ماده 45- اگر به واسطه عدم اقدام در مورد مواد 17-18-19 ملكی به ثبت رسیده و بعد معلوم شود عدم تعقیب یا عدم احراز تصدیق به علت فوت یا جنون یا حجر طرف دعوی با مستدعی ثبت بوده و اخطار مذكور در ماده فوق هم با اینكه مستدعی ثبت به فوت یا جنون یا حجر عالم بوده به عمل نیامده است قائم مقام قانونی متوفی یا مجنون و یا محجور میتواند در ظرف 5 سال از بابت قیمت ملك و اجور و خسارات در محكمه حقوق به وسیله عرضه حال جدید بر علیه مستدعی ثبت اقامه دعوی نماید، مبداء 5 سال مذكور فوق در مورد وراث كبیر و وراثی كه ولی خاص (پدر یا جد پدری یا وصی منصوب مسلم الوصایه) دارند از تاریخ فوت و در غیر این موارد از تاریخ تعیین قیم یا مدیر تصفیه محسوب می شود. در مورد این ماده چنانچه مستدعی ثبت محكوم گردد و ملك را قبلاً به دیگری انتقال داده و در موقع اجرای حكم مفلس باشد و ثابت شود برای فرار از ادای حق طرف خود را مفلس كرده و به حبس تادیبی از یك سال تا دو سال محكوم خواهد شد- تعقیب جزائی در این مورد منوط به شكایت مدعی خصوصی است وبا استرداد شكایت تعقیب موقوف می شود
نظريه مشورتي اداره حقوقي وزارت دادگستري 378 شماره 74هفته دادگستري صفحه 11 شخصي بموجب سند رسمي قسمتي از ملك خود را مشاعا" بديگري انتقال ميدهد و بعد از اين انتقال تقاضاي ثبت آن را بنام خودش (بدون ذكر و استثناءمقدار انتقال داده شده ) مينمايد وآگهي نوبتي نسبت به ششدانگ ملك بنام انتقال دهنده منتشر ميوشد و ظرف مدت قانوني اعتراضي نميرسد و تحديد حدود نيز بدون اعتراض بعمل مي آيد،پس از انتقاضي مهلت اعتراضات ورثه متقاضي ثبت تقاضاي خلع يدمنتقل اليه و مطالبه اجرت المثل مي نمايند و انتقال گيرنده به سند انتقال استناد كدره و خود را مالك معرفي مي كند با توجه به مراتب مذكور آيا دادگاه بايد خواهانها را مالك ششدانگ شناخته و حكم به نفع آنها صادر نمايد يا خير؟ ضمنا" نسبت به ملك مذكور سند مالكيت صادر نشده است . با توجه بمواد24و25و105و106 قانون ثبتكه در ذيل درج ميگردد: ماده 24 پس از انقضاي مدت اعتراض دعوي اينكه در ضمن جريان ثبت تضييع حقي از كسي شده پذيرفته نخواهد شد نه بعنوان قيمت نه به هيچ عنوانديگر خواه حقوقي باشد خواه جزائي . در مورد مذكور در ماده 44 مطابق ماده 45 و در موارد مذكور در مواد117116109108107105 مطابق مقررات جزائي مذكور در باب ششم اين قانون رفتار خواهد شد. ماده 25 هرگاه در اجراي مقررات ماده 11 ازجهت پذيرفتن تقاضاي ثبت اختلافي بين اشخاص و اداره ثبت واقع شود و يا اشتباهي توليد گردد و يا در تصرف اشخاص تزاحم و تعارض باشد رسيدگي به آن از صلاحيت شوراي عالي ثبت مذكور در ماده 6 خواهد بودكه بتقاضاي مدير كل ثبت رسيدگي و اظهار نظر خواهد كرد. 2 رسيدگي به ساير اشتباهات و اختلافاتي كه در جريان عمليات ثبت املاك واقع شوداز صلاحيت هيئت نظارت مذكور درماده 5خواهدبود. 3 در موارد صلاحيت هر يك از دو هيئت تشخيص وقوع اشتباه وموثر بودن آن باخود هيئت خواهد بود و راي و تصميم هر يك ازآنها قطعي است بدون آن كه در رسيدگي باعتراضات بثبت در محاكم تاثيرداشته باشد. 4 هرگاه تشخيص صلاحيت يكي از دو هيئتمودر ترديد اداره كل ثبت باشد ويا پس از ارجاع به هيئت نظارت هيئت مذكور خود را صالح نداند موضوع در شوراي عالي ثبت طرح و راي اين هيئت در تشخيص صلاحيت قاطع است . 