رای وحدت رويه ديوان عالی كشور

پرونده كلاسه : 71/324/30

راي شعبه 30 ديوان عالي كشور
((با توجه به محتويات پرونده ، اجازه طلاق زوج صحيحا" اصدار يافته و در مورد مهريه هز چند عمل تجديدنظرخواه دليل بر بقاي زندگي و رضايت در آن وقت بوده ، لكن دليل بر آن نيست كه همان مهرالمسمي ثابت باشد و علي الظاهر مورد نسبت به مهريه از مصاديق ذيل مساله 16 جلد دوم تحريرالوسيله امام رضوان الله عليه صفحه 296 در مبحث عيوب موجبه اخيارالفسخ والتدليس مي باشند بناء عليه دادنامه تجديدنظرخواسته نسبت به مهريه زوجه نقض و جهت رسيدگي مجدد با توجه به مساله ياد شده به شعبه همعرض ارسال مي شود0))
(71/324/30)

* سابقه *

در اين پرونده زوج به طرفيت زوجه دادخواسته به خواسته طلاق به دادگاه تقديم داشته است 0 خواهان توضيح داده (( خوانده هنوز به خانه من نيامده با عموزاده اش رابطه پيدا كرده و دختربچه به دنيا آورده است 0 پرونده كيفري از اين جهت موجود است 0 تمام مخارجي را كه كرده ام مي خواهم 000من به تهران براي كارگري رفته بودم بعد از مراجعت گفتند همسرت مريض است ، رفتم و او را به پزشكي قانوني بردم 0 پزشكي قانوني گفت ايشان سه ماهه حامله است 0 سپس او را چند روز نگه داشتم سپس با اقرار خوانده به اين كه پسرعمويش به او تجاوز كرده از پسرعمويش شكايت كردم و هر دو را به زندان بردند و فعلا" بچه پنج ماهه ]است [ و خوانده از او حضانت مي كند0))
زوجه گفته است : (( همه مطالب صحيح است ، لكن در آن چند روزي كه در خانه مادربزرگ بوديم بارها با من عمل زناشويي انجام دادبا اين كه مي دانست به من تجاوز شده و حمل دارم 0)) زوج اقرار كردتا هشت روز هشت مرتبه با او عمل زناشويي انجام داده است 0
زوجه به يكصد ضربه شلاق محكوم شده است و بچه را به پرورشگاه داده اند0زوج اصرار به جدايي مي نمايد و اظهار مي دارد((آبروي من رفته است ، طلاق بايد داده شود و مهريه به او تعلق نمي گيرد0))
دادگاه ختم رسيدگي را اعلام و بشرح متن دادنامه ها000 به زوج اجازه مي دهد با مراجعه به يكي ازدفاتررسمي طلاق ،همسرش را مطلقه كند و نسبت به مهريه و خواسته زوج را به ندادن مهريه و خسارات به علت اين كه پس از اطلاع از عدم بكارت با همسرش همبستر شده قابل استماع ندانسته و درباره نفقه زوجه نيز به علت اين كه شخصا" عدم امكان زندگي را فراهم آورده و مدتي هم در زندان بوده مردود اعلام مي دارد0

مرجع : كتاب علل نقض آراءمحاكم درموضوعات احوال شخصيه ومدني درديوان عالي كشور
تاليف : يداله بازگير،ازانتشارات ققنوس ،چاپ اول ، 1376

49