سازمان تامين اجتماعي ايراد واعتراض موجهي كه فسخ دادنامه بدوي را ايجاب نمايد اقامه و ابراز نگرديده است و بر كيفيت رسيدگي و اصدار دادنامه شماره 1544 مورخ 15/10/23 صادره از شعبه 10 ديوان عدالت اداري ايراد شكلي بنظر نميرسد بنابه مجموع مراتبمارالذكر دادنامه بدوي عيناً تأييد ميشود . رئيس شعبه سوم هيات تجديد نظر ديوان عدالت اداري -------------------------------------- بسمه تعالي تاريخ : 2/7/75 شماره دادنامه : 625ـ624 پرونده كلاسه : 19/73/550 ـ991 مرجع رسيدگي : شعبه نوزدهم ديوان عدالت اداري شاكيه :خانم نرجس ملا محمدي فرزند محمد ـسينا خ شهيد باهنر كوچه سكاك پلاك 22 طرف شكايت :مدير كل امور بيمه شدگان سازمان تامين اجتماعي مركزي خواسته و موضوع شكايت :برقراري مستمري بر اساس بخشنامه 336 و 353 فني گردشكار : شاكي دادخواستي بطرفيت خوانده و بخواسته فوق الذكر بديوان عدالت ادري تقديم كه پس از ثبت بكلاسه عمومي شاره 13091 ـ 29/6/73 و 17149 ـ17/8/73 در ديوان و ارجاع آن باين شعبه بكلاسه فوق ثبت با ارسال نسخه ثاني دادخواست و ضمائم آن بطرف شكايت و وصول لايحه جوابيه و پرونده استنادي مورد درخواست اينك شعبه 19 ديوان عدالت اداري در وقت فوق العاده بتصدي امضاء كننده زير و با حضور مشاور شعبه تشكيل و پرونده متشكله تحت رسيدگي قرار گرفته است . با ملاحظه مندرجات دادخواست شاكي و محتويات پرونده و همچنين مفاد لايحه جوابيه طرف شكايت و اصول مدارك موجود در پرونده استنادي واصله و با در نظر گرفتن توضيحات نماينده طرف شكايت بشرح صورتجلسه مورخه 31/5/75 و نظريه مشورتي كتبي مشاور شعبه آقاي جوانمرد ي ختم رسيدگي را اعلام و بشرح آتي مبادرت بصدور رأي مينمايد ((رأي ديوان )) شاكيه با تقديم دادخواست فوق شكايتي بطرفيت مديريت امور بيمه شدگان سازمان تامين اجتماعي مطرح و توضيح داده است كه شوهرش آقاي محمد اميدي از سال 48 لغايت مهر ماه 52 كارگر اداره را هاستان سمنان بوده و در راه گرمسار خدمت مينموده است و 3 سال و چهار ماه حق بيمه پرداخته است و در تاريخ 29/1/55 فوت نموده است نتيجتاً خود را مستحق دريافت مستمري دانسته و بيان داشته كه طي شماره 23/12/73 ـ 43627/6 بطور علي الحساب تا آخر ارديبهشت ماه 74 حدود صد هزار تومان مستمري به او داده اند سپس در اجراي بخشنامه شماره 9/5/73 ـ16875 ـ مستمري او را قطع كرده اند و در اثر اعتراض مشاراليها اداره حقوقي سازمان طي شماره 2/5/74 ـ4279/433 به اداره كل بيمه شدگان دستور پرداخت مستمري داده ليكن امور بيمه شدگان مستمري به او پرداخت نميكند درخواست رسيدگي و احقاق حق و برقراري مستمري را درباره خود نموده است . طرف شكايت در پاسخ اعلام داشته است كه شوهر شاكيه در زمان اجراي قانون تامين اجتماعي (10/5/54 به بعد ) در هيچ كاگاه مشمول تامين اجتماعي در مقابل دريافت مزد اشتغال بكار نداشته است و بگونه اي مه در دادخواست آمده ، شوهر مشاراليها از 18 لغايت مهر ماه 52 فقط 3 سال و اندي سابقه كار و پرداخت حق بيمه داشته است و از تاريخ مهر ماه 52 تا تاريخ فوق ـ نداشته است امكان برقراري مستمري قانوناً وجود ندارد تاكيد با حضور در شعبه اظهار داشته است تاريخ فوت شوهرش سال 1341 ميباشد به اشتباه سال 1349 قيد گرديده است و مدعي گرديد ه كه ميتواند اين امر را در محكمه صالحه به اثبات رساند شعبه در تاريخ 2/2/77 به استناد ماده 28 آئين دادرسي ديوان عدالت اداري قرار اناطه صادر و به خواهان اعلام نموده است ظرف مهلت قانوني دادخواست تقديمي و گواهي آنرا به شعبه تسليم نمايد كه وي در مهلت مقرر اقدام به دادن دادخواست به دادگاه عمومي ساري نموده و دادگاه نيز شعبه 4 ساري طي دادنامه شماره 1186 ـ 77 حكم به اصلاح تاريخ فوت كارگر متوفي از 20/10/49 به 20/10/1341 صادر نموده است كه با اين وصف تنها مورد اختلاف ميان شاكيه و اداره طرف شكايت با رأي دادگاه صالح مرتفع گرديده است و با اين وصف از سال 1336 تا 20/10/1341 كمتر از 5 سال ميباشد حكم به ورود شكايت شاكيه و محكوميت خوانده دعوي به انجام خواسته صادر و اعلام ميگردد اين رأي ظرف مهلت 10 روز پس از ابلاغ قابل تجديد نظر در ديوان عدالت اداري است . /ج رئيس شعبه بيستم ديوان عدالت اداري ـ موسوي
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com