5 هرگاه شوراي عالي ثبت يا هيئت نظارت تشخيص داند كه در جريان ثبت املاك اشتباه موثري واقع شده عملياتي كه در نتيجه آن اشتباه و يا بعد از آن بعمل آمده و يا اشتباه مربوط به آن بوده ابطال و جريان ثبت بر طبق مقررات اين قانون تجديد و يا تكميل يا اصلاح ميگردد. 6 هرگاه بر حسب تشخيص شوراي عالي ثبت يا هيئت نظارت مقرر شود هر سه نوبت آگهي مذكور در ماده 11 تجديد شود معترضين مطابق ماده 16 حق اعتراض خواهند داشت و چنانچه مقرر شود فقط آگهي هاي نوبت دوم و سوم و يانوبت سوم تجديدشود در اين صورت از تاريخ نشر آخرين آگهي تا50 روز اشخاص حق اعتراض دارند. 7 چنانچه اشتباه از طرف خود درخواست كننده ثبت ناشي شده باشد هزيه اقداماتي كه براي جريان ثبت ملك بعمل مي آيد بعهده تقاضا كننده ثبت است و چنانكه راي يكي از دوهيئت برابطال كليه عمليات ثبتي باشد جريان مجدد عمليات ثبت موقوف بتاديه حق الثبت جديد خواهد بود. 8 رسيدگي هر يك از دو هيئتدر اثر اشتباه يا اختلاف تا موقعي جايز و ممكن است كه هنوز ملك در دفتر املاك بثبت نرسيده باشد. ماده 105 جز در مورد مذكور در ماده 33(راجع به بيع شرط و امثال آن ) هر كس تقاضاي ثبت ملكي را بنمايد كه قبلا" بديگري انتقال داده و يا با علم باينكه بنحوي از انحاء قانوني سلب ماليكت از او شده است تقاضاي ثبت نمايد كلاهبردار محسوب ميشود و همچنين است اگر در موقع تقاضا مالك بوده ولي در موقع ثبت ملك دردفتر ثبت املاك مالك نبوده و معهذا سند مالكيت بگيرد يا سند مالكيت نگرفته ولي پس از اخطار اداره ثبت حاضر براي تصديق حق طرف نباشد. ماده 106 مقررات فوق در مورد وراثي نيز جاري است كه با علم بانتقال ملك از طرف مورث خود يا با علم باينكه بنحوي از انحاء قانوني سلب مالكيت از مورث او شده است تقاضاي ثبت آن ملك يا تقاضاي صدور سند مالكيت آن ملك را باسم خود كرده و يا مطابق قسمت اخير ماده فوق پس از اخطار اداره ثبت رفتار نكند در تمام اين موارد علم وارث بايد بوسيله امضاء يا مهر و يا نوشته بخط او محرز شود. در مورد سئوال فوق كميسيون مشورتي قوانين ثبت اداره حقوقي در جلسه مورخ 19/4/1349چنين اظهارنظر كرده است : در مورد انتقال قسمتي از ملك بموجب سند رسمي بديگري قبل از تقاضاي ثبت و اينكه انتقال دهنده بدون ذكرواستثناءمقدار انتقال داده شده تقاضاي ثبت تمامي ملك رانموده وبعدازانتشار آگهي نوبتي نسبت به كل ملك بنام انتقال دهنده و انقضاي مدت اعتراض و عدم وصول اعتراض واينكه ملك در دفتر املاك تاكنون به ثبت نرسيده ماده 24 قانون ثبت حاكم بر قضيه بوده ودادگاه با توجه به مقررات قانون ثبت متقاضي ثبت را بايستي مالك بشناسد.در صورتيكه انتقال گيرده به ادعاي مالكيت قسمتي از ملك مورد بحث باقي باشد ميتواند برابر مواد105و106قانون ثبت بمراجع صالحه مراجعه و همچنين در صورتكيه مدعي باشدحين قبول تقاضاي ثبت انتقال دهنده ملك را بر حسب سندرسمي انتقال گرفته و متصرف بعنوانمالكيت مي بوده ميتواند جهت اجراي مقررات ماده 25 قانون ثبت باداره ثبت نيز مراجعه نمايد. مرجع :مجموعه نظرهاي مشورتي اداره حقوقي وزارت دادگستري درزمينه مسائل مدني ضميمه مجله حقوقي وزارت دادگستري ازانتشارات دفترتحقيقات ومطالعات وزارت دادگستري باهمكاري آقايان محمودسلجوقي يداله اميني 114
آدرس : تهران خیابان فاطمی روبه روی سازمان آب پلاک 207
تماس اضطراري : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵
پست الکترونیک : info (At) Dadfaran (dat) com