پرونده كلاسه : 72/616/22 راي شعبه 22 ديوان عالي كشور ((اولا" اينكه تجديدنظرخواه با پيوست كردن فتوكپي اوراق شناسنامه خود در معني استناد به سند سجلي ((الف )) در ادعاي خود كرده و اقتضا داشته كه دادگاه مشخصات سند سجلي ((الف )) راواينكه در چه تاريخي به نام وي سند سجلي صادر گرديده و علت اينكه در شناسنامه خواهان ابتدا نام ((الف )) كه متولد1367 لسا قيذ شده و سپس نام ((ب )) كه متولد1353است از اداره ثبت احوال استعلام نمايد تا از اين طريق مشخص گردد كه طبق اسناد رسمي پدر((الف ))كيست 0 ثانيا" : اقتضا داشت كه دادگاه تحقيق نمايد سند صادره به نام فرزند قبل از آوردن وي به منزل خوانده بدوي تنظيم گرديده و يا بعد از آن و در هر حال دلايل مدعاي خوانده نيز مطالبه گرددتا چنانچه سند يا بينه معارضي در اين ميان باشد با رسيدگي و بررسي كامل صحت و سقم ادعاهاي طرفين دقيقا" روشن شود0 ثالثا": همچنين مقتضي بوده كه تحقيق از همسر سابق خواهان به ((ج )) و گواهاني كه موثر در تشخيص هويت واقعي ((الف )) مي باشند به عمل آيد و حال آنكه دادگاه به هيچ يك از اين مراتب توجهي ننموده و در چنين شرايطي استناد به اقرار نامبرده مبني بر نفي ولد مزبور نموده كه موقعيت قانوني نداشته فلذا با نقض دادنامه تجديدنظر خواسته رسيدگي مجدد و انجام هر گونه تحقيق جهت كشف حقيقت امر به دادگاه صادر كننده حكم محول مي گردد0))(72/616/22) * سابقه * در اين پرونده خواهان از دادگاه تقاضاي ملاقات فرزند چهار ساله اش كه در حضانت خوانده بوده را نموده و توضيح داده كه چون خوانده (همسرسابق ) تغيير مكان داده و هيچ اطلاعي از محل سكونت وي ندارد فلذا تقاضاي رسيدگي و تعيين موعد ملاقات با فرزند خود مي نمايد و فتوكپي برگهايي از شناسنامه خواهان پيوست دادخواست گرديده كه در ستون فرزندان صاحب سند به ترتيب نامهاي 0001 به شناسنامه ]شماره [ 000 متولد 25/2/53 0002شناسنامه شماره 000 متولد 5/7/67منعكس گرديده است 0 دادگاه در جلسه دادرسي اظهارات طرفينن را استماع نموده كه از جمله خوانده اظهارداشته ((اين طفل سه ماهه بود و يا چهار ماهه بود من به زندگي آوردم )) همچنين خواهان اظهارداشته كه (( چون خوانده ازدواج كرده من حاضر نيستم اين دختربچه پيش وي باشدواين كه بچه سه روزه بود كه همسر سابقم نمي دانم از كجاآورده 0)) سرانجام دادگاه ختم دادرسي را اعلام و به شرح دادنامه تجديد نظرخواسته و با اين استدلال كه خواهنده شفاها" هم گفت (( جاي او را هم نخواهم گفت و نمي خواهم بگويم كه از كجاآورده ام 0))علي هذا اقرار و اعتراف خواهان بر اين كه (( اين بچه را به نام همسر سابقم آورده است )) دليل بر اين است ]كه [ اين ]بچه [ فرزند او نمي باشد و اقرارالعقلا علي انفسهم جائز، دادخواست خواهان رافافد وجهه قانوني تشخيص و چون دختري كه نامحرم خواهان است حق ديدن او را هم ندارد دعوي را مردود اعلام مي دارد0 خواهان در مهلت قانوني نسبت به آن دادنامه اعتراض كرده و حاصل اعتراض وي آن است كه اگر هم در جلسه دادگاه عنوان نموده كه (( بچه متعلق به همسر قبلي ام است تا خداي نكرده در خصوص نگهداري بچه مشكلي به وجود نيادي كه حتي پس از بيرون رفتن خانم مذكور از دادگاه حقيقت امر را به رياست محترم دادگاه گفتم و بنابراين طفل ياد شده با من نامحرم نمي باشد و فرزند حقيقي من است كه عقد نامه همسر سابقم و مدارك سسجلي اين امر را به اثبات مي رساند0 تجديدنظرخوانده طي لايحه پاسخيه و ضمن بيان سوابق زندگي 19 ساله خود با تجديدنظرخواه با داشتن فرزندي به نام 000 كه در خدمت مقدس سربازي است و اشاره به برخي جرياناتي كه اتفاق افتاده و پيوست كردن عكس شلاق خوردن نامبرده بالاخره اشعارمي دارد(( توضيح در مورد فرزندم 000من به علت اين كه فكرم را مشغول كنم وهمدمي در منزل داشته باشم و هم به خاطر رضاي خدا اين دختربچه را به فرزندي قبول كرده ام حتي با آوردن اين بچه او هيچ اطلاعي نداشت 0 رياست محترم اگر شما صلاح دانستيد ما را به آزمايش خون ، به پزشكي قانوني بفرستيد تا تمام اين مطالب خدمت شما روشن شود0 اگر او فرزند مي خواهد اول از فرزند خوام به نام 000 بپرسد كه 9ماه است از او خبري ندارد نه از فرزندي كه تعلق به او ندارد0)) دادگاه به عقيده خود باقي و پرونده را به ديوان عالي كشور ارسال داشته ست 0 مرجع : كتاب علل نقض آراءمحاكم درموضوعات احوال شخصيه ومدني درديوان عالي كشور تاليف : يداله بازگير،ازانتشارات ققنوس ،چاپ اول ، 1376 49
هيچ موضوعي مرتبط با اين ماده ثبت نشده
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